30اردیبهشت1400 بود که خبر دادند یکم تیرماه باید به مسابقات برود. اما این برنامه یک تفاوت اساسی با دیگر رقابتها داشت و او باید در یک ماه باقیمانده، 25کیلوگرم وزن کم میکرد. کار آسانی نبود ، ولی با همه دشواریهایش، در اراده و انگیزهاش ذرهای خلل وارد نشد. رژیم سفت و سختی گرفت و در کنارش تمرینات فشرده و سنگینی انجام داد. سرانجام آن روز طلایی رسید و ملیکا ابرشی در مسابقات کیکبوکسینگ جوانان ایران، کمربند طلایی را از آن خود کرد و نامش به عنوان بهترین کیکبوکسینگ رده جوانان ایران در سال1400 ثبت شد.
ملیکا ابرشی دانشآموز شانزدهساله محله کلاتهبرفی است. او از هفتسالگی ورزش را شروع کرده و چندین مقام قهرمانی استانی و کشوری در رشته کیک بوکسینگ در کارنامهاش ثبت شده است.قامت بلند و استوارش، حکایت از روحیه سخت، پرتلاش و جنگجوی او دارد. این ورزشکار نمونه تعریف میکند: اول به توصیه مادرم فقط برای اینکه تحرک داشته باشم در کلاسهای ورزشی ثبتنام کردم.
مربیمان بهطور ترکیبی، دفاع شخصی، جودو، ووشو و کیکبوکسینگ را با ما کار میکرد. بعد از مدت کوتاهی احساس کردم به کیکبوکسینگ بیشتر علاقه دارم و از همان ابتدا روی این رشته تمرکز کردم.
ملیکا سال97 برای اولینبار وارد عرصه مسابقات میشود و در همین سال علاوهبر مقام دوم استانی، مقام دوم کشوری را نیز کسب میکند.
وقتی رژیم گرفته بودم، علاوهبر تمرینات سخت و فشردهام، مسیر برگشت به خانه را به حالت دو میرفتم تا وزن کم کنم
این مقامها تأثیر زیادی بر روحیه اش میگذارد و خود را در یک قدمی موفقیت میبیند. برای همین با تلاش و انگیزهای فراتر از پیش، تمریناتش را ادامه میدهد. نتیجهاش هم این میشود که از این پس در مسابقات استانی و کشوری با مدال طلا میدرخشد.
طلاییترین خاطره او مربوط به سال1400 میشود که کمربند طلایی رشته کیکبوکسینگ را از آن خود میکند. او میگوید: آخر اردیبهشت1400 خبردار شدم که تیرماه مسابقات است و برای حضور در آن باید 25کیلو وزن کم میکردم. چون مدارس مجازی بود، از ساعت7تا12 در کلاسهای مجازی مدرسه شرکت میکردم.
از ساعت12 ظهر تا 8شب در باشگاه تمرین میکردم. البته در تمام این سالها چون باشگاه تا منزل ما خیلی فاصله داشت، در سرما و گرما، بعد از طی مسافت با اتوبوسی که خیلی معطلی داشت، باز باید مسیری طولانی را پیاده طی میکردم. وقتی رژیم گرفته بودم، علاوهبر تمرینات سخت و فشردهام، مسیر برگشت به خانه را به حالت دو میرفتم تا وزن کم کنم.
مسیر رفت به باشگاه را چون بهدلیل دوری راه دیر میرسیدم، باز با حالت دو میرفتم. گاهی در این بین امتحان مجازی هم میدادم.ملیکا چند بار با تأکید میگوید: در این مدت خیلی زحمت کشیدم و روزهای سختی را پشت سر گذاشتم، برای همین انتظار کمربند طلایی را داشتم.
او از سال1400 وارد رشته ووشو شده است و خودش را برای دستیابی به مقامهای رده بالای این رشته آماده میکند.ملیکا این موفقیتهایش را بعد از حمایتهای پدر و مادر، نتیجه تشویقهای فرحدخت ابوالحسنزاده، معصومه عباسیان و محبوبه نویدی، مدیر، معاون و ناظم مدرسهشان میداند و میخواهد با اسم بردن از آنها، برای دلسوزیهایشان تشکر کوچکی کند.