«هرجا میروی برو، فقط سالم برگرد!» این جمله در تعطیلات آخر هر هفته و زمانیکه کوله خود را بسته و عزم صعودی دیگر کرده است، بر زبان پدر و مادرش جاری میشود!
صعودی که یا از مسیر سخت کوهها میگذرد یا بر دیوار سنگی گوشهای از طبیعت ایران رقم میخورد. در ابتدای کارش، پدرش سعی میکرد با گفتن جمله «به کوه نرو» مانع از ورزش خطرناکش شود اما حالا دیگر به تفریح پرهیجان امیرمسعود عادت کرده است.
به گفته خودش به وقت بیکاری و تعطیلی پاهایش روی زمین بند نمیشود و باید برای خود مسیری بهسمت ارتفاع و بلندی پیدا کند تا با یک صعود دلچسب، حال خود را خوب کند. میگوید: وقتی از کوه بالا میروم و به نوک قله میرسم، باز هم روی نقطهای از زمین ایستادهام اما فکر میکنم که در زمین نیستم.
با امیرمسعود طاهراسماعیلی، سنگنورد و کوهنورد ساکن محدوده الهیه، در محل کارش، باغ گیاهشناسی، همراه میشویم تا زندگی ورزشیاش را مرور کنیم. او این روزها در این باغ زیبای شهرمان، سرگرم طراحی بازیهای پرتحرک برای کودکان و نوجوانان است تا آنها را از پای رایانه و گوشی همراه، بلند کند و به حرکت وادارد.
جوان ورزشکار ساکن محله الهیه در دیماه1371 متولد شده است. در کودکی پرتحرک و پرانرژی بوده و در دوازدهسالگی راهی برای تخلیه انرژیاش پیدا کرده است. او در همان سن و سال، همراه خواهرش که هشتسال از خودش بزرگتر است، راهی کوه میشود و در آن سفر کوتاه، تفریح جذاب و موردعلاقهاش را کشف میکند.
با علاقه در این مسیر ادامه میدهد تا در سیزدهسالگی بهعنوان یک کوهنورد نوجوان، قلل زو و شیرباد را فتح میکند. با ورزش سنگنوردی هم آشنا میشود و شروع به تمرین در سالنهای سنگنوردی میکند و در این رشته به توانایی فوقالعادهای دست مییابد که سبب میشود به بالارفتن از دیوارهای طبیعی بیندیشد.
امیرمسعود اسماعیلی درباره دیوارنوردی در طبیعت میگوید: سنگنوردی در سالن پرهیجان و ارزشمند بود اما من را راضی نمیکرد؛ احساس میکردم سنگنوردی در طبیعت و بالارفتن از دیوارهای طبیعی، برایم لذتبخشتر است. بههمیندلیل با مربیانم مشورت کردم و زیرنظر آنها به سنگنوردی یا دیوارنوردی طبیعی روی آوردم. در این مدت از دیوارهای بسیاری بالا رفته و مسیرهای زیادی را در دیوارهای طبیعی گشودهام. اولین دیوارنوردیام در طبیعت، عبور از دیوار بلند اخلمد بود.
وقتی قرار باشد فرزندی راهی قله شود، هر پدر و مادری را نگران میکند، چه رسد به اینکه قرار باشد با طناب از دیوارهای سنگی طبیعی بالا برود. راه پرخطری که امیرمسعود در آن پا گذاشته، در ابتدای کار مخالفانی داشته است، به نام پدر و مادر.
اسماعیلی میگوید: پدرم بسیار اهل ورزش بود و همیشه من را به ورزش تشویق میکرد، اما وقتی رشته سنگنوری و کوهنوردی را انتخاب کردم، ابتدا پدر و مادرم مخالف بودند و توصیه میکردند که بهسمت ورزش کمخطرتری بروم. در هر صورت من به این ورزش علاقهمند شده بودم و جای بازگشت نبود.
البته کار کوهنورد جوان محله الهیه برای قانعکردن پدر و مادر راحت نبوده و این خواهرش بوده که راه را برای او هموار کرده است؛ «پدرم بهراحتی قبول نمیکرد، ولی این موضوع که خواهرم قبل از من در مسیر کوهنوردی قرار گرفته بود، باعث شد پدر قانع شود.»
امیرمسعود در ادامه بیان دغدغههای پدر و مادری، از مهدی عمیدی، رفیق مفقودش در یخچالهای طبیعی مونبلان، یاد میکند و میگوید: مهدی بهخاطر صعودهایش، در ایران به «پلنگ برفی» معروف شده بود و در آخر هم در یکی از همین یخچالهای طبیعی برای همیشه مفقود شد. ما بهجز رفاقت، داستان جالب مشترکی درباره والدینمان داشتیم.
من به این ورزش علاقهمند شده بودم و جای بازگشت نبود
پدر و مادر مهدی در شروع کار ورزشیاش به او میگفتند «به کوه نرو!» بعد که این نصیحت مؤثر نبود، میگفتند «به کوه برو، اما فقط کوههای اطراف مشهد!» بعدتر که مهدی به قلههای مرتفع کشور صعود کرد، پدر و مادرش به او میگفتند «حالا که به کوه میروی، فقط به همین کوههای داخلی برو!» توصیههای پدر و مادر مهدی به آنجا رسیده بود که «به هرجا میروی برو، ولی سالم برگرد!» داستان زندگی من و مهدی و برخورد خانوادههای ما از ایننظر خیلی شبیه هم بود.
«کوهنوردی ورزشی گران است.» یا «کوهنوردی، ورزش پولدارهاست.» این جملات را ما در دنیای حقیقی و مجازی زیاد شنیدهایم. امیرمسعود در بخشی از صحبتهایش، این موضوع را تأیید میکند و در ادامه، علاقه به کوهنوردی را مهمتر از هزینهها میداند؛ «چه چیزی در این سالها گران نشده است؟ وسایل کوهنوردی نیز مانند همهچیز گران شده است. تورم روی هر بازاری اثر گذاشته است.
نکته مهم درباره تجهیزات کوهنوردی، این است که الان همه وسایل دردسترس است. فردی که بخواهد این ورزش را در مشهد شروع کند، میتواند به یک فروشگاه کوهنوردی برود و با تجهیزات کامل خارج شود. قبلا اینطور نبود و تهیه برخی وسایل سخت بود و ما وقتی دنبال یک وسیله بودیم، بررسی میکردیم که ببینیم چه کسی از دوست و آشنا به دبی میرود تا سفارش خرید به او بدهیم.»
استقبال مردم از کوهنوردی و فراگیرشدن این رشته بین شهروندان، دلیل اصلی فراهمبودن تجهیزات این رشته در فروشگاههاست. امیرمسعود اسماعیلی دراینباره توضیح میدهد: الان استقبال مردم از کوهنوردی خیلی زیاد شده است. شاید همه کوهنورد حرفهای نباشند، ولی اگر یک روز تعطیل به کوههای خلج یا ارتفاعات آبوبرق سر بزنید، میبینید که ماشینها پشت سر هم پارک کردهاند و افراد با تجهیزات خوب عازم کوه هستند؛ درنتیجه اکنون برای تجهیزات کوهنوردی، تقاضا زیاد و به همیندلیل تجهیزات دردسترس است.
حالا که صحبت از قیمت تجهیزات کوهنوردی شده است، خاطرات تلخ و شیرین مسعود اسماعیلی هم یکی از پساز دیگری در ذهنش مرور میشود و کمکم آنها را به زبان میآورد؛ «فکر میکنم سال84 بود که رفتم یک کفش کوهنوردی بخرم. آن زمان قیمتش 80هزارتومان بود که پول زیادی بود. چون دوست داشتم کوهنوردی را اصولی انجام بدهم، با 10قسط 8هزارتومانی آن کفش را خریدم.»
به گفته امیرمسعود یک کفش مناسب، کولهپشتی خوب و باتوم، ضروریات شروع به کار یک کوهنورد است که هزینهای بین 10 تا 15میلیونتومان دارد. توصیه او به خرید این سه قلم کالا بهاین دلیل است که معتقد است اگر فردی بدون این وسایل مناسب، عازم کوه شود، در بلندمدت دچار آسیبهای جسمانی میشود.
همه ما در هر کار و فعالیتی که حاضر هستیم، دوست داریم تا انتهای آن پیش برویم و به اوج موفقیت برسیم. درنوردیدن دیوار طبیعی «ترانگو» پاکستان، انتهای آرزوهای ورزشی امیرمسعود اسماعیلی است که حدود هجدهسال قبل، اولینبار سنگنوردی را تجربه کرد. او مصمم است که روزی این افتخار را به دست بیاورد که بلندترین صخرههای جهان را با کمک طناب بالا برود.
اسماعیلی میگوید: در رشته سنگنوردی طبیعی، ورزشکاران دیوارهای بلند طبیعی را طی میکنند؛ بین اهالی این ورزش، فتح دیوار ترانگو حکم طلای این رشته را دارد. مجموع صخرهها و قلل ترانگو بیشاز 6هزارو200متر ارتفاع دارد و بسیار زیبا و یک جاذبه ورزشی فوقالعاده است.
اگر یک روز تعطیل به کوههای خلج یا ارتفاعات آبوبرق سر بزنید، میبینید که ماشینها پشت سر هم پارک کردهاند و افراد با تجهیزات خوب عازم کوه هستند
اسماعیلی برای ادامه گفتوگو، تلفن همراهش را از روی میز برمیدارد تا تصویر این قلل را به ما نشان دهد. او آرزویش را نهتنها در ذهنش، که بر صفحه گوشی خود، هم حک کرده است و توضیح میدهد: بعد از بالارفتن از دیوار سنگی علمکوه همیشه به این فکر کردهام که روزی بتوانم دیوار ترانگو را بالا بروم. به همیندلیل از حدود پنجسال قبل، تصویر این قله و دیوارههایش را روی تصویر زمینه گوشیام قرار دادهام تا هر روز به آن فکر کنم و روزی به آن برسم.
کوهنوردی حرفهای همواره با حادثه و اتفاقات بسیاری همراه است؛ حوادثی که برای امیرمسعود و دوستانش پرشمار بوده و خاطرات تلخ و شیرینی در ذهن او ساخته است. بهدلیل علاقه بسیارش به منطقه علمکوه بسیاری از صعودهایش به این منطقه بوده است و گروههای زیادی را تا رسیدن به نوک قله مربیگری کرده است. بههمیندلیل است که از هرجا سر صحبتهایش را میگیریم، ما را به علمکوه مازندران میبرد.
درمیان ورقزدن خاطراتش، یک خاطره شنیدنی برایمان میگوید؛ «در یکی از صعودهایمان به علمکوه، بعد از مستقرشدن در کمپ، ساعت3 شب دوستمان مهدی را تا پای دیوار همراهی کردیم تا دیوار طبیعی حدودا چهارصدمتری را بالا برود.
بعد از تجهیز او و آغاز کارش به کمپ برگشتیم تا با دوست دیگرم استراحت کنیم. حدود ساعت5 صبح بود که دو گروه تهرانی و قزوینی را دیدیم که با فاصله نیمساعته راهی قله هستند. چنددقیقهای گذشته بود که دوستم مهدی از روی دیوار بیسیم زد «بیایید پای دیوار.» خیلی نگران بودم که مبادا برایش اتفاقی افتاده باشد. خودمان را به پای دیوار رساندیم و صحنهای دردناک دیدیم.»
امیرمسعود ادامه میدهد: گروه چهارنفره قزوینی که از کنار چادر ما عبور کرده بودند، دچار حادثه شده بودند. یک سنگ بهاندازه لاستیک ماشین افتاده و دراثر برخورد با چند سنگ کوچکتر، آنها را به طرف این گروه پرتاب کرده بود. یکی از سنگها پشت سر یک کوهنورد را شکافته و او فوت شده بود. سنگی هم به قفسه سینه کوهنوردی دیگر برخورد کرده بود و او حال خوبی نداشت.
دو نفر دیگر هم دچار شوک زیاد شده بودند و کاری از دستشان برنمیآمد. چند کوهنورد دیگر نیز رسیدند و همراه آنها امدادرسانی را آغاز کردیم. کار تا حدود ساعت12 ظهر ادامه داشت تا فرد مصدوم را در هلیکوپتر قرار دادیم و او را از آسیب بیشتر نجات دادیم.
مربیگری گروههای کوهنوردی و آموزش سنگنوردی در سالن، فعالیت ورزشیای است که اسماعیلی در چند سال اخیر و پساز کسب تجربه در پیش گرفته است. او سعی میکند تجربیات خود را به افراد علاقهمند منتقل کند و توضیح میدهد: من در زندگی یک شانس بزرگ داشتهام. از آغاز ورزشم تاکنون همیشه با بهترین مربیان کار کرده و از آنها بسیار آموختهام. جالب است که بدانید بیشتر از خانه در کوه و کمپ و باشگاه بودهام و این باعث شده است با مربیانم زندگی کنم؛ به همیندلیل است که اخلاقیاتم بیشتر از اینکه شبیه پدر و مادرم باشد، شبیه مربیانم است.
امیرمسعود میگوید: کار آموزش را شروع کردهام اما به ورزشکارانی که با آنها کار میکنم، گفتهام به من نگویند مربی یا استاد! کلمه مربی و استاد برای من قداست دارد و این قداست را مربیانم در ذهنم ساختهاند؛ بههمیندلیل فکر میکنم برای رسیدن به مرحله استادی، باید راه زیادی را طی کنم.
تشویق دیگران به کوهنوردی از کارهایی بوده که امیرمسعود طاهراسماعیلی در این سالها انجام داده است. او تعریف میکند: خیلی وقتها دیدهام برای برخی کوهنوردی جذاب است و آنها را یک بار با خودم به کوه بردهام و وابسته شدهاند. اما بیشترین برخورد من با افرادی است که بعد از چند صعود، از من میپرسند «خب یک صعود دیگر هم داشتی و یک کوه دیگر را هم بالا رفتی! حالا که چه!» در این مواقع فقط از طرف مقابلم میخواهم یک بار با من به کوه بیاید تا بفهمد برای چه صعود میکنیم. هرکه در این مدت پذیرفته و همراه شده، دیگر از این مسیر بازنگشته است.
حالا که به پایان گفتوگو با امیرمسعود اسماعیلی نزدیک میشویم، خاطرهای را برای ما تعریف میکند که لابهلای آن بغض میکند، خاطرهای که گفتن آن برای کوهنورد منطقه ما ساده نیست، اما بخشی از سرنوشت زندگی او از این خاطره بیرون آمده و او طی این ماجرا بیش از هر زمان دیگری به حکمت کارهای خداوند پی برده است.
کلمه مربی و استاد برای من قداست دارد و این قداست را مربیانم در ذهنم ساختهاند
داستان از جایی شروع میشود که امیرمسعود چند روز مانده به سفر لرستان و کوهنوردی در منطقه «کولجنو»، درحال بالارفتن از دیوار طبیعی اخلمد دچار حادثه میشود؛ «مانند بسیاری از دفعات قبلی مشغول عبور از دیوار بودیم که با یک اتفاق سقوط کردم و مچ دستم شکست. ناراحتیام برای ازدستدادن سفر صعود به کولجنو بیشتر از شکستگی مچ بود و من این سفر و صعود را از دست دادم.»
امیرمسعود اسماعیلی بعداز مکثی کوتاه ادامه میدهد: از همراهی گروه کوهنورد مشهدی بازماندم و رفقایم عازم ازنا در استان لرستان شدند. آنها صعود خود را برای رسیدن به قله کولجنو شروع کردند و بعد از فتح، در مسیر بازگشت، راهنمای مسیر آنها را به مسیر اشتباهی راهنمایی کرد.
وضعیت این قله بهگونهای است که صعود در حالت عادی از یک مسیر باریک پرتگاهی انجام میشود؛ چه برسد به اینکه مسیر اشتباه انتخاب شود. متأسفانه در آن سفر دوستان ما دچار حادثه شدند و 9نفر در این اتفاق، زیر بهمن جان خود را از دست دادند. آنجا بود که فهمیدم هیچکار خدا ازجمله شکستن مچ دستم بیحکمت نیست؛ من از سفری که انتهای آن مرگ بود، بازمانده بودم.
حالا که سنگنورد و کوهنورد منطقه ما خاطره تلخ خود را تعریف کرده است، نکته مهمی درباره کوهنوردی با ما و علاقهمندان این رشته به اشتراک میگذارد؛ «در کوهنوردی مرسوم است که افراد حرفهای این عرصه دچار حادثه میشوند؛ زیرا از جزئیات مطمئن هستند و ترسی ندارند. اما افراد آماتور و غیرحرفهای بهدلیل استرسی که دارند، همه جوانب را خوب بررسی میکنند تا برایشان اتفاقی نیفتد. توصیه من به علاقهمندان این رشته این است که کار خود را زیرنظر مربی و با آموزش درست انجام دهند.»
امیرمسعود در پایان صحبتهایش به وضعیت کوهنوردی و سنگنوردی مشهد اشاره میکند و میگوید: شهر ما در سالهای اخیر همیشه در کوهنوردی و سنگنوردی جزو برترینهای ایران بوده است. اکنون هم ظرفیتهای این شهر بسیار زیاد است. ما توقع داریم یک مدیر و یک بزرگتر به عرصه سنگنوری و کوهنوردی استان بیاید و وضعیت آن راسامان دهد.
گشایش مسیر روی دیواره دمیرکازیک ترکیه در منطقه آلاداغلار
صعودهای روی دیواره علمکوه و چندین صعود روی قله علمکوه
گشایش مسیر جدید و صعودهای مختلف دیواره سالوک بجنورد
صعود و چندین گشایش مسیر زمستانه در منطقه اخلمد
صعود و گشایش مسیر زمستانه در منطقه ملکوه تربت حیدریه
عضویت در تیم دیوارهنوردی استان خراسان رضوی
صعود به قلههای بالای ۴۰۰۰متر در ایران (دماوند، علمکوه، سبلان، هزار و جوپار)
صعود به اکثر قلههای بلند استان خراسان رضوی (شیرباد، بینالود، ملکوه، سالوک، قوچگر)
مسئول کارگروه صعودهای ورزشی باشگاه کوهنوردی احد خراسان.
50 صعود به قلل مرتفع کشور
100صعود به بلندترین دیوارهای طبیعی کشور
20گشایش مسیر سنگنوردی در طبیعت ایران