کد خبر: ۵۵۷۷
۱۵ تير ۱۴۰۴ - ۱۳:۳۰
با نوار کاست عبدالباسط راهم را پیدا کردم

با نوار کاست عبدالباسط راهم را پیدا کردم

احسان سوختانلو از قاریان برجسته کشور می‌گوید: حدود ۵ یا ۶ سال نوار‌های کاست اساتید بزرگی همچون عبدالباسط را گوش و سپس تمرین می‌کردم.

احسان سوختانلو، جوان قرآنی است که دورۀ جوانی‌اش را به آموزش و فراگیری قرآن گذرانده و در‌حال‌حاضر از قاریان کشوری است. او از دوران کودکی قرائت قرآن را آغاز کرده و حالا که ۲۹ بهار از زندگی‌اش را پشت سرگذاشته، توانسته به مقام‌های کشوری و استانی بسیاری دست پیدا کند و راه خودش را به عنوان قاری کشوری پیدا کرده است.

اما کسب مقام‌های مختلف استانی و کشوری چندان آسان نبوده و راه سختی را طی کرده است. او یک کتاب به نام «هنر تجوید» به همراه دوستش نوشته که توسط آیت‌ا... علم‌الهدی در مهدیۀ مشهد رونمایی شده است. او همچنین در برگزاری بسیاری از محافل قرآنی در سطح شهر و حتی کشور به همراه تیمی که دارند، برنامه اجرا کرده است.

همه این‌ها را بگذارید کنار اینکه او در مسابقات قرائت کشوری ارتش توانسته مقام اول را به دست بیاورد و دارای مقام اول مسابقات قرائت نیروی زمینی ارتش، مقام اول مسابقات اذان ارشاد خراسان رضوی، مقام دوم مسابقات کشوری قرائت هلال احمر و... است. این قاری جوان برایمان از تجاربش گفت و اینکه چطور می‌توان قاری موفقی بود.


آشنایی با دوره‌های قرآنی

در خانواده‌ای مذهبی بزرگ شدم. اولین خاطره‌هایم دربارۀ قرآن‌خواندن برمی‌گردد به زمانی که مادرم همراه با تلویزیون و رادیو به قرائت قرآن می‌پرداخت و کنارش می‌نشستم و گوش می‌کردم. اما اولین باری که به جلسه‌های قرآنی رفتم، همراه برادر بزرگ‌ترم بود که به جلسه رفتم.

آنجا به قرائت‌هایی که می‌شد، علاقه پیدا کردم و همانجا بود که با اولین استادم، مقدم آشنا شدم. حدود ۵ یا ۶ سال با او در زمینۀ صوت و لحن کار کردم. مقدم، نوار‌های کاست اساتید بزرگی همچون عبدالباسط را به من می‌داد که با آن‌ها تمرین کنم.

دیگر کارم همین بود که به نحوۀ خواندن آن‌ها گوش و سپس تمرین کنم. بعد از مدتی استادم مرا به جلسۀ قرآنی که سعید بیژنی داشت، معرفی کرد که با ایشان تمرین کنم. اما به دلیل بُعد مسافت زیادی که باید طی می‌کردم (از منزلمان که در کوی امیر بود تا فلکه آب)، یک سال قرآن و جلسۀ قرآنی را کنار گذاشتم. در این مدت یک جزء از قرآن را حفظ کردم، اما قرائت برایم جذابیت بیشتری داشت، به همین خاطر تلاش کردم تا در این رشته موفق شوم.


راه را پیدا کردم

بعد از یک سال دوری از قرآن دوباره توسط استادم مقدم به جلسه‌های قرآنی دعوت شدم. این بار انگیزۀ بیشتری برای شروع مجدد داشتم و هدفم مشخص بود. شاید این تأثیر به خاطر بالا‌رفتن سنم بود و تغییر نوع دیدگاهم، به هر دلیل تصمیمم را گرفته بودم تا به درجات بالای قرآنی برسم و به همین خاطر تلاش و پشتکار را به علاقه‌ای که داشتم، اضافه کردم تا بتوانم به خواسته‌ام برسم.

البته این کار با سختی‌هایی هم همراه بود، به عنوان مثال در ابتدا صدا و نفسم دچار مشکلاتی بود که گاه سبب می‌شد شنوندگان بخندند و این از نظر روحی تأثیر بسیار بدی روی روحیه‌ام می‌گذاشت. اما این‌ها عاملی نشد تا دست از تلاشم بردارم؛ بلکه تلاش کردم مشکلاتم را بشناسم و در رفع آن‌ها بکوشم تا بتوانم با تمرین بیشتر، قوی‌تر در جلسه‌های قرآنی حضور پیدا کنم.

یکی دیگر از کار‌هایی که با شروع مجدد و در کنار تمرین‌های قرائتم انجام دادم، انتخاب سبک خواندنم بود. بیشتر به سبک مصطفی اسماعیل و شحات انور کار می‌کردم و در‌حال‌حاضر بیش‌از ۱۰ سال است که به سبک تلفیقی از این اساتید کار می‌کنم.


قرآن باعث آشتی‌ام با زبان انگلیسی شد

در مدرسه همه می‌دانستند که قاری هستم، اما نمی‌خواستم در مدرسه و سر صف قرائت داشته باشم، مگر زمانی که دیگر راهی جز پذیرش و اجرا نداشتم. ناگفته نماند که خواندن زیارت عاشورا در مدرسه‌مان را به عهده داشتم.

زمانی که پیش دانشگاهی بودم و با درس زبان و معلم‌مان مشکل داشتم تا اینکه یک روز درس در مورد زلزله بود و معلم‌مان به آیه‌ای از قرآن اشاره کرد من هم در تکمیل حرف‌هایش آیه‌ای از قرآن را خواندم.

او متوجه شد که قاری هستم و این زمینه‌ای شد برای دوستی و آشتی با معلم زبان و درس زبان. قرآن در بسیاری از مراحل زندگی‌ام تأثیر خوب خود را داشته است یا در مدت خدمت سربازی‌ام.

قاری‌قرآن‌بودنم سبب شد تا نسبت به هم‌خدمتی‌هایم سربازی آسان‌تری را خدمت کنم. در مدت دانش‌آموزی‌ام در مسابقات دانش‌آموزی استانی سال ۸۲ و ۸۳ شرکت کردم و مقام چهارم را کسب کردم.

یکی از دلایلی که نتوانستم در این دوران مقام خوبی را کسب کنم و به مسابقات کشوری بروم، این بود که هنوز با ایدئال فاصلۀ زیادی داشتم.


وقفۀ درسی

بعد از فارغ‌التحصیل‌شدنم از دبیرستان، رشتۀ صنایع دانشگاه پیام نور مشهد مشغول به تحصیل شدم. درس‌خواندنم مصادف شد با اوج فعالیت‌های قرآنی‌ام به همین خاطر کمی از درس‌خواندن عقب ماندم و مجبور شدم به سربازی بروم.

بعد از اینکه سربازی‌ام را تمام کردم، دوباره درس نیمه‌تمام را تمام کردم و فارغ‌التحصیل شدم. امسال در مسابقات کشوری دانشجویان پیام نور شرکت و مقام دوم استانی را کسب کردم.


یک دوست، یک راه

از دوران دبیرستان با دوستم سروش عظیمی که در زمینۀ قرآن فعالیت داشت، آشنا شدم. او علاوه‌بر اینکه دوست خوبی است، مشوقم در فعالیت‌های قرآنی نیز هست. به عنوان مثال مسابقات کشوری را که هلال احمر برگزار می‌کرد، او مطلع شد و مرا تشویق کرد در هلال‌احمر ثبت‌نام و در مسابقات شرکت کنم که در این مسابقات توانستم مقام دوم کشوری را به دست بیاورم.

با عظیمی یک دارالقرآن در کشف تأسیس کردیم که به آموزش کودکان و نوجوانان آن منطقه پرداختیم. بعد از مدتی پیگیری توسط دوستم عظیمی دارالقرآن توانست مجوز مؤسسه بگیرد؛ با نام «مؤسسۀ قرآنی سروش جاودانۀ وحی». شعبۀ اصلی آن در قاسم‌آباد و سایر شعبه‌های آن در سطح شهر فعالیت دارند که به کشف استعداد‌ها می‌پردازد و روی آن‌ها سرمایه‌گذاری می‌کند.

بسیاری از همین استعداد‌ها مقام‌های کشوری و حتی در حضور رهبری قرائت داشتند. در این مؤسسه فعالیت‌های دیگری از قبیل تشکیل گروه تواشیح نیز انجام داده‌ایم که این گروه توانسته برنامه‌های بسیار موفقی را در حرم رضوی، شبکۀ استانی و... اجرا کند. البته برای ارائۀ کاری قابل قبول باید بسیار وقت گذاشت و تمرین کردن همراه گروه زمان می‌برد، اما نتیجه که خوب از آب در می‌آید، تمام خستگی‌ها از بین می‌رود.


دوران سربازی همراه با فعالیت‌های قرآنی

دوران خدمتم بسیار متفاوت با سایر هم‌خدمتی‌هایم بود؛ چه در دوران آموزشی و چه هنگامی تقسیم شدن در ارتش. همه می‌دانستند قاری هستم و این امر سبب می‌شد تا بهتر بتوانم برای محافل قرآنی که در سطح کشور برگزار می‌کردیم، بروم.

در این دوران دوستم عظیمی به همراه تیم برای اجرای برنامه در پادگان‌های کشور برنامه داشتند و بالتبع من هم همراهشان بودم و البته با هماهنگی‌هایی که با فرمانده صورت می‌گرفت. به همراه تیم قرآنی‌مان یک اردوی جهادی ۱۵ روزه در هرمزگان و در روستا‌های آنجا برگزار کردیم.

در پادگان‌های ارتش محفل قرآنی داشتیم و بسیار استقبال خوبی شد. همچنین در این سال‌ها برنامه‌هایی هم به همراه تیم قرآنی‌مان برای پادگان‌های قوچان، بجنورد، نکا، خلیل‌شهر و... و می‌توانم بگویم برای بیشتر پادگان‌های ارتش کشور اجرا کرده‌ایم.


برگزاری محافل قرآنی

در راستای برگزاری محافل قرآنی تیم و مؤسسۀ ما فعالیت‌های بسیار زیادی را انجام داده و با نهاد‌ها و ارگان‌های بسیاری همکاری داشتیم.

به عنوان مثال با شهرداری در برنامه‌های ماه رمضان که در پارک‌ها اجرا می‌شود، با مؤسسۀ گلستان علی در زمینۀ آموزش، برگزاری نمایشگاه قرآنی در نمایشگاه بین‌المللی، در ماه مبارک رمضان هر شب در مهدیه برنامه داشتیم که برخی از آن‌ها به صورت مستقیم از شبکۀ قرآن و تلویزیون پخش می‌شد.

همچنین برنامه‌هایی که در حرم رضوی به صورت قرائت و تواشیح داشتیم. در طول سال هم برنامه‌های بسیاری با تیم مؤسسه اجرا می‌کنیم که گاهی تا ۲۵ نفر از قاری‌های بین‌المللی و کشوری در برنامه‌هایمان حضور دارند، از‌جمله محمود شحات، استاد طاروطی، ابراهیم ورده و... این برنامه‌ها را گاهی شبکۀ قرآنی پخش مستقیم هم داشته است.

چندی قبل در مسجد جامع کبود ارمنستان محفل قرآنی برگزار کردیم، همچنین در مسجد امام حسین (ع) در امارات که زیر‌نظر نهاد رهبری است هم برای ایرانی‌ها و اماراتی‌ها برنامه اجرا کردیم که مورد استقبال قرار گرفت. محافل قرآنی بسیاری در عراق اجرا کردیم حتی در روستا‌های جنگ‌زده که آن‌ها از این مراسم استقبال کردند.

یکی دیگر از برنامه‌های قرآنی که اجرا کردیم برای زندان مرکزی مشهد بود. این محفل قرآنی هم بسیار برایم جالب و تأثیرگذار بود، آن‌ها به ما التماس دعا می‌دادند و حتی برخی از آن‌ها حافظ کل قرآن بودند و تصور می‌کردند که این کتاب آسمانی می‌تواند راه نجاتشان باشد.

 

در پناه قرآن

کارنامۀ قرآنی

در این مدت در مسابقه‌های قرآنی بسیاری شرکت کردم و مقام‌های مختلفی را کسب کردم، از‌جمله نفر اول مسابقات کشوری قرائت نیروی زمین ارتش، نفر اول مسابقات کشوری قرائت قرآن ارتش، نفر دوم مسابقات کشوری قرآن هلال احمر، مقام اول مسابقات اذان ادارۀ ارشاد خراسان رضوی، نفر دوم رشتۀ ابتهال در استان خراسان رضوی، نفر دوم قرائت مسابقات ارشاد در استان خراسان رضوی، نفر دوم قرائت مسابقات بسیج استان خراسان رضوی و...

همچنین مدت دو سال به خاطر کاری که انجام می‌دادم، به کرمان رفت‌وآمد داشتم؛ ازاین‌رو در مسابقات قرائت در این استان هم شرکت کردم و توانستم دو سال مقام اول مسابقات قرائت را که ادارۀ اوقاف را به دست بیاورم.

رونمایی از کتاب توسط امام جمعه

در زمینه صورت تجوید کتابی را با عظیمی نوشتیم و امسال به چاپ رساندیم به اسم «هنر تجوید» که دو بار به صورت جداگانه از آن رونمایی شد. اولین بار با حضور مسئولان کشوری و لشکری بود که شبکۀ قرآن هم پوشش داد و دومین بار توسط امام جمعه در مهدیه رونمایی شد.


موفقیت پلکانی است

کسب موفقیت و نتیجۀ دلخواه تنها در سایه تمرین و کوشش به دست می‌آید. بسیاری از خانواده‌ها که فرزندانشان را برای آموزش می‌آورند، تمایل دارند در مدت کوتاه شش ماه نتیجه بگیرند و فرزندشان مقام‌آوری کند.

اما این امکان ندارد و کسی که می‌خواهد در این زمینه فعالیت کند، باید سرمایه‌گذاری بلندمدتی داشته باشد. موفقیت مانند یک نردبان است که صعود به آن باید پله به پله صورت بگیرد.

نمی‌توان از پله اول قدم به پله آخر گذاشت.زیرا صدا در زمان بلوغ و بعد از بلوغ دچار تغییرات هورمونی قرار می‌گیرد و این موضوع بسیار تأثیرگذار است روی صوت. اما همواره به خانواده‌ها تأکید کرده‌ام همین که فرزندشان در محافل قرآنی و جلسه‌ها حضور داشته باشد، می‌تواند از کودک و نوجوان ما فرد قرآنی بسازد که به برکت قرآن از انحرافشان پیشگیری شود.


عذاب وجدان ما بیشتر است

معتقدم که قاری هم مانند سایر افراد جامعه ممکن است خطایی از او سر بزند و نباید تا خطای انجام داد، او را سرزنش کرد و گفت تو که قاری قرآن هستی این کار را انجام دادی.

قبول دارم ما وظیفۀ سنگینی را به عهده داریم، زیرا نمایندۀ افراد قرآنی هستیم و باید رفتارمان در شأن قاری بودن باشد. به شخصه وقتی پشت رحل قرآن می‌نشینم و گلویم کلمه‌های آسمانی خارج می‌شود احساس عذاب وجدان می‌کنم حتی اگر از گناهی که انجام داده‌ام، توبه کرده باشم.

 

کلمات کلیدی
آوا و نمــــــای شهر
03:44