ثبت رکورد ملی برای یک ورزش کمتر شناخته شده باعث شد تا نگاهها سمت محسن کریمی راد برود؛ جوان ورزشکار محله پیروزی که پس از کسب عناوین قهرمانی و نایب قهرمانی بسیار در سطح استانی و کشوری در رشته بوکس، حالا کمتر از دوسال است که به رشته «بک رانینگ» یا ورزش «معکوس دویدن» روی آورده است.
رشتهای که به گفته خودش مزایای بسیاری برای سلامتی دارد که مردم از آن آگاه نیستند. او هفته گذشته توانست با ثبت رکورد ۵۰ کیلومتر دویدن معکوس در پارک ملت، رکورد پیشین را که ۴۷کیلومتر بود، بشکند. گزارش پیش رو روایت او از ثبت این رکورد و معرفی ورزش مورد علاقهاش است.
متولد سال ۱۳۶۷ هستم در یکی از روستاهای اطراف تهران. پدرم که حالا چند سالی است ندارمش، آن روزها در پتروشیمی کار میکرد. همین امر هم باعث شده بود تا با انتقال او به پالایشگاههای مختلف ما هم فرصت زندگی در شهرهای گوناگونی را تجربه کنیم، اما از ۱۵ سال پیش به مشهد آمدیم و در همین شهر هم ماندگار شدیم. بعدها پا جای پای پدرم گذاشتم و به صورت پروژهای و پیمانکاری وارد پتروشیمی شدم.
از سال ۱۳۸۰ هم رشته ورزشی بوکس را به صورت حرفهای زیرنظر استاد ایمانی شروع کردم و موفق شدم چهاربار پیاپی عنوان مقام اولی استان را در وزن ۶۱ و ۶۴کیلوگرم به نام خودم ثبت کنم. البته در سال۸۲ هم به لیگ کشوری دعوت شدم و مقام دومی کشور را به دست آوردم.
سال ۱۳۹۳ دوباره با عنوان نایب قهرمانی استان از رینگ پایین آمدم، اما اینبار به فکرم رسید که ورزشی را انجام دهم که آسیبها و خطرات کمتری برایم داشته باشد. همین امر سبب شد تا از یک سال و ده ماه پیش تصمیم بگیرم رشته بکرانینگ را تجربه کنم؛ تجربهای که برایم بسیار شیرین بود.
سالها پیش یک آلمانی برای اولین بار رکورد عقب دویدن را با طی مسافت ۳۵ کیلومتر در گینس ثبت کرده، اما با توجه به مزایای بسیار این رشته در کالریسوزی و همچنین کمهزینه بودن آن، هر روز بر طرفداران این رشته در جهان افزوده میشود.
البته این مسئله در ایران فرق میکند و بکرانینگ همچنان ناشناخته یا کمتر شناخته شده، باقی مانده است تا همگان به آن به دید یک حرکت نمایشی نگاه کنند؛ درصورتیکه اینطور نیست. از قلم نیفتد، هستند کسانی که این ورزش را با طی مسافت کمتر از دو کیلومتر در شهرهای مختلف انجام میدهند، ولی به صورت حرفهای بخواهید آمار بدهید، فقط من و آقای ارشاد روحبخشیان- رکورددار قبلی این رشته -هستیم که با صرف مسافت طولانی از پرچمداران این رشته در ایران محسوب میشویم.
هدفم از ثبت این رکورد ترویج ورزش کمتر شناخته شده بکرانینگ، آگاهی مردم از مزایای آن و رویآوری مردم به ورزشهای ساده و سبکی فراتر از ورزشهای معمولی و شناخته شده است که معمولا هزینههای زیادی را هم به همراه دارند.
- هدفتان از انجام این رشته بعد از ترویج آن چیست؟
بعد از معرفی و ترویج این رشته، هدف بعدی من کسب درآمد از راه ورزش بود. این شد که به فکر رکوردزدن افتادم.
- از لحاظ سنی این رشته را دیر شروع نکردید؟
هیچوقت برای شروع ورزش دیر نیست. همان اوایل مطلبی خواندم مربوط به پیرزنی صد ساله اهل ژاپن که موفق به ثبت رکوردی جدید در شنا شده بود. میخواهم بگویم همه چیز به اراده انسانها و هدفهایشان بستگی دارد. اگر بخواهید و اراده کنید در انجام هر کاری موفق میشوید.
- از بوکس نمیشد کسب درآمد کرد؟
بوکس بسیار رشته پرانرژی و مفرحی است، اما آسیبها و مضرات خودش را دارد. مرور زندگی بزرگان رشته بوکس در جهان این را ثابت میکند. در بوکس احتمال آسیب مغزی بسیار زیاد است، زیرا با هر ضربهای که به سر وارد میشود، هزار سلول مغزی میمیرند؛ با این همه من این رشته را با عشق دنبال کردم و در آن موفق بودم و حتی میتوانستم موفقتر بشوم.
- اگر آسیب زیادی دارد، پس چرا از ابتدا بوکس را انتخاب کردید؟
بوکس رشته بسیار شاد و پرتحرکی است. ورزشی است که انرژی کاذب را در فرد تخلیه میکند. شور و هیجان را میتوان با دوبار مشت زدن به میت و کیسه بوکس خالی کرد. در توضیح این سطر بگویم که من در نوجوانی بچه به اصطلاح شری بودم که شور و هیجانم را گاهی با دعواکردن از بین میبردم، اما از وقتی که وارد رشته بوکس شدم تا به امروز حتی سر یک نفر هم فریاد نزدم، چه برسد به دعوا و پرخاش.
- اگر در بوکس به درآمد نرسیدید، چطور میخواهید از بکرانینگ کسب درآمد کنید؟
با رکورد زدن و ثبت آن در گینس. شما وقتی رکوردی را کسب میکنید، از طرف گینس مبلغی به شما تعلق میگیرد. درباره رشته بوکس هم بگویم که میشد منبع درآمد هم باشد، اما از این رشته در ایران حمایتی نمیشود.
مثلا «مایک تایسون» یکی از بزرگان این رشته میتوانست در یک ثانیه ۶ بار مشت بزند و رکورددار این مهم در جهان بود. من در مسابقهای که استادم برگزار کرد، توانستم در ده ثانیه ۶۷ بار مشت بزنم؛ این خودش یک رکورد جدید بود، اما به دلیل نبود حمایتها هیچگاه موفق به ثبت آن نشدم.
- برای ثبت رکوردی در گینس باید چکار کرد؟
اطلاعات زیادی دربارهاش ندارم؛ ما زیاد رکورددار گینس نداریم. البته، چون ما تحریم هستیم بازرس گینس به ایران نمیآید و هر کسی که تصمیم به ثبت رکوردی دارد، باید به یک کشور خارجی برود و در آنجا رکورد بزند.
- بعد از ثبت در گینس چه اتفاقی میافتد؟
ورزشکار رکورددار تبدیل به یک برند میشود و همین برند شدن گام اول برای رسیدن به درآمد است.
- چه کسی برند میشود؟
کسی برند میشود که تنها یک رشته را دنبال کند. من هم تصمیم به ادامه این راه دارم و شاید روزی رکورد ۵۰ کیلومترم را تا دو برابر هم افزایش دادم، زیرا مطمئن هستم که نیرو و توانایی انجام آن را دارم. این را هم بگویم که هر کسی بتواند قوت خودش را پیدا کند، مسلما میتواند آن را ارتقا داده و به مدارج بالاتری برسد.
- رکورد دقیق شما چقدر بود؟
رکورد قبلی این رشته ۴۷کیلومتر و ۲۵۰ متر در بازه زمانی ۶ساعت بود که من آن را با ۵۰ کیلومتر و ۴۵۰متر دویدن در ظرف چهار ساعت و ۵۵دقیقه شکستم.
- چه تمرینهایی را برای رسیدن به این مرحله انجام دادید؟
با دو کیلومتر دویدن در روز شروع کردم و تا ۳۴ کیلومتر پیش رفتم، اما پاره شدن تاندوم پا و بستری شدن ۶ ماهه در منزل باعث شد تا دچار اُفت شدیدی شوم، آنچنان که وقتی دوباره شروع به تمرین کردم، تنها توانستم ۹ کیلومتر بدوم، ولی دوباره با تلاش توانستم رکوردم را جبران کنم و به وضعیت قبل برگردم.
- آموختن این ورزش سخت بود؟
کار سادهای نبود؛ زیرا آدم از بدوی که راه رفتن را شروع میکند، به جلو حرکت میکند، ولی من آمدم و کار نو و تازهای را در بدن خودم اجرا کردم؛ هر تغییر یا حرکت نویی هم در بدن با آسیبهایی همراه است. من هم از این آسیبها در امان نماندم، زیرا در ابتدا آن را به صورت علمی و اصولی فرا نگرفتم و به صورت خودآموز شروع کردم.
- جدای از موضوع انجام بک رانینگ به عنوان یک ورزش سالم، چرا به فکر رکورد زدن در این زمینه افتادید؟
ببینید همه به فکر پیشرفت هستند و کمتر کسی به عقب رفتن فکر میکند. همین است که رکورد به جلو دویدن رسیده به ۲۴ساعت و هر کسی که بخواهد رکورد بزند باید بیشتر از ۲۴ساعت بدود، اما کمتر کسی پیدا میشود که برای ۶ساعت به عقب دویدن تلاش کند. نکته بعدی اینکه کسی فواید معکوس دویدن را نمیداند و یک دلیل این نبود استقبال به خاطر ناآگاهی عمومی است.
- معمولا در چه مکانهایی تمرین میکردید؟
جای خاصی نبود. در پارکها، فضای باز عمومی و هرجا که فرصتی دست میداد. مثلا سال۱۳۹۴ به عسلویه رفتم. در راه برگشت به مشهد در هر شهری که پیش میآمد، تمرین میکردم. خاطرم هست در کنگان رکوردم را تا ۳۴کیلومتر ارتقا دادم.
- برخورد مردم با شما وقتی معکوس میدویدید، چطور بود؟
عدهای تحسینم میکردند، اما خیلیهاشان برخورد خوبی نداشتند و مسخرهام میکردند؛ این مسئله در مشهد حادتر از شهرهای دیگر بود. همین امر هم سبب شد تا خیلی از مواقع برای اینکه در مقابل دید عموم نباشم، نیمهشبها تمرین کنم.
- مثلا چه میگفتند و عکسالعمل شما چه بود؟
مثلا میگفتند: «تو داری میری یا میآی» یا میگفتند: «الان ما بریم یا تو میای». اوایل از برخوردشان ناراحت میشدم، چون فشار زیادی را روی پاهایم تحمل میکردم، اما از یک جایی به بعد دیگر عادت کردم و گاهی خودم با آنان همراه میشدم و شوخی میکردم و چیزی میگفتم که بیشتر بخندند.
- برخورد خانواده چطور بود؟
حمایت و تشویقم میکردند.
- تابهحال پیش آمده که توی خیابان به جای جلو رفتن به عقب بروید؟
نه پیش نیامده، چون در معکوس رفتن عضلات خاصی درگیر شوند و شما باید روی سینی پا راه بروید. همین مسئله هم باعث تقویت ماهیچههای دوقلوی پا میشود که وظیفه تعادلسازی را بر عهده دارند. این کشش سینی پا و پاشنه پا قد را راسخ میکند. مهرههای گردن تقویت میشود و در نهایت مغز را بیدار و هوشیار نگاه میدارد.
- فواید بک رانینگ را برای دیگران توضیح دادهاید؟
من این فواید را برای خیلیها گفتم، اما استقبال چندانی نشد. البته در این یک هفتهای که از رکورد زدنم میگذرد، عدهای علاقه نشان دادهاند، اما علاقه بدون هدف فایدهای ندارد، یعنی آدم را قرص و راسخ نگه نمیدارد.
- استقبال از ورزش بوکس چطور است؟
به خاطر نبود امکانات این رشته متاسفانه کمتر کسی سراغ آن میرود.
- یک خاطره تعریف کنید؟
من عاشق بوکس بودم؛ آنطور که خاطرم هست یک بار در حین انجام کار سنگ فرز به پایم گرفت و گوشت ساقم را پاره کرد، همان روز رفتم بیمارستان و زخمم را بخیه زدم، اما فردا عصرش با جورابهای بلند به پا، توی رینگ مسابقه بودم. در حین مسابقه پای حریف به پایم گیر کرد و همین مسئله باعث باز شدن بخیهها و خونریزی دوباره شد.
استادم تا مرا دید، گفت: «تو دیوانهای. جوراب بلند پوشیدهای که من نفهمم زخمی شدی؟!». عشق بود، اما پشتیبانی نبود. حمایت نبود و همین هم آدم را دلسرد میکرد.
- یعنی با وجود این علاقه، آن را کنار گذاشتید؟
نه کاملا؛ در حال حاضر مشغول داوری هستم و در کلاسهای مربوط به آن شرکت میکنم.
- امکانات ورزشی منطقه و شهر خود را چطور توصیف میکنید؟
متاسفانه فضای ورزشی مناسب و مختص همه رشتهها وجود ندارد. مثلاً من خودم برای تمرین تنها رینگ پارک ملت را داشتم و در واقع فضای مجهزی برای ورزش حرفهای وجود ندارد.
- حرف آخر:
مسئولان برای ترویج ورزش فقط شعار ندهند؛ بلکه عمل کنند.