کد خبر: ۵۸۴۴
۰۷ مرداد ۱۴۰۲ - ۱۴:۰۰

زهرا خانم با گل‌های خانه‌اش حرف می‌زند

زهرا احمدی از ساکنان محله فرهنگیان قاسم‌آباد سال‌هاست زندگی آپارتمان‌نشینی را تجربه می‌کند، اما منزلش، سرسبزتر از بیشتر خانه‌های ویلایی است.

۱۰ سال است که از آموزش‌وپرورش بازنشسته شده است. معلم پرورشی بوده است و حالا هر روز با دوستانش در بوستان یاقوت می‌دوند و ورزش می‌کنند. زهرا احمدی از ساکنان محله فرهنگیان قاسم‌آباد است که سال‌هاست زندگی آپارتمان‌نشینی را تجربه می‌کند، اما منزلش، سرسبزتر از بیشتر خانه‌های ویلایی است.

دوست و آشنا او را با گُل‌هایش می‌شناسند و یادگاری از قلمه‌های او را در خانه دارند. زهراخانم، بخشی از سالن پذیرایی‌اش را خالی کرده و انواع گل و گلدان را در آن جای داده است. او این علاقه را از دوران کودکی‌اش با خود دارد.

پیش‌تر‌ها قبل از اینکه آپارتمان‌نشین شود، در خانه ویلایی زندگی می‌کرده که درست در زمین فعلی قرار داشته که حالا چند واحد آپارتمان، رویش سبز شده است. آن موقع گلدان‌های زیادی داشته که در داخل خود ساختمان و حیاط، از آن‌ها نگهداری می‌کرده است، اما سر ماجرایی، همه گل‌هایش از بین می‌رود.

خودش از آن ماجرا این‌طور یاد می‌کند: «منزلمان را تخلیه کرده بودیم؛ چون می‌خواستیم آن را خراب و به آپارتمان تبدیل کنیم. گلدان‌ها را با خودم به خانه موقتمان بردم. وقتی آپارتمانمان تقریبا آماده شد، اول از همه گلدان‌هایم را به اینجا منتقل کردم. اولِ زمستان بود و ساختمان هنوز گازکشی نشده بود. در عرض دو روز، سرما همه گل‌ها را زد و از بین برد، فقط «مرجان» ماند. تمام گل‌هایی که الان می‌بینید، قلمه همان گل‌ها هستند.»

حالا مرجان، مسن‌ترین و به‌گفته خودش زیباترین گلی است که دارد و درخت خرما بلندقامت‌ترینشان. پنجه‌گرگی، نخل مرداب، فیلتوس، گل‌کاغذی، بگونیای خالدار و معمولی، برگ انجیری، گندمی، الینا و انواع کاکتوس، نام گل‌های دیگر زهراخانم است که یک‌یک آن‌ها را معرفی می‌کند.

این‌گونه بود که دقایق حضور در آپارتمان سرسبز زهراخانم، از گل گفتیم و از گل شنیدیم و بد نیست شما هم خواننده این گفت‌وگوی گُلی باشید.



- نگهداری از گل‌ها را چطور یاد گرفتید؟
از کودکی به این کار علاقه داشتم. آن موقع اینترنت و فضای مجازی نبود. خانه دوست و فامیل که می‌رفتم، اگر گل قشنگی را می‌دیدم، قلمه‌اش را می‌گرفتم و نحوه نگهداری از آن را می‌پرسیدم. به‌مرور فهمیدم که کدام گل ازطریق قلمه و کدام با کاشت ریشه یا تخم، پرورش می‌یابد. گاهی هم که گل‌هایم بیمار می‌شدند و رشد نمی‌کردند، می‌رفتم از گل‌فروشی‌ها علتش را می‌پرسیدم.

- با گل‌هایتان چطور رفتار می‌کنید؟
با آن‌ها حرف می‌زنم و خاکشان را تمیز می‌کنم. توی تابستان، هفته‌ای دوبار و در زمستان هفته‌ای یک‌بار به آن‌ها آب می‌دهم. سالی یک‌بار هم خاکشان را عوض می‌کنم. اگر رشد نکنند، با آن‌ها قهر می‌کنم (می‌خندد) و به آن‌ها می‌گویم اگر خوب رشد کردی که هیچ، وگرنه با شما قهر می‌کنم.

- وقتی میهمان به خانه‌تان می‌آید، با دیدن این فضای سرسبز چه واکنشی نشان می‌دهد؟
هرکه به خانه ما می‌آید، اول به‌سراغ گلدان‌ها می‌رود و آن‌ها را نگاه می‌کند. هر میهمانی که گل بخواهد، برایش قلمه می‌زنم. خودم هم هرجا بروم و از گلی خوشم بیاید، قلمه‌اش را می‌گیرم. در تعطیلات عید امسال، از شهرستان برایمان میهمان آمده بود. آن‌ها با اینکه  باغدار بودند و زندگی آپارتمان‌نشینی را دوست نداشتند، از آپارتمان ما خیلی خوش‌شان آمده بود.

- نگهداری از گل‌ها چه تاثیری بر زندگی شما گذاشته است؟
روحیه من را شاد و سرزنده نگه‌می‌دارد؛ البته من خودم آدم شادی هستم و از غم و غصه دوری می‌کنم. وقتی هنوز بازنشسته نشده بودم، گاهی دانش‌آموزانم به من می‌گفتند خانم! شما همیشه می‌خندید، هیچ غم و ناراحتی در زندگی‌تان ندارید؟

البته من هم گاهی ناراحت می‌شوم، اما همیشه به خودم می‌گویم اطرافیانم چه تقصیری دارند که بخواهند چهره ناراحت من را تحمل کنند؛ به همین خاطر سعی می‌کنم سرم را با کار خانه و ورزش و نگهداری از گل‌ها سرگرم کنم تا ناراحتی‌هایم را فراموش کنم. گاهی هم به دیدن دوستانم می‌روم.

- اولین گلدانی که داشتید، کی بود؟
کلاس سوم ابتدایی بودم که قلمه‌ای از گل خرزهره را از فامیلمان گرفتم و داخل آب گذاشتم. بعد هم آن را در گلدان کاشتم. از همان موقع به این کار علاقه‌مند شدم.

 

زهرا خانم با گل های خانه‌اش حرف می‌زند

- فرزندانتان هم مثل شما به پرورش گل و گیاه علاقه‌مند هستند؟
دو دخترم با اینکه به این کار علاقه دارند، چون آپارتمانشان نورگیر نیست، نمی‌توانند از گل‌ها مراقبت کنند، اما پسرم داخل مغازه‌اش گلدان گذاشته است و دوست دارد محیط کارش، شاداب باشد.

- توصیه شما به آپارتمان‌نشین‌ها چیست؟
اینکه حتما در فضای خانه، گلدان نگهداری کنند؛ چون به‌غیر از شادابی، اکسیژن لازم را هم برای تنفس تأمین می‌کند. نگهداری از گل و گیاه بیشتر از آنکه به بزرگ بودن آپارتمان ارتباط داشته باشد، به علاقه خود آدم بستگی دارد. وقتی به گل‌ها علاقه داشته باشی، از هر فضایی برای نگهداری از آن‌ها استفاده می‌کنی.

خودم به‌جز سالن پذیرایی، پشت پنجره‌ها و هرجایی که امکانش باشد، گلدان می‌گذارم. چندباری خسته شدم و خواستم گلدان‌هایم را جمع کنم، اما اطرافیان گفتند این کار را نکن. تو همه ما را وادار کردی گل نگهداری کنیم و در خانه‌های ما یک یادگاری از تو وجود دارد.

- شما جزو قدیمی‌های محله فرهنگیان هستید، زمانی که به اینجا آمدید، قاسم‌آباد چه شکلی داشت؟
ما ۳۲ سال پیش که به اینجا آمدیم، فقط شهرک لشکر ساخته شده بود و بقیه قاسم‌آباد بیابان بود و هیچ امکاناتی نداشت. ما برای خرید به شهرک لشکر می‌رفتیم. ما فرهنگیانی بودیم که آموزش‌وپرورش در اینجا به ما خانه داد و گفت نترسید. بروید ساکن شوید. هر کسی ساکن شود، همسایه‌اش هم می‌آید. از همان زمان به اینجا شهرک فرهنگیان می‌گفتند.

هنوز ساختمان‌های نادرشهر ساخته نشده بود و آنجا باغ‌های سیب و گلابی وجود داشت. روی زمین‌ها پر از گیاه خاکشیر بود که می‌رفتیم جمع می‌کردیم، اما الان قاسم‌آباد آن‌قدر بزرگ شده است که خودم، همه‌جای آن را بلد نیستم.



*این گزارش، چهارشنبه اول آذر ۹۶ در شماره ۲۷۰ شهرآرامحله منطقه ۱۰ چاپ شده است

ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44