اگر گذرتان به محله مهرآباد بخورد خواهید دید از خیلی خانههای آن صدای قرآن و دعا به گوش میرسد و تابلو هیئتها و جلسات تقریبا در هر کوچهای نصب است. قرآن نشان روی طاقچه خاک نمی خورد. امروز در این گفتوگو سراغ خانواده مذهبی و قرآنی مهرآبادی آمدهایم که زندگیشان را مدیون قرآن و اهل بیت(ع) میدانند. حسن نیازجو و فاطمه غلامی زوج مهرآبادی که از ابتدای ازدواجشان تا به حال محفل قران خوانی و دعا را ترک نکردند.
درگیر اسبابکشی هستند، وسایلشان را جمع و جور کردند تا به خانه جدید نقل مکان کنند به همین علت در مسجد محله با آنها گفتوگو میکنم. حسن نیازجو متولد 1358 حدود 20سال است که مهرآبادی شده. اصالتا بیرجندی است ولی وقتی با همسرش ازدواج میکند راهی مشهد میشود.
همسرش فاطمه غلامی هم مثل او متولد 1358 است. آنها چهار فرزند دارند. فرزند بزرگشان مریم خانم است که او هم قاری قرآن است ولی ازدواج کرده است. سه فرزند دیگرشان پسر است.
محمدمهدی فرزند دومشان در گفت وگوی ما حضور دارد. 14ساله است و او هم همانند پدر و مادرش قاری قران است. حسن آقا می گوید: «سال 1379 از خدمت که آمدم بلافاصله سرخانه زندگیمان آمدیم.»
حسن آقا 15سال است در مهمانسرای وزارت دفاع کار میکند. به قول خودش آنجا آچار فرانسه است و از انتظامات و تأسیسات بگیر تا پذیرش مجموعه را به عهده دارد. او دانشآموخته تربیت مربی قرآن از دانشگاه علمی کاربردی امام خمینی(ره) است. همچنین عضو شورای پایگاه بسیج شهید همدانی مسجد 14معصوم(ع) نیز هست.
حسن آقا درباره رشته تحصیلیاش میگوید:« میتوانستم رشتههای دیگر را انتخاب کنم که به شغلم مرتبط باشد اما میخواستم فردای قیامت شرمنده نباشم و کتاب آسمانیمان را بهتر بشناسم. برای همین رشته قران را برای ادامه تحصیل انتخاب کردم.»
فاطمه خانم از کودکی در خانواده مذهبیای رشد کرده است و گرچه اوایل ازدواج شاغل بوده، در حال حاضر خانهدار است. میگوید: «از نوجوانی به مدت 6سال در مدرسه هاجر مهرآباد بهطور افتخاری تدریس روخوانی قرآن را برعهده داشتم. بعد از آن مدتی از طرف مدرسه و کمیته امداد بازرس شدم و به خانوادههایی که بیشتر از دو دختر داشتند سر میزدیم. طرحی بود که در آن ایام وضعیت درسی و بهداشتی و سلامت دختران را بررسی میکردیم و مثلا برای آنها مسواک و خمیر دندان یا مفاتیح و بقیه چیزها را فراهم میکردیم و هدیه میدادیم.»
خانم غلامی تدریس را رها میکند اما تا مدتها بچههای مدرسه هاجر سراغش را میگرفتند چون قرآن را خوب و زیبا آموزش میداده است.
از این زوج مهرآبادی میپرسم که به نظرشان چه میشود خانوادهای با قرآن مأنوس میشوند؟ حسن آقا فروتنی میکند به عنوان یک مسلمان شیعه و قرآندوست میگوید: «به نظر من قرآن از کودکی بچهها در ذهن و جانشان مینشیند. باید بچهها در مراسم مذهبی، هیئتها و مساجد رفت و آمد و در همین فضا رشد کنند تا با همین محیط و آموزشهای دینی مأنوس شوند.
من بهشخصه مخالف هستم که بچهها را به خاطر سروصدایی که میکنند مسجد نیاوریم. دیدهام که عدهای حوصله سر و صدای بچهها را در مسجد ندارند یا گاهی به آنها تَشَر میزنند اما به این صورت بچه مذهبی بار نمیآید، مسجدی و هیئتی نمیشود. به قول یکی از دوستان، همانطور که یک بلبل در باغ میخواند مسجد هم باید از صدای بچهها پر باشد.
کار با بچهها حوصله میخواهد. قرآن نور است و زندگی آدمها را زیبا میکند. ما هیچ وقت نمیتوانیم یک نوجوان و جوان مثلا هجدهساله را به یکباره مذهبی کنیم و نمازخوان بشود مگر اینکه پیش از آن با قرآن و مسجد و جلسات مذهبی انس گرفته باشد.»
حسن آقا تدبر در معانی آیات قران را شرط اصلی قرائت میداند و میگوید: « قرائت قرآن عالی است اما به شرط اینکه در آیاتش تدبر هم داشته باشیم. کیفیت قرائت قرآن به توجه به معانی و تفسیرهاست. اگر فرصت نشود شاید فقط ده آیه در روز بخوانم ولی به معانی آن حتما توجه میکنم.
در آیات و روایات هم آمده که تلاوت به ویژه با فهم و درک و تدبر در آن، زندگی روزمره ما را بهتر خواهد کرد. عقیده دارم که قران و اهل بیت(ع) راه زندگی ما را روشن میکند. مسیر ما را هموار میکند که در راه درست حرکت کنیم. امیدوارم قرآن در خانههایمان فقط روی طاقچه نباشد یا این طور نباشد که صرفا در مجالس عزا موردتوجه قرار بگیرد. باید آن را دقیق بخوانیم و در معانی آن تدبر کنیم. صبحها بعد نماز حداقل چند آیه تلاوت کنیم تا بیشتر با کلام خدا مأنوس شویم.»
حسن آقا در کنار تلاوت و آموزش قرآن، مداح هم هست و در جلسات خانوادگیشان و این مسجد مداحی میکند. او میگوید هیچ جا آموزش ندیده و صرف با علاقه شروع به مداحی کرده است و گاه در چنین مجالسی با مداحی برای اهل بیت(ع) دلش را صیقل میدهد.برنامههای معنوی و مذهبی خانوادگی هم برگزار میکنند یکی از آنها مراسم دعای کمیل خانوادگی است که 20سال میشود همچنان برقرار است.
این جلسه دعای کمیل خانوادگی آن قدر بابرکت است که مقدمه سفر کربلای هر سالهشان را در آن از خدا و صاحب کربلا میگیرند. حسن آقا میگوید: «جلسه دعایمان بیریاست و خیلیهایمان از همین جلسه بارها به کربلا رفتهایم. بیشتر بعد عید نوروز ثبتنام میکردیم و سیزده بهدر خانوادگی کربلا بودیم.»