یک باغبان هیچگاه نمیتواند دوستداشتن یک نوع گل یا گیاه خاص بگوید. برای او واژه گل دوستداشتنی است و فقط میتواند از احساسی که گل و گیاهان به او میدهند، بگوید. همانگونه که هاشم نیری و برادرانش حسین و یدا... و کاظم، پس از چنددهه کارکردن در گلخانه، درباره صبوری حاصل از ارتباط با گل میگویند.
گلخانه نیری حدود ۴۰ سال است که در حدفاصل خیابان قرنی و چهارراه مجد، گل و گیاه مشهدیها را تأمین میکند. باغ گل نیری، پس از گلخانه و گلفروشی اردیبهشت در میدان سعدآباد، دومین گلفروشی مشهد محسوب میشود.
عکس بزرگی از موسی نیری صاحب اصلی این گلخانه در اتاقکی کوچک آویز شده است. گلفروشی که به قیمتگذاری عادلانه معروف بود و فرزندانش را نیز همینگونه بار آورد. همزمان با فرارسیدن روز درختکاری به این گلخانه آمدیم و به معرفی آن پرداختیم. آفتاب اسفندماه، گرمای خود را میکشاند روی پلاستیکهای گلخانه و قطرات فراوان شبنم، از پشت پلاستیکها، جلوه خاصی به شمعدانیها میدهند.
هاشم نیری یکی از برادران، راهنمای ما برای معرفی گلخانه میشود. خیلی قبراق نیست و این را میگذارد پای فعالیت سختی که دیروز در گلخانه داشته و همین باعث شده، دوساعت در شروع روز کاری خود تأخیر داشته باشد. نکته قابل توجه درباره برادران نیری این است که خودشان، همپای کارگران کار میکنند. در این میان ساعت کاری گلخانه از ساعت ۷ صبح تا ۶ بعدازظهر است. آنها میگویند، اگر دنیا را هم به ما بدهند، بازهم دوست داریم کار کنیم.
رو به گلخانهای که در آن گیاهان فصلی نگهداری میشود، مینشینم. همان ابتدای صحبتها آقای نیری از فاصلهگرفتن مردم از نگهداری گل و گیاهان میگوید؛ اینکه: ذائقه مردم عوض شده است؛ آنها به غذای روحشان بیتفاوت شدهاند؛ درحالی که نگهداری از گل، خواندن کتاب و دیدن مناظر زیبا غذای روح است.
این را که میگوید، میرود سراغ ویژگیهای کارش: من از سال ۶۵ در همین گلخانه کار میکنم. فوق دیپلم حسابداری دارم و ترجیح دادم کار اداری را کنار بگذارم و اینجا در کنار پدر و برادرانم کار کنم. از کارم راضی هستم و باور دارم که گل، مظهر زیبایی و عشق است.
زیبایی میدهد بدون اینکه انتظار محبت داشته باشد؛ کمتوقع است و همین میشود که آدم را بامحبت میکند. بهنظر او کسانی که کارشان با گل و گیاهان است، در ارتباطگیری با مردم و تربیت فرزندانشان مانند فوق تخصص روانشناسی عمل میکنند. اصلا باغبانها، افسردگی نمیگیرند.
برای معرفی بهتر گلخانه به همراه آقای نیری در فضای گلخانه راه میرویم و به تماشای گلها میپردازیم. ۶ گلخانه در کنار هم قرار گرفته اند. وقتی وارد گلخانه گیاهان فصلی میشوید و از میان آن همه گل و گیاه که انگار همگی درحال سلام به شما هستند، میگذرید، دوباره هنگام خروج، گلخانهای دیگر مقابل شما قرار میگیرد و گیاهان بلندبالا و شاداب منتظر شما هستند تا از کنارشان بگذرید و بیدریغ زیباییشان را نثارتان کنند.
یکی از برادران نیری در حال آمادهکردن گلخانهای موقت است. قرار است تا یکهفته دیگر، گلهای پامچال بیاورند. گلهای رنگارنگی که مردم فراوان برای سفره هفتسین نوروز تهیه میکنند. هاشم نیری میگوید: ما در سال، سه تا چهارمیلیون گل بنفشه در گلخانه جاده سنتو میکاریم.
به گلخانهای که از عطر برگهای درختچههای کاج، پر شده، وارد میشویم. همین بوی خوش است که آقای نیری را نیز سر حال میآورد و میگوید: این گیاهان مانند بچههای ما هستند و با بزرگشدنشان میمیریم و زنده میشویم.
گیاهان بسیار شاداب هستند و گرمای گلخانه که از بخاری قدیمی تأمین میشود و نوری که از پلاستیکها نفوذ کرده، آنها را زیباتر نشان میدهد. همینجاست که میگوید: قبلا مردم در منازل خود پاسیو داشتند و نور کافی و گرمای مناسب به گیاهان میرسید. بهطوری که چندین دهه یک گل رشد میکرد و بزرگ میشد. همین الان چلوکبابی پارس گیاه فینیکسی دارد که در حدود ۲۶ سال پیش از ما خرید و به دلیل نگهداری آن در فضای پاسیو، حسابی بزرگ شده است.
بهگفته او تمام گلهایی که از قدیم وجود داشته، الان هم هست و فقط الان تنوع گونهها بیشتر شده است. اما چیزی که تغییر کرده، روحیه مردم است و دیگر مانند سابق حوصله نگهداری از گیاهان را ندارند. اما او بازهم صحبتهای چنددقیقه گذشتهاش را تکرار میکند: گل موجودی زنده است که وقتی با عشق به او رسیدگی میکنی، این جریان به خودت بازمیگردد. اما مردم گل را غیر ضروری میدانند و برای روحشان هیچ کاری نمیکنند.
وارد گلخانهای دیگر میشویم که به گفته این گلکار قدیمی، یکهزار و ۲۰۰ گلدان گل در آن قرار دارد. او میگوید: بیشتر گلها تولید خودمان است. البته تمام گلفروشان ایران، گل شب بو را از اصفهان، پامچال را از کرج و گلهای آپارتمانی را نیز از استان مازندران وارد میکنند. چند عکس زیبا از دوبرادر که درحال جداکردن برگهای خشک گلی هستند، میگیریم و از آنها میخواهیم کمی درباره انتظارات مشتریها و سلیقههایشان بگویند.
هاشم نیری با خنده میگوید: یکی میآید و از ما گل بیعار میخواهد. یعنی گلی که نیاز به رسیدگی نداشته باشد. آن وقت من هم میگویم: بیا خود مرا ببر. گل که بیعار نیست. از طرفی قبل از فروش گل و گیاه با مشتری صحبت میکنیم تا متوجه شویم وسواس دارد یا نه. معمولا کسی که وسواس دارد، در روز بارها و بارها گیاه را بررسی میکند و دنبال رفع نواقص خیالی است و این به گل آسیب میرساند.
او ادامه میدهد: برخی از مشتریها نیز چنان فروتن هستند که حتی هنگامی که میخواهند وارد گلخانه شوند، از ما اجازه میگیرند. برداران نیری باور دارند از مشتریها چیزهای زیادی یاد میگیرند.
موسی نیری دومین گلفروش مشهدی، در سال ۱۳۳۵ از روستاهای اطراف فردوسی به مشهد میآید. مدتی کارهای باغبانی بزرگان مشهد همچون حاجی ملک را انجام میدهد و پس از آن در ابوذر غفاری، گلخانهای احداث میکند. در سال ۱۳۵۶ است که با گسترش کار خود و نیاز به زمین بزرگتر به چهارراه مجد میآید.
اینها را هاشم نیری میگوید و در ادامه از ویژگیهای رفتاری پدرش صحبت میکند: او ساعت یک نیمهشب از خواب بیدار میشد و نماز شب میخواند. نمازش تا ساعت سه صبح ادامه پیدا میکرد. بنده خدا روزی ۵۶ رکعت نماز میخواند. او میخندد و میگوید: به پدرم به شوخی میگفتم اگر شما ادعای پیغمبری هم میکردی، کسی مریدت نمیشد؛ چون سخت میگیری.
پدرم دوباره بعد از نماز استراحت میکرد و ساعت ۵:۳۰ صبح به عشق گلخانهاش بیدار میشد. تا نماز ظهر اینجا بود و دوباره عصر هم به گلخانه میرفت. تعلقات او کار و مذهب بود و همین عشق به کارش و ارتباط با گل و گیاهان، باعث شده بود که در تمام عمرش اصلا رنگ بیماری و بیمارستان نبیند و یکدانه قرص هم نخورد.
اما ویژگی مهم دومین گلخانهدار مشهدی، قیمتگذاری عادلانه روی گلهایش بوده است. پسرش تعریف میکند: بارها و بارها با پدرم بر سر قیمتگذاری گل و گیاهان دعوا داشتیم. ما میگفتیم اجازه بده، جای تخفیف باقی بگذاریم. مردم تخفیف دوست دارند. اصلا حالشان خراب میشود وقتی به آنها تخفیف نمیدهیم. اما او به هیچ عنوان اجازه نمیداد و اصطلاحی داشت که باید یک لنگی بایستی و همان قیمت اصلی گل را به مشتری بدهی.
* این گزارش شنبه ۱۴ اسفند ۱۳۹۵ در شماره ۲۳۴ شهرآرا محله منطقه یک چاپ شده است.