کلاس دوم ابتدایی بود که ورزش کاراته را شروع کرد و حالا دوسالی میشود که روزی سهساعت تمرین میکند تا به قول خودش همیشه روی فرم بماند. مشوقش برای ورود به این رشته، دخترخالههایش بودهاند؛ دخترخالههایی که پیشتر همبازیاش بودند و حالا به حریف تمرینی و رقیب ورزشیاش تبدیل شدهاند.
آنیسا خادمیمایوان حالا در کلاس چهارم ابتدایی مشغول تحصیل است و درکنار پرداختن به درس و مدرسه، در مسابقات کاراته هم حاضر میشود و بهدنبال فتح سکوهای قهرمانی بیشتری است. انتخابشدن برای تیم ملی و حضور در رقابتهای آسیایی که شهریور امسال برگزار میشود، آرزویی است که او این روزها دنبال میکند.
آنیسا در دهسالگی صاحب پنجمدال قهرمانی شده است؛ حکمهایی که نخستین آنها به نهسالگیاش برمیگردد. او دو بار در سال ۱۴۰۱ در مسابقات استانی مقام نخست را به دست آورد، یکی رقابتهای استانی در سبکهای آزاد کاراته در آبان سال گذشته و دیگری مسابقات استانی سبک ناکامورا که اسفند سال۱۴۰۱ برگزار شد و آنیسا در هردو این رقابتها مدال طلا را به دست آورد. او با کسب عنوان قهرمانی مسابقات استانی، فرصت حضور در مسابقات کشوری کاراته را به دست آورد و آنجا هم خوش درخشید.
ورزشکار نوجوان محله آبوبرق میگوید: سال گذشته، یک هفته پس از رقابتهای استانی در مسابقات کشوری تهران حاضر شدم. در آن مسابقات ۱۲۰۰ورزشکار از سرتاسر کشور حضور داشتند و من با تمرینات بسیار و کمک مربیام، خانم فریده فرهانی، اول شدم و جواز حضور در اردوی تیم ملی را کسب کردم.
او درباره مربیاش میگوید: خانم فرهانی برای ما فقط یک مربی نیست؛ حق مادری بر گردن بچههای باشگاه دارد و از جان برای ما مایه میگذارد.
آنیسا دختر سختکوشی است. او حداقل روزی سهساعت تمرین میکند و تا امروز هیچوقت تمریناتش را متوقف نکرده است. گاهی هم با خواهر کوچکترش به پارک محله میرود و آنجا تمرین میکند. دخترخالههایش هم که کاراته کار میکنند، پایه تمرین او هستند؛ خلاصه او سخت بهدنبال آرزوهایش است تا بتواند باعث افتخار خانوادهاش شود.
او درباره آرزویش به ما میگوید: آرزو دارم روزی در المپیک برای کشورم مدال به دست بیاورم. رقابتهای آسیایی ژاپن شهریور امسال برگزار میشود و ما هم میتوانیم در این رقابتها حضور داشته باشیم.
در اینجا حسنآقا، پدر آنیسا، وارد گفتگو میشود. او به مشکل مالی برای اعزام دختران کاراتهکار اشاره میکند و میگوید: بچهها برای اعزام به مسابقات آسیایی ژاپن نیازمند اسپانسر هستند؛ یک حامی مالی که پشتوانه این استعدادها باشد، وگرنه ما باید از جیب خودمان این هزینه را بپردازیم. من راننده شرکت هستم و همسرم هم دکوراسیون داخلی منازل را انجام میدهد؛ بااینحال برآوردهکردن تأمین هزینه اعزام آنیسا به ژاپن برای ما خیلی سخت است.