کد خبر: ۶۴۰۳
۱۷ شهريور ۱۴۰۲ - ۱۱:۵۲

پستچی بودن، آرزویم بود

کافی است اهالی خیابان دانشگاه، علی‌اصغر وفایی‌مهر را با آن موتور قدیمی‌اش ببینند، آن‌وقت است که صدای سلام سلام و خداقوتشان بلند می‌شود.

علی‌اصغر وفایی‌مهر، پستچی قدیمی محله‌های دانشگاه، قاسم‌آباد، چمران و بولوار وکیل‌آباد با آن موتور قدیمی‌اش، ۲۹ سال تمام روزانه نامه‌ها و بسته‌های پستی بسیاری را به دست گیرنده‌ها رسانده و پابه‌پای تک‌تک مردم این محلات زندگی را تجربه کرده است.

او در دوران کاری‌اش سرد و گرم روزگار را چشیده و با درایت و صداقت خیلی از ماجرا‌ها و روز‌های سخت را پشت سر گذاشته است. در سرما و گرما راهی خیابان‌ها شده است تا خبر‌های خوب یا حتی بد را به دست مردم برساند.

گفتگو با این پستچی پرتلاش، ناب‌ترین لحظه‌های مردی را به تصویر می‌کشد که در دوران نبود تکنولوژی و شبکه‌های اجتماعی و تلگرام و واتس‌اپ، بی‌شک نقش تأثیرگذاری در حفظ ارتباطات بین مردم ایفا کرده است. این پستچی قدیمی در سال ۱۳۴۱ در مشهد به دنیا آمده است و ۳ دختر و یک فرزند پسر دارد.

 

رضایت مردم و انگیزه کار

کافی است اهالی خیابان دانشگاه، وفایی‌مهر را با آن موتور قدیمی‌اش ببینند، آن‌وقت است که صدای سلام سلام و خداقوتشان بلند می‌شود.

خودش می‌گوید زمانی که کارش را در محله دانشگاه آغاز کرده، دختری شش‌ساله را می‌شناخته است  و برای خانه‌شان نامه می‌برده که اکنون آن دختر خودش صاحب ۳ فرزند است.‌می‌گوید: به هر حال چندین سال پستچی محله‌شان هستم.

معمولا از زمانی که کودکی به دنیا می‌آمد و شناسنامه‌اش را با پُست در خانه‌اش می‌بردم تا زمانی که سرباز می‌شد یا نامه‌ای از دانشگاهش فرستاده می‌شد را دیده‌ام.

او که از تیرماه ۱۳۶۸ در اداره پُست مشهد مشغول به کار شده است، از علاقه شدید به کارش می‌گوید و تأکید می‌کند: من عاشق کارم هستم و به‌شدت به نامه‌رسانی و پُست علاقه دارم و از کودکی دوست داشتم نامه‌رسان باشم و اغراق نیست اگر بگویم که شغلم آرزویم بود، زیرا خدمت‌رسانی به مردم را دوست دارم و از دعای خیری که بدرقه راهم می‌کنند، لذت می‌برم؛ به همین دلیل هیچ‌وقت به تعویض شغل یا راه‌اندازی حرفه دیگری فکر نمی‌کنم. از طرفی رضایت مردم به من انگیزه کار می‌دهد.


همیشه با لبخند

این پستچی قدیمی در توضیح یک روز کاری‌اش می‌گوید: من ساعت ۶ صبح از منزلم واقع در جاده قدیم قوچان راه می‌افتم و به اداره پست می‌روم و نامه‌های محله خودم را جدا می‌کنم و در خورجین موتورم می‌گذارم و بعد نامه‌ها و بسته‌های پستی را به صاحبانش می‌رسانم تا زمانی که پاکت‌ها تمام شود و بتوانم به خانه برگردم.

او لبخندی به لب می‌آورد؛ گویا خاطرات شیرین گذشته در ذهنش زنده شده است و ادامه می‌دهد: در سال ابتدایی که به استخدام اداره پُست درآمدم یک موتور گازی داشتم و محل خدمتم در بولوار وکیل‌آباد بود.

وقتی از وفایی‌مهر دلیل محبوبیتش را در بین مردم می‌پرسیم، می‌خندد و می‌گوید: همیشه معتقدم که گرفتاری‌ها و مشکلات شخصی‌ام ربطی به دیگران ندارد و باید به خاطر داشته باشم که با دیگران خوب رفتار کنم و با روی گشاده و لب خندان با آن‌ها روبه‌رو شوم تا خاطره نیکی از من به یاد بسپارند و راضی باشند. خیلی اوقات هم خودم امور پستی مردم را پیگیری می‌کنم.

مثلا اگر نشانی روی بسته یا نامه خوانا نباشد، آن را برگشت نمی‌زنم و با تلفن شخصی‌ام شماره روی پاکت را می‌گیرم و بسته را به دست گیرنده می‌رسانم و حتی اگر در محدوده من هم نباشد، به همکارانم می‌سپارم تا بفرستند.


مأمورم و معذور!

از بهترین و بدترین نامه‌هایی که در طول مدت کارش داشته است جویا می‌شوم، می‌گوید: بدترین نامه‌هایی که برده‌ام و اکنون هم گاهی می‌برم، اخطار‌های قسط بانک و ضامن بوده  است که دریافت‌کننده‌ها از دیدن من و نامه ناراحت می‌شوند، حتی بعضی‌ها با شوخی می‌گویند: «باز خبر بد آوردی؟» و من با خنده پاسخ می‌دهم: «مأمورم و معذور!» بهترین‌ها هم مربوط به دادن گواهی‌نامه، گذرنامه و سند است که صاحبشان از دیدن من و بسته خوشحال می‌شوند.

پستچی پیش‌کسوت بیان می‌کند: در گذشته نامه‌نوشتن و نامه‌نگاری مُد بود و نامه یک وسیله ارتباطی بین مردم تلقی می‌شد، روزانه حدود ۵۰ نامه توزیع می‌کردم که محتوای بیشتر آن‌ها نامه‌های سربازان به خانواده‌هایشان یا نامه‌های عاشقان بود. اما اکنون مثلا همین امروز حدود ۵۷ نامه ثبتی و ۱۴۷ بسته عادی داشتم. نامه‌های ثبتی شامل نامه‌های پیشتاز و سفارشی است که باید از دریافت‌کننده امضا و رسید تحویل گرفته شود.

او همچنین می‌گوید که در خیابان دانشگاه بیشتر بسته‌های پُستی مربوط به کفش‌فروشی‌ها و عینک‌فروشان است که مجله‌های تبلیغاتی، کاتالوگ و لنز را شامل می‌شوند.


رازداری

وفایی‌مهر درباره مقررات روبه‌روشدن با در بسته هنگام فرستادن بسته‌های پُستی، اظهار می‌کند: در این مواقع اگر روی بسته، شماره تماس وجود داشته باشد که با تلفن، زمان فرستادن دوباره را هماهنگ می‌کنم؛ درغیر این صورت نخستین‌بار، برگه مراجعه اول را می‌زنم.

روز بعد دوباره به نشانی یادشده می‌روم و اگر باز هم نباشد برگه مراجعه دوم را ثبت می‌کنم و درنهایت به اداره برگشت زده می‌شود و حدود ۵۶ روز در قسمت پیشتاز اداره پُست باقی می‌ماند و درصورت مراجعه‌نکردن دریافت‌کننده به مکان فرستاده شده بازگشت داده می‌شود.


رعایت قوانین راهنمایی و رانندگی

پستچی قدیمی خیابان دانشگاه درباره  خودش احساس خوبی دارد، زیرا هیچ‌وقت برای دیدن محتوای بسته‌های پستی و نامه‌های مردم کنجکاوی نکرده است. او درباره ویژگی‌های یک پستچی خوب تأکید می‌کند: به عقیده من یک پستچی موفق کسی است که برخورد خوبی با مردم داشته باشد، به‌موقع نامه‌ها و بسته‌های پستی را توزیع کند؛ مقررات راهنمایی و رانندگی را رعایت کند و از همه مهم‌تر امانت‌دار و رازدار باشد.


نامه‌رسانی در اندیمشک

او در پایان صحبت‌هایش خاطره‌ای برایمان تعریف می‌کند. می‌گوید: بهترین خاطره کاری‌ام برمی‌گردد به زمان اعزام‌شدنم به اندیمشک در مرداد سال ۷۰ به مدت ۲ ماه و ۲ روز. از طریق اداره پست مشهد و همراه با لشکر ۲۱ امام رضا (ع) برای مأموریت اعزام شدیم؛ آنجا نیز در همین رسته به مردم خدمت می‌کردیم. مقر و دفتر اداری ما در پادگانی خارج از شهر واقع شده بود که در آنجا نامه‌های سربازان را جمع‌آوری می‌کردیم و به اندیمشک می‌آوردیم و سپس آن‌ها به شهر‌ها و شهرستان‌ها فرستاده می‌شد.


* این گزارش شنبه ۲۸ مهر ۱۳۹۷ در شماره ۳۱۲ شهرارا محله منطقه یک به چاپ رسیده است.

ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44