کد خبر: ۴۵۸۲
۰۷ اسفند ۱۴۰۱ - ۱۲:۳۳

آموزش به نوجوان‌ها، دلخوشی کشتی‌گیر محله طلاب

ابراهیم‌ محمدی نقاط ضعف و قوت محله‌ای را که در آن زندگی می‌کرد، می‌شناخت و به‌همین‌دلیل همیشه دوست داشت نوجوانان بااستعداد را به‌اصطلاح زیر بال و پر خود بگیرد و همه‌جوره از آن‌ها حمایت کند.

به عشق آموزش ورزش به نوجوان‌ها، هر روز چشم هایش را باز می‌کند. گود کشتی با‌چوخه برای او هم مثل خیلی‌های دیگر، خاصیت جادویی پر‌بازدهی دارد که نتوانسته است از آن دل بکند، از همان پانزده‌سالگی که مجذوب و دل‌بسته رقابت‌های محلی کشتی شهرشان شد تا بعد‌ها که بزرگ‌تر شد و جریانات مهم‌تری در زندگی‌اش اتفاق افتاد.

انگیزه اصلی ما از رفتن سراغ ابراهیم محمدی، دبیر کشتی با‌چوخه گود شهید‌بابا‌نظر در محله کوی مهدی، استعداد‌یابی دراین‌زمینه است که در مدرسه‌ها شروع شده و این روز‌ها قوت بیشتری گرفته است. آقا‌ابراهیم همان اول کلام، حرف آخرش را می‌زند، رک و راست و بی هیچ مبالغه‌ای؛ «منتظر باشید چند چهره ماندگار از این گود بیرون بیاید.»

از آخرین رقابت‌های پرشور گود خاکی گلشور پنجاه‌سالی می‌گذرد. حالا خیلی از قهرمان‌های بزرگ آن گود، در آغوش خاک خفته‌اند و دیگر بین ما نیستند، اما طعم شیرین این رقابت‌ها باعث شده دوستداران این ورزش بیکار ننشینند و گود پس‌از سال‌ها دوباره پا گرفته است.

 

جنگ و تجربه میدانی دیگر

آقا‌ابراهیم که در گود شهید‌بابا‌نظر روبه‌روی ما نشسته و مشغول صحبت درباره زندگی‌اش است، بازنشسته نیروی انتظامی است. از سه‌جلدش می‌گوید و تاریخ تولدی که به سال‌۱۳۴۶ بر می‌گردد. سال‌های سال، تجربه کار در کلانتری‌های مشهد را دارد؛ رئیس کلانتری مصلی و پنج‌تن و... بوده و کنار کار، از ورزش هم غافل نشده است. زندگی او هم مثل همه زندگی‌ها بالا و پایین بسیار دارد که برش‌هایی کوتاه از آن را تعریف می‌کند.

می‌گوید: در روستای فیض‌آباد فریمان به دنیا آمدم. هواداران رشته کشتی، هم در روستا زیاد بودند و هم در خانواده و این موضوع، علقه‌ام را به این رشته روز‌به‌روز بیشتر می‌کرد. حدودا پانزده‌ساله بودم که زیرنظر مربی حرفه‌ای، مراد توحیدی تمرین می‌کردم. هر‌چه پیش می‌رفتم، علاقه‌ام به این ورزش بیشتر می‌شد و تمریناتم هم افزایش می‌یافت. از هر ساعت و فرصتی که پیش می‌آمد، برای تمرین استفاده می‌کردم؛ تا اینکه جنگ شروع شد و به‌عنوان بسیجی رفتم به خط مقدم.

یک روز به‌یاد‌ماندنی با شهید برونسی

آوازه جنگ که در شهر و روستا پیچید، قهرمان‌ها را هم یک‌به‌یک به میدان نبرد کشاند. روایت از روز‌های جنگ به اعتقاد آقا‌ابراهیم دل‌چسب‌ترین زندگی‌نگار‌ه‌ای است که می‌توان درباره آن حرف زد. مجال و فرصت او باز هم کم است و به وصف چکیده‌ای از آن قناعت می‌کند؛ ادامه می‌دهد: صبحانه و شام و ناهارمان با خمپاره شروع و تمام می‌شد.

من کمک تیر‌بارچی بودم. شیرین‌ترین خاطراتی که از آن روز‌ها در یادم مانده، دیدن اخلاص بچه‌هاست. برخی شخصیت‌ها از همان روز اول برایم قهرمان شدند، مثل شهید‌برونسی که بین عملیات والفجر ۳ و ۴ توفیق همراهی با وی را داشتم. زمانی‌که برای شناسایی محدوده‌ای به نام «کله‌قندی» رفته بودیم، من یکی از ده‌نفری بودم که در کنار شهید حضور داشتند. از آن سال‌های پر‌تب‌وتاب، آن روز خوب را بیشتر در خاطر دارم.

زندگی کشتی‌گیر محله طلاب مثل دیگر ورزشکاران این رشته، به عشق آموزش به نوجوان‌ها می‌گذرد

همسایه با گود گلشور

ورزش برای برخی افراد آن‌قدر محبوب و عزیز است که حد و حسابی ندارد. پیشکسوت‌های گود کشتی با‌چوخه، نمونه تمام‌عیار این دسته از افراد هستند.

آقا‌ابراهیم تعریف می‌کند: از جنگ که برگشتم، استخدام نیروی انتظامی شدم. سال‌ها در منطقه محروم مشغول خدمت بودم، اما از تمرین غافل نمی‌شدم و حاصل آن، کسب رتبه‌های مختلف ورزشی بود که انگیزه‌ام را بیشتر و به ادامه کار ترغیبم می‌کرد، مثل مقام دوم کشوری رشته جودو جام بانک کشاورزی، مقام دوم کشوری در رقابت‌های نیرو‌های مسلح، مقام دوم کشوری مسابقات نیروی انتظامی و.... بعد‌ها به مشهد آمدم و ساکن محله طلاب شدیم، همسایه و هم‌جوار با گود هویتی و تاریخی گلشور که هر هفته میزبان کشتی‌گیران بسیاری از دور و نزدیک مشهد و حتی روستا‌های اطراف بود. این موضوع من را به هدفم نزدیک‌تر می‌کرد.


برای رونق گود، آستین بالا زدند

ابراهیم‌آقا نقاط ضعف و قوت محله‌ای را که در آن زندگی می‌کرد، می‌شناخت و به‌همین‌دلیل همیشه دوست داشت نوجوانان بااستعداد را به‌اصطلاح زیر بال و پر خود بگیرد و همه‌جوره از آن‌ها حمایت کند. با همین هدف بعد از چند سال زندگی در محله طلاب، یک باشگاه ورزشی جودو در محله راه‌اندازی کرد.

ادامه می‌دهد: باشگاه ورزشی ما به رشد و پیشرفت خیلی از نوجوان‌ها و جوان‌های محله کمک کرد و آن‌ها را تا عنوان قهرمانی رساند. البته این نکته را هم بگویم که بسیاری از مدال‌آوران و ورزشکاران رشته جودو از کشتی با‌چوخه شروع کرده‌اند.

از سوی دیگر، پیشکسوتان کشتی با‌چوخه مشهد دوست داشتند گود خاکی‌ای که با رونق و وسعت شهر، از اعتبار آن کم و تعطیل شده بود، دوباره رونق بگیرد. آن‌ها این رشته ورزشی را شناسنامه پر‌افتخار محله‌شان می‌دانستند و به‌همین دلیل برای برگزاری رقابت‌ها در گود، آستین همت بالا زدند.

ابراهیم‌آقا می‌ترسد نامی از قلم بیفتد و به‌همین‌دلیل با وسواس و حساسیت از افرادی یاد می‌کند که برای پا‌گرفتن دوباره گود کشتی، به مدیران شهری نامه نوشتند، مکاتبه کردند، امضا گرفتند و تا به‌نتیجه‌رسیدن موضوع، آرام ننشستند. می‌گوید: خیلی‌ها پای این کار بودند، اما، چون مجال و فرصتی برای ذکر تک‌تک آن‌ها نیست، اجازه بدهید فقط از دو پهلوان به نمایندگی از بقیه یاد کنم؛ پهلوان حسن شیدا و احمد علیزاده معروف به «احمد خودرو». قدر‌دان همه کسانی هستم که برای زنده‌کردن گود تاریخی شهر، همت کردند.


اتفاقی که مسابقه را تعطیل کرد

نام پهلوانان گود به منش و مرام پهلوانی گره خورده است. ابراهیم‌آقا و پهلوان‌های دیگر، درباره گود، تعصب و غیرت دارند و اشتیاق به برگزاری پی‌در‌پی رقابت‌ها در جمعه‌های هر هفته. ابراهیم‌آقا ماجرا‌های بسیاری از سال‌هایی که بر این گود رفته است، به خاطر دارد. یاد یکی از آن‌ها می‌افتد و تعریفش می‌کند.

می‌گوید: در دهه ۷۰ یکی از جمعه‌هایی بود که مسابقه کشتی برگزار می‌شد. خبر درگیری تعدادی از اهالی به گود رسید. یادم است تا این خبر رسید، همه مسابقه را رها کردند، هم پهلوانان و هم تماشاگران، و به محل ماجرا رفتند. پهلوانان گود در مهار‌کردن آن جریان خیلی نقش داشتند.

 

۵۰سال تماشای کشتی با‌چوخه

ابراهیم‌آقا به اینجای صحبت که می‌رسد، دستی به مو‌های جو‌گندمی‌اش می‌کشد و می‌گوید: شاید حساب سال‌های عمرم از دستم برود، اما بودن در این میدان جادویی را هرگز فراموش نمی‌کنم. هر جمعه به عشق دیدن نوجوان‌ها و جوان‌های تازه‌کار کنار کسانی که مو سپید کرده‌اند، به گود می‌روم و اصلا خسته نمی‌شوم؛ درست مثل پیرمرد هشتاد‌و‌پنجاه‌ساله‌ای که رکورد شکسته و پنجاه‌سال هر جمعه تماشاگر این ورزش، چه در این گود و چه در گود‌های دیگر مشهد، بوده است. محال است جمعه‌ای را از دست بدهد و برای مسابقات به گود نیاید.


استعداد‌یابی از بین دانش‌آموزان

ابراهیم‌آقا و همراهانش برای زنده‌نگهداشتن گود و رشته ورزشی باچوخه هر کاری لازم باشد، انجام می‌دهند. یکی از برنامه‌هایی که از سال‌۹۶ دنبال می‌کنند، استعداد‌یابی از بین دانش‌آموزان مدارس مختلف است. این برنامه تازگی‌ها با قوت بیشتری دنبال می‌شود و ابراهیم‌آقا و دیگر هواداران گود، مدرسه به مدرسه می‌روند و دانش‌آموزانی را که مستعد هستند، به این ورزش جذب می‌کنند. آن‌ها می‌خواهند روزی که با این خاک خداحافظی می‌کنند، نفس‌های تازه‌ای باشد که راهشان ادامه دهد.

کلمات کلیدی
ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44