از زمان گذشته حیوانات نقش مهمی در زندگی انسانها داشتهاند و این ارتباط همچنان ادامه دارد. در کنار تمام منفعتهایی که حیوانات برای انسان دارند و بنا بر ارتباطی که بین آنهاست، مراقبت از آنها نیز ضرورت مییابد.
بر این اساس افرادی هستند که این وظیفه را برعهده گرفتهاند. این افراد همان دامپزشکان هستند. دکتر کمیل مشایخی، ساکن محله سعدآباد، یکی از این دامپزشکان است که عشق به حیوانات در او باعث شده است به این حرفه روی آورد. با او همراه شدیم تا از این حس برایمان بگوید.
۲۸ بهمن سال ۶۵ در مشهد به دنیا آمدم. از میان ۴ پسر خانواده، من فرزند سوم هستم. ابتدا در خیابان مطهری شمالی زندگی میکردیم و پس از آن به خیابان توحید آمدیم. اکنون بیش از ۲۵ سال است که در اینجا زندگی میکنیم. خانه ما در میدان توحید بود، اما به واسطه شغل پدرم برای زندگی به شهرهای اطراف میرفتیم و بعد از مدتی دوباره به خانه کودکی برمیگشتیم.
برای مثال دوران ابتداییام در شهرستان اسفراین گذشت، اما دوران دبیرستان را به طور کامل در مشهد درس خواندم. پدرم روحانی پاسدار و جانباز است و مسئولیتهای مختلفی از جمله نمایندگی ولی فقیه در سپاه سبزوار و اسفراین، مسئولیت بسیج عشایر و طلاب استان را برعهده داشت و درحال حاضر بازنشسته شده است.
ما درخانه انواع حیوانات و پرندگان را نگهداری میکردیم و من در چنین محیطی بزرگ شدم. حتی زمانهایی که در شهرستان زندگی میکردیم مرغ، خروس و اردک نگهداری میکردیم و هنوز در خانه پدریام پرندگان زینتی مثل مرغ عشق و طوطی نگهداری میشود. زندگی در این محیط من را به حیوانات علاقهمند کرد.
از بچگی عاشق حیوانات بودم و از همان دوران کودکی به نگهداری از آنها علاقه داشتم. مستند راز بقا را میدیدم، به طبیعت میرفتم و به دنبال این بودم که حیوانات مختلفی را ببینم. دوست داشتم پزشک و درمانگر باشم. در کنار این علاقه فرد درسخوانی بودم و دوست داشتم به واسطه علم و توانمندی علمی درآمد داشته باشم. به همین دلیل در درس موفق بودم.
مهربانی به حیوانات از همان ابتدا در تمام اعضای خانوادهمان نهادینه شده بود. تمام اعضای خانواده در رسیدگی به حیوانات و پرندگان خانه همکاری میکردند و بهدلیل اعتقاداتی که داشتند رابطه خوبی با حیوانات برقرار میکردند و معتقد بودند که نگهداری از حیوانات برکاتی دارد و من نیز به این موضوع اعتقاد دارم و مانند خانوادهام هیچگاه با حیوانات برخورد بدی نداشتم و با آنها مهربان بودم.
علاقهمندی به درمانگربودن باعث شد در دوران دبیرستان در رشته علومتجربی درس بخوانم. سال ۸۴ کنکور دادم و در رشته دامپزشکی دانشگاه آزاد قبول شدم، اما نرفتم و سال بعد دوباره در کنکور شرکت کردم و اینبار در رشته دامپزشکی در دانشگاه سراسری قبول شدم.
دامپزشکی را دوست دارم و هیچگاه از اینکه این حرفه را انتخاب و در این رشته تحصیل کردهام پشیمان نشدهام. بیشتر افرادی که در این رشته تحصیل میکنند پس از مدتی پشیمان میشوند، زیرا کار سختی است و با کسی شوخی ندارد. تنها چیزی که میتواند فرد را درکار ثابتقدم نگه دارد علاقه است. اینکار بسیار سخت و پرفشار است و شرایط خاص خودش را دارد.
از سال دوم دانشگاه بیشتر در حوزه دامهای کوچک فعالیت داشتم. فعالیت من در خارج از دانشگاه و بهطور عملی با حضور در انجمنهای حمایت از حیوانات مهر مشهد شروع شد. به مدت یکسال با آنها کار کردم و به دلیل سنگینشدن درسهای دانشگاهی نتوانستم ادامه دهم.
از سال چهارم دانشگاه دوباره به کار پرورش و درمان دام کوچک روی آوردم و کمی پس از آنکه از دانشگاه فارغالتحصیل شدم اینکار را ادامه دادم. بعد از آن به مدت ۵ ماه در اتحادیه دامداران خراسان رضوی مشغول به کار شدم، اما از آنجاییکه آدم پشتمیزنشینی نبودم و عاشق کار بالینی بودم، آن کار را رها کردم.
در سال ۹۳ در یکی از واحدهای صنعتی گاو شیری بهعنوان دامپزشک مشغول به کار شدم. از آنزمان تاکنون مسئول فنی و بهداشتی یک گله ۲۰۰۰ رأسی هستم و مدیریت، درمان، پیشگیری و کنترل دام و هرچیزی را که به سلامت آن ارتباط داشته باشد برعهده دارم.
نزدیک به ۱۰ مقاله در زمینه کاری خود دارم و در کنگرههای زیادی مانند آیکلاپ (کنگره بینالمللی کلینیسینهای دامبزرگ) و کنگره بینالمللی جراحی و دامپزشکی شرکت کردهام. علاوهبراین در ۴ سالی که در این حوزه فعالیت بیشتری دارم در پایاننامههای مختلفی بهعنوان مشاور و همکارطرح کار میکنم.
حرفه دامپزشکی در بخش درمان نیازمند بهروز بودن است و اگر فرد اینطور نباشد ضعیف عمل خواهد کرد. به همین دلیل باید مطالعات خود را گسترش دهد. من نیز برای داشتن عملکردی مثبت و موفقیت در کار مطالعه زیادی دارم و مقالات زیادی را میخوانم.
در این چند سال تمام تلاش خود را کردهام که فردی مؤثر باشم و هیچگاه خود را از کار تحقیقاتی دور نکنم حتی زمان دانشگاه نیز فراتر از درسهای دانشگاهی مطالعه کردم و فعالیتهایم را از آن سطح بیشتر کردم.
در همان زمان انجمن سلامت گله را زیر نظر دکتر محمدنیا و به همراه چندین نفر از دوستان راهاندازی کردیم. فعالیت آن انجمن همچنان ادامه دارد و بیش از پیش پررنگتر عمل میکند. تاکنون چند همایش و کنگره نیز به همت این انجمن برگزار شده است.
در کنار آن ۱۰ مدرک از کارگاههای مختلف دریافت کردهام و تمام این فعالیتها را انجام میدهم تا بهروز باشم و از علم فاصله نگیرم، زیرا هر روز که میگذرد مشکلات نیز متنوعتر میشود و برای جنگیدن با مشکلات باید بهروز بود.
هر بخش اینکار به بخشهای دیگر تقسیم میشود و زمانیکه فرد وارد اینکار شود آن وقت سختی کار را درک خواهدکرد. به همین دلیل فقط علاقه میتواند یک فرد را پای کار نگه دارد. از کار بالینی، درمان و مدیریت سلامت لذت میبرم.
کار درمان با تمام سختیهایی که دارد بسیار لذتبخش است. در سختترین شرایط باید حضور داشته باشیم، زیرا با موجود زنده سروکار داریم و کار ما تعطیلی ندارد. در برف و تگرگ و آفتاب شدید کار کردم و علاقه به کار باعث میشد سختیها را تحمل کنم. در واقع اگر علاقهای نباشد نمیتوان کار کرد. دامپزشکی جزو مشاغل سخت و کار بسیار پرخطری است.
بسیار علمی، با گستردگی زیاد و مشقتهای فراوان است، اما شیرین است. بیماریهای عفونی، خطرات فیزیکی، آلودگیهای صوتی و خطرات جادهای همیشه دامپزشکان را تهدید میکند بهویژه کسانی که با دام بزرگ کار میکنند.
درخصوص دامهای بزرگ باید بر بالین دام حاضر شویم و به همین دلیل خطرات جادهای همیشه با ما همراه است و اگر علاقه نباشد نمیشود کار کرد. هنگام کار صدمات فیزیکی نیز میبینیم و بهواسطه بیماریهایی که امکان انتقال به انسان وجود دارد، ممکن است تا حد مرگ پیش برویم.
باوجوداین تحمل سختیهای کار با ۲ چیز امکانپذیر است علاقه به کار و همراهی خانواده که برای من هر دوی آن وجود داشته است. پدر و مادرم برای من زحمات زیادی کشیدهاند و من همواره تلاش میکنم کمکها و حمایتهایشان را جبران کنم، گرچه هیچ کاری جبران زحمات آنها نخواهد شد.
حال که بزرگتر شدهام میفهمم برای من چه سختیهایی کشیدهاند و دستشان را میبوسم. سال ۸۸ با آنکه دانشجو بودم ازدواج کرده و زندگی مشترک را شروع کردم. خستگی کار، بوی حیوان و شرایط نامناسب در حرفه ما وجود دارد، اما همسرم با حضور گرم، صبوری و حمایتش همواره همراهیام کرده است و وجود او باعث شد زندگیام بهتر از قبل باشد و هنوز احساس میکنم نتوانستهام زحماتش را جبران کنم.
با آنکه دامپزشکی کاربرد زیادی در بهداشت دارد، اما جامعه دید خوبی به این حرفه ندارد. بهداشت جامعه در درجه اول به دامپزشکی برمیگردد و اگر به آن توجه شود، بحث پزشکی هم بیشتر رشد خواهد کرد و بیماریهای عفونی و خیلی از مشکلات نیز کم خواهد شد.
توجه درستی به دامپزشکی نمیشود و اهمیت آن هنوز برای مردم و مسئولان جا نیفتاده است بنابراین در درجه اول باید اصل موضوع حل شود. دامپزشکی به شکل مستقیم با بهداشت و سلامت انسان ارتباط دارد، درحالیکه زیر نظر سازمان جهادکشاورزی است و به همین دلیل با سازمان بهداشت و درمان فاصله دارد و از حمایتی که باید بشود، دور مانده است.
به لحاظ قانونی و مالی نیز حمایتی وجود ندارد و همین امر باعث میشود زنجیره سلامت به هم بریزد؛ بنابراین باید زیرنظر سازمان بهداشت و درمان یا بهطور مستقل کار کند تا از این طریق بحث تأمین نیرو، صنایع لبنیات و گوشت و همچنین حقوق و کار وابسته به دولت شود و نظارت دقیقتری بر آن انجام شود.
علاوهبراین با این حجم دامپزشکی که فارغالتحصیل میشوند باید فکری جدی کرد و این رشته و سختیهایش باید بیشتر به دیگران شناسانده شود. دامپزشکان زیادی از دانشگاه فارغالتحصیل میشوند و با بیکاری و نبود کار روبهرو میشوند.
کاری برای آنها نیست و حجم زیادی از این افراد بیکارند. از طرفی هزینه تحصیلات در رشته دامپزشکی بسیار زیاد است و زمانی که فرد به این حرفه اشتغال مییابد درآمد کمی دارد، زیرا حقوق زیادی برای اینکار درنظر گرفته نشده است.
مجموعه کاری ما بهشدت گسترده و تخصصی است و یک دامپزشک اطلاعات علمی زیادی دارد، ولی دید مردم در این زمینه بسیار ضعیف است. متأسفانه مردم عادی هم از دامپزشکی خیلی اطلاعات ندارند درحالیکه رشته کاری ما بسیار گسترده است و تخصصهای زیادی دارد و مردم فقط زاویه کوچکی از آن را میبینند.
برای مثال، آنها فقط یک پاکت شیر میخرند، اما نمیدانند شیری که تولید میشود زیرنظر دامپزشک و با سختی زیادی به دست آمده است. در صنایع گوشت، لبنیات، ماهی و هر چیزی که در سبد غذایی ما وجود دارد ردی از دامپزشکی در آن دیده میشود، اما بیشتر مردم ازاین موضوع و زحمات یک دامپزشک باخبر نیستند.
کار فرهنگی در زمینه توجه به حیوانات نیز ضعیف است و باید کاری کرد. حتی باید در بحث اعتقادی آن را برای مردم بیشتر بازگو کرد. امامان ما همواره به حیوانات مهربانی کرده و محبت به آنها را به همه توصیه میکردند.
ما در شهری زندگی میکنیم که صاحب این شهر به ضامن آهو معروف است، درنتیجه باید خود را به این صفت و مهربانیکردن به حیوانات نزدیک کنیم. نباید برخورد بد و به دور از انسانیت با حیوانات داشت.
ظلمکردن به موجود زنده در هیچ جای دین ما وجود ندارد و باید برای این امر کار فرهنگی شود تا اطلاعات مردم، هم در بحث اعتقادی و هم در بحث محیطزیستی بیشتر شود.
علاوهبراین باید برنامههایی برای کنترل و رسیدگی به موجودات در سیستم شهری انجام شود تا هم در سلامت جامعه و هم در زمینه کنترل، بهداشت و نگهداری از حیوانات تأثیرگذار بود. در کشورهای دیگر به حیوانات توجه میشود و در شهر برایشان مکانهایی تعبیه شده است.
بنابراین باید در کشور ما نیز فرهنگسازی شود. گرچه سازمانهای مردمنهادی درزمینه حمایت از حیوانات فعالیت دارند، اما برای انجام کار بهتر باید با شهرداریها نیز در ارتباط باشند و با یکدیگر تعامل داشته باشند.
علاوهبراین با همکاری یکدیگر درمورد سگهای ولگرد نیز مدیریت و برنامهریزی داشته باشند. متأسفانه در این زمینه نتوانستهایم مثبت عمل کنیم و این ارتباط هنوز ایجاد نشده است. نتوانستهایم مدیریت خوبی چه در سطح شهر و چه خارج از سطح شهر داشته باشیم و فقط به کارهای کوچک بسنده کردهایم. در حاشیههای شهر مشکلات زیادی در این رابطه وجود دارد و هنوز نتوانستهایم آن را برطرف کنیم و این اتفاق نیازمند برنامهریزی است.
نگهداری از حیوانات نیازمند مراقبت است و باید برایشان وقت گذاشت. درحال حاضر به خاطر کارم و وقت نداشتن، دیگر حیوانی در خانه نگه نمیدارم، زیرا نمیتوانم به آنها رسیدگی کنم. گرچه در منزل پدری و دوست و آشنا حیوانات مختلفی میبینم.
هفت ساله که بودم در خارج از شهر ۳ سگ دنبالم آمدند و به من حمله کردند. باران شدیدی میبارید و من خیلی از آن اتفاق ترسیدم. با وجود این در میان تمام حیوانات به سگ خیلی علاقه دارم و وفاداری او را از دیگر موجودات بیشتر دیدهام به همین دلیل در کارم با کوچکترین تا بزرگترین سگها برخورد داشتهام.
در واقع با حیوانات زیادی سرو کار داشتهام و در دوران دانشگاهی حیوانات وحشی مانند پلنگ را نیز دیدهام. یک دامپزشک به خاطر شغلش نباید از حیوانی بترسد ضمن اینکه همیشه باید در ارتباط با آنها احتیاط کند.
من نیز گرچه از مار میترسم، اما در هر شرایطی ترس را کنار میگذارم، زیرا در بحث کاری ترس معنایی ندارد. در میان تمامی حیواناتی که دیدهام هیچ حیوانی به اندازه گاو برای انسان سودمند نیست و از همه چیز آن میتوان استفاده کرد.
اما چیزی که در تمام موجودات وجود دارد، احساس است و من بهعنوان فردی که از گروههای کوچک و بزرگ حیوانات نگهداری کردهام و حتی پرورش دادهام، این حس و عاطفه را در همه حیوانات دیدهام.
اگر با حیوانات مهربان باشیم همان احساس را از آنها دریافت خواهیم کرد. حیوانات نیز وقتی حس طرف را میبینند آن را درک و ارتباط عاطفی برقرار میکنند، ما را میشناسند و ما نیز این محبت را حس میکنیم.
تمام لحظات کارکردن با حیوانات برای من خاطره است. لحظه تولد یک حیوان، شیرین است و من شاهد به دنیا آمدن حیوانات مختلفی مانند گوساله، گوسفند و کره اسب بودهام. بهویژه زمانی که از صفر تا صد وضعیت یک دام با من است و هنگام زایمان او در کنارش هستم شیرینی این لحظه برایم بیشتر میشود و دیدن این چرخه برایم لذتبخش است.
در کنار آن درمان و بهبودی یک دام قشنگترین لحظه است و به نظرم تمام دامپزشکان در این زمینه با من همنظر باشند. ما به حیوانات حس خوبی داریم، حتی برای بعضی از آنها اسم هم میگذاریم. در کنار خاطرات خوب همیشه خاطراب بد هم هست مثل مرگ یک حیوان.
هیچگاه از مرگ یک حیوان خوشحال نشدم و هنوز هم وقتی چنین چیزی رخ میدهد به شدت ناراحت میشوم. لحظاتی بوده است که اشک ریختم و گاهی با وجود تلاشهای زیادی که برای بهبود یک حیوان انجام دادهام جوابی نگرفتهام و این موضوع هربار من را غمگین میکند.
از سهسالگی در میدان توحید زندگی کردهام محله سعدآباد یکی از محلات خوب مشهد است، همه چیز به ما نزدیک است و به همه چیز دسترسی داریم. اهالی و همسایگانش نیز خوب هستند.
طوری که ما از گذشته تا حال با آنها ارتباط داریم. بارها شده است که در محل زندگی به دلیل شغلی که دارم به من مراجعه میکنند و حیوانی را برای مداوا میآورند و من تمام تلاش خود را برای بهبودی آن میکنم و اگر در تخصص من نباشد، آن را به متخصص ارجاع میدهم.
وقتی مدتها در یک جا زندگی میکنی و همسایگان قدیمی نیز همانجا هستند ارتباط نزدیکتر میشود و افراد برای هم مانند یک خانواده میشوند. این ارتباط از یک نسل به نسل دیگر انتقالیافتنی است.
همانطور که برای من نیز اتفاق افتاده است. پدرم با افرادی در محل در ارتباط بوده است که حال پسران آنها با من در ارتباط هستند. تنها چیزی که در این محل خوب نیست ترافیک و شلوغی و نبود جای پارک برای ماشین است.
در گذشته من و بچههای محل در کوچهها بازی میکردیم، ولی اکنون دیگر آن شلوغی بازی بچهها به چشم نمیخورد، زیرا نه دیگر فضایی برای اینکار وجود دارد و نه بچهها بازی فیزیکی میکنند.
* این گزارش شنبه ۱۵ دی ۱۳۹۷ در شماره ۳۲۲ شهرآرا محله منطقه ۲چاپ شده است.