از نگاه عابران، این پارک شاید با پارکهای دیگر فرقی نداشته باشد. اهالی پورسینا، اما داستان این بوستان را میدانند؛ اینکه چطور با کمک هم آن فضای مخوف بی آب وعلف را تبدیل به بوستانی سرسبز کرده اند. تا چند سال پیش اینجا یک پارک کوچک محلی بود که تبدیل به پاتوق ساقیها و معتاد ان شده بود.
هیچ بزهای نبود که در این فضا انجام نشود؛ از خرید و فروش مواد مخدر گرفته تا فروش اموال مسروقه! این در حالی بود که سه مقبره شهید انقلاب اسلامی هم وسط همین بوستان قرار داشت؛ شهدایی که غریب و ناآشنا مانده بودند و حتی همسایهها هم درست و حسابی آنها را نمیشناختند.
چندسال پیش، اما با کمک مجمع رهروان شهدای انقلاب اسلامی، همسایهها و اهالی دغدغه مند، بوستان آلالهها دستخوش تغییرات عمده شد. اعضای مجمع ضمن ارتباط با مسئولان، پیگیریهای متعدد و برگزاری جلسات گوناگون، فضای این پارک محلی را تغییر دادند. گلزار شهدای ده دی با آن سقف بلند گنبدی شکل سبز و آبی، حالا تبدیل به نماد این محله شده؛ نماد هویت سازی که در شهرک شهید رجایی صدا کرده و پای مردم را به این پارک باز کرده است.
شبهای این بوستان حالا امن و روشن شده است. اینجا تبدیل به پاتوقی فرهنگی و اجتماعی شده و مراسم و برنامههای مختلف فرهنگی و اجتماعی در آن برگزار میشود. رد پای مجمع رهروان شهدا در این تغییرات پررنگتر از بقیه دیده میشود؛ مجمعی که گروهها و تشکلهای مختلف پورسینا را گرد هم آورده است و پنج سال از تشکیل آن میگذرد.
در بوستان آلاله ها، کنار گلزار شهدای انقلاب اسلامی با اعضای این مجمع به گفتگو نشستیم، با افرادی که نام گروهشان را هم از این شهدا وام گرفته اند.
وارد پورسینای ۷ که میشوی، آن بافت در هم تنیده خانهها کنار میرود و لا به لای این کوچههای تنگ و تاریک، فضایی وسیع پیش چشم هایت سبز میشود؛ بوستانی که به پاتوق اهالی تبدیل شده است. پیرمردهای سالخورده محله، گوشهای از پارک مشغول خوش و بش هستند. بچهها در گوشهای دیگر میدوند و بازی میکنند. اما سقف بلند گنبدی شکل وسط بوستان، اولین نقطهای است که به چشم میخورد؛ بارگاهی که سایبان سه شهید انقلابی محله است.
هر از چند گاهی زنان و مردانی را میبینم که زیر سایبان کنار مقبرهها میایستند، دقایقی مکث میکنند، مینشینند و زیر لب فاتحه میخوانند. انگار سالهای سال است که این شهدا را میشناسند. گلزار شهدای ده دی مرکز ثقل بوستان آلالهها و محله پورسیناست.
سه مقبره وسط بوستان قرار گرفته است؛ مقبره شهید علی اصغر معقول، شهید سید محمد سیدی و شهید محمد علی شهریور. روی سنگ هر سه مزار، جملاتی مشترک نوشته شده است: «که در راه مبارزه با طاغوت، به دست مزدوران رژیم ستم شاهی در تاریخ دهم دی ماه ١٣٥٧ در مشهد مقدس به فیض شهادت نایل آمد.»
در بحبوبه مبارزات انقلاب اسلامی، پیکر این سه شهید را محلی ها، دور از چشم ساواک، مخفیانه و شبانه در قبرستان محله تدفین کردند. برای سالها این سه مزار مهجور و غریب باقی مانده بود، اما حالا پنج سال است که این گلزار دچار تغییرات عمده شده. اعضای مجمع رهروان شهدای انقلاب داستان این تغییر و تحول را از بَرند.
هادی حاجی زاده که پایه گذار این مجمع بوده، بیشتر از دیگر اعضا از جزئیات روند تغییر این بوستان اطلاع دارد. متولد سال ۶۲ است و ساکن قدیمی همین محله. وظایف و سمتهای زیادی را برعهده داشته، اما پس از بیست سال فعالیت فرهنگی در شهر، هنوز محله کودکی اش را رها نکرده است.
خودش میگوید: پس از این همه سال کار فرهنگی در نهادهای مختلف، فهمیده ام که فعالیت فرهنگی را باید از محلهها شروع کرد و کار محلی بیشتر جواب میدهد. ریشه فعالیتهای او به دوران کودکی اش برمی گردد و هیئتی که در نوجوانی با بچههای محله راه اندازی کردند.
سال ۱۳۷۷ با بچههای محله هیئتی دانش آموزی تشکیل دادند که بعدها نامش را «مهدیه منتظران عاشق» گذاشتند؛ گروهی که هنوز هم پا برجاست. تیم ورزشی و هنری گروهشان را نیز شکل دادند و بزرگترین رویدادهای فرهنگی و هنری را از همین طریق برگزار کردند. تا امروز در همان فضای کوچک دویست متری مهدیه، کلی کار بزرگ انجام داده اند.
حاجی زاده تعریف میکند: یک مرکز نیکوکاری داریم که طی یک سال بیست نفر را مشغول به کار کرد. در کانون فرهنگی مهدیه برای کودک و نوجوان کار تربیتی انجام و درخلال آن کلاسهای درسی و علمی هم برای بچهها تشکیل میشود. یک صندوق قرض الحسنه هم داریم که برای اشتغال، ازدواج و... وام میدهد و گره از کار همسایهها باز میکند. هیئت مذهبی کانون هم در مناسبتهای مختلف مذهبی مراسم برگزار میکند.
حاجی زاده یک به یک از فعالیتهای مهدیه منتظران عاشق نام میبرد؛ گروهی که دویست عضو فعال دارد و بیشتر از هزار مخاطب که با آنها در ارتباط هستند. در نهایت همان اعضا باعث و بانی تشکیل مجمع رهروان شهدا میشوند.
حسین مرادی که یکی از اعضای جوان این مجمع است، ادامه حرف هادی حاجی زاده را میگیرد و از نحوه تشکیل مجمع میگوید. شهریور سال ۱۳۹۸، مهدیه منتظران عاشق و ده مجموعه و تشکل دیگر در پورسینا تصمیم به تشکیل مجمع رهروان شهدای انقلاب اسلامی میگیرند تا به فعالیت هایشان سر و سامان بدهند.
تا قبل از این، فعالیتهای فرهنگی محله به صورت جزیرهای بود و خیلی وقتها موازی کاری هم صورت میگرفت. این مجمع با دو هدف اصلی شکل میگیرد؛ «اولین هدف ما سامان دهی گلزار شهدای دهم دی بود.
این گلزار متعلق به سه شهید انقلاب اسلامی است که در آن زمان اینجا به خاک سپرده شدند. قدیمها اینجا یک قبرستان قدیمی بود که پس از مدتی ازسوی شهرداری به پارک تبدیل شد. گرچه این سه مزار باقی ماند، شهدا غریب ماندند. پارک تبدیل به پاتوق ساقیها و معتادها شد و کسی جرئت عبور از آن را نداشت.
پس از مدتی شهرداری یک بقعه کوچک برای مزار این شهدا ساخت. متأسفانه این بقعه نیز محل تجمع معتادها شد و شبیه یک حصار، محل امنی برای آنها بود. یک روز پدر شهیدی را دیدم که از این پارک عبور میکرد. با صدای بلند گفت: کاش این بقعه و پارک اصلا نبود.»
سال ۹۸ اعضای این مجمع تصمیم گرفتند با کمک هم این مزار را احیا و بوستان را آباد کرده و این گلزار را تبدیل به نماد هویتی محله کنند. بعد از هماهنگی با مسئولان شهری، بالاخره گنبد و بارگاه گلزار ساخته میشود و روشنایی پارک و امنیت آن هم بهبود پیدا میکند.
با سامان دهی گلزار و بوستان آلالهها هدف دوم این مجمع هم محقق میشود. حجت الاسلام والمسلمین سعید صادقی، امام جماعت مسجد پنج تن آل عبا که از ابتدا عضو این مجمع بوده است، میگوید: هدف دوم ما رسیدگی به معضلات محله و احیای آن در ابعاد مختلف بود.
با سامان دهی بوستان، محله به لحاظ فرهنگی هم پیشرفت کرد و بوستان تبدیل به پاتوق فرهنگی و اجتماعی محله شد. از ابتدای تشکیل مجمع سی فعالیت مختلف به سرانجام رسیده و ثبت شده است؛ بیشتر این فعالیتها مربوط به برگزاری برنامهها و مراسم مذهبی و ملی بوده است و خود مردم، محور این برنامهها بوده اند.
روز نیمه شعبان نانواهای محله را جمع کردیم تا همه نان صلواتی دست مردم بدهند. در دهه فجر نیز اهالی را در بوستان جمع کردیم و زن و مرد و پیر و جوان از همین نقطه راهپیمایی را شروع کردند. پویشی هم به راه افتاد و خیلی از اهالی بر سر در خانه هایشان پرچم ایران نصب کردند.
پویش دیگری نیز با کمک اهالی محله به راه افتاد. در یک روز مشخص، ۱۲ فروردین امسال، ۱۴۰ خانه با کمک هم آش نذری پختند و در محله توزیع کردند. انسجام و همکاری اهالی در این پویش کاملا مشهود بوده است. خودشان دست به کار شدند. عدهای حبوبات تهیه کردند، برخی دیگ بار گذاشتند و... در نهایت در هفده خانه به عنوان هفده ایستگاه، دیگ آش برپا شد. یکی از این ایستگاه ها، خانه حسن خیابانی بوده است. او آشپز قدیمی مسجد محله است و هر مراسمی برگزار شود، او وظیفه پخت غذا را برعهده میگیرد.
در پویش آش نذری نیز اولین داوطلبی بوده است که برای پخت آش اعلام آمادگی میکند. او درباره هماهنگی و همکاری بی نظیر همسایهها در آن روز میگوید: اهالی پورسینا بسیار همدل و همراه هستند، اما این همکاری در محله بی سابقه بود. دلیلش هم همین مجمعی است که به تازگی شکل گرفته است. اعضای مجمع از چند روز قبل با اهالی گفتگو کردندو خودشان هماهنگیهای لازم را انجام دادند.
مجمع رهروان شهدا، سی شب ماه رمضان را در بوستان آلالهها برنامه برگزار کرده است؛ شبهایی که برای اهالی روشنتر از همیشه بود. یک شب از آن شبها هم محفل انس با قرآن برگزار و از قاری مطرح مصری، استاد احمد شحات احمد دعوت کردند.
ابراهیم خیری از ساکنان قدیمی محله است که آن شب را یکی از باشکوهترین شبهای محله میداند؛ او میگوید: جمعیت بیشتر از همیشه بود. زن و مرد و کوچک و بزرگ از خانه هایشان بیرون آمده و در پارک دور هم جمع شده بودند تا صدای قاری مصری را بشنوند. آن شب، شلوغترین شب پارک آلالهها بود.
محمد علی واحدی نماز عید فطر امسال را هم یکی از بهترین برنامههای مجمع میداند. تعریف میکند که سالهای قبل هر مسجد و تشکلی به صورت جداگانه برای خودش نماز عید فطر برگزار میکرد. امسال، اما با کمک اعضای مجمع همه اعضای مساجد دور هم جمع شدند و د رکنار بوستان نماز برگزار کردند.
هادی حاجی زاده در پایان گفتگوها همه این اقدامات را در راستای هدف مجمع میداند؛ اینکه اهالی محله پورسینا بیشتر از پیش همدل و همراه شوند و محلهای منسجمتر داشته باشند، اما در قدمهای بعدی به توسعه آن هم فکر میکنند؛ «جلسات هم افزایی و هم اندیشی را با گروههای مختلف برگزار میکنیم؛ جلساتی که میتواند گره گشا و مؤثر باشد. پس از انسجام این تشکلها در قدم بعدی با اهالی محلههای اطراف مثل خوش سیما و اروند هم گفتگو خواهیم کرد. دلمان میخواهد این همکاریها توسعه پیدا کند، روز به روز بر تعداد اعضا افزوده شود و کاری فرامحلهای انجام شود و شهرک شهید رجایی را در بر بگیرد.»
با همه اینها از جای خالی فعالیتها و اقدامات به ثمر ننشسته هم میگوید؛ فعالیتهای عمرانی که جای خالی شان در این مجمع حس میشود؛ «قرار است با همکاری شورای اجتماعی محله و دقتر تسهیلگری، شبکه مسائل محله را استخراج کنیم و طبق اولویتها برای بهبود مسائل عمرانی، اقتصادی و... قدم برداریم.»
او در پایان توضیح میدهد که میخواهند ضمن ارتباط بیشتر با مسئولان شهری، روز به روز این نقطه از شهر را بیشتر از قبل احیا کنند. هر چند که عنوان «حاشیه شهر» را دوست ندارند، از به حاشیه راند ه شدن طی این سالها میگویند. هادی حاجی زاده چند بیتی هم در این باره سروده است: چندی است که ما شهره این شهر شدیم/ مانند عسل بوده، ولی زهر شدیم/ از اول انقلاب همه در متنیم/ از چیست که ما حاشیه شهر شدیم؟