کد خبر: ۳۵۲۵
۰۹ مهر ۱۴۰۱ - ۰۰:۰۰

«دستیار چشم مادر» گل کاشت

طراوت و سوفیا دو دانش‌آموز چهارده‌ساله محله سجاد هستند. آن‌ها در کمتر از دو سال‌ موفق شدند به خاطر اختراع دستگاه«دستیار چشم مادر» دو مدال طلای جهانی را از آن خود کنند و به عضویت انجمن نخبگان ژنو سوئیس درآیند. آن‌ها همچنین در جشنواره ابن‌سینا مقام اول و در جشنواره خوارزمی مقام دوم استانی را کسب کرده‌اند.

روز‌ی که قرار بود جواب مسابقات اندونزی اعلام شود، دل توی دلشان‌ نبود. زمانی که اعلام نتایج طولانی می‌شود، ناامید از به دست آوردن مقام از لپ‌تاپ فاصله می‌گیرند که ناگهان شنیدن ‌کلمه «گُلد ‌مدال» از زبان مجری انگلیسی‌زبان برنامه، جفتشان را میخکوب صفحه مانیتور می‌کند تا ببینند چه کسی این مدال را‌ کسب کرده است. دیدن نام‌ « IRAN » و بلافاصله ‌شنیدن نام ‌طراوت کیخواه و سوفیا علیزاده کافی است تا فضای خانه از فریاد شور و شعف‌ دختران جوان آکنده شود.

طراوت و سوفیا دو دانش‌آموز چهارده‌ساله محله سجاد هستند. آن‌ها در کمتر از دو سال‌ موفق شدندبه خاطر اختراع دستگاه«دستیار چشم مادر» دو مدال طلای جهانی را از آن خود کنند و به عضویت انجمن نخبگان ژنو سوئیس درآیند.
آن‌ها همچنین در جشنواره ابن‌سینا مقام اول و در جشنواره خوارزمی مقام دوم استانی را کسب کرده‌اند.

 

خانم سروری، وسوسه‌مان کرد

قرار گفت‌وگو با این دانش‌آموزان در منزل سوفیا گذاشته می‌شود. دختران مشتاقانه در انتظار‌ند تا برای ما ‌از موفقیت‌ها و مسیری که برای رسیدن به این مرحله طی کرده‌اند، بگویند. سوفیا رشته کلام را به دست می‌گیرد: سال هفتم تحصیلی ما با شروع کرونا و غیرحضوری شدن کلاس‌ها مصادف شده بود‌. 

یک روز خانم سعیده سروری، معلم درس‌ کار و فناوری، موضوع حضور در جشنواره خوارزمی را مطرح کرد و از‌ موفقیت‌های دانش‌آموزان سال‌های قبل و اختراعاتشان گفت. اینکه دانش‌آموزی در سن‌و‌‌سال ما بتواند مخترع باشد‌ خیلی برایم جالب بود. همین موضوع جرقه‌ای در ذهنم زد که من هم می‌توانم یک‌ روز مخترع شوم.موضوع شرکت در جشنواره خوارزمی در جلسه آنلاین اولیا و مربیان مطرح شد و برای مادر سوفیا و طراوت هم جالب بود. اشتیاق‌ آن‌ها برای حضور دخترانشان در این جشنواره باعث شد دخترانشان به کار تیمی برای شرکت در این جشنواره فکر کنند.

 

هم‌گروهی‌های مجازی

آن‌روزها طراوت و سوفیا در فضای ‌آنلاین کلاس، فقط دو همکلاسی بودند‌‌. حالا بنا بود با هم در جشنواره خوارزمی شرکت کنند. وقتش بود که پیشنهادهایشان را با هم مطرح کنند. تخت ضدزلزله یکی از ایده‌هایی بود که‌ طراوت قبلا از مادرش شنیده بود‌. بعد از‌‌ جست‌وجو در اینترنت مشخص می‌شود این ایده ژاپنی‌ها در همان مرحله ارائه ایده مانده و عملی نشده است، پس فکر کرد آن‌ها می‌توانند عملی‌اش کنند.

 طراوت و سوفیا تصمیم به ساخت تخت ضدزلزله می‌گیرند، اما ‌‌همان ابتدای تحقیق ‌به چند نکته مهم می‌رسند، اول اینکه ساخت این تخت‌ به دلیل مصالح گران‌قیمتش قابلیت استفاده برای همه را ندارد، نکته بعدی اینکه مصالح به کار رفته در تخت سنگین است و عملا این ایده کاربردی نیست، از همین‌رو عملی‌کردن این ایده به بن‌بست می‌خورد تا اینکه به ایده‌ای مشترک می‌رسند.

 

دل‌نگرانی‌های خواهرانه کارساز شد

طراوت تک فرزند است، اما سوفیا یک خواهر هشت‌ساله به نام فرنیا دارد که‌ وقتی کوچک‌تر بود یکی از دغدغه‌های پدر و مادرش مراقبت از او‌ بوده است. طراوت می‌گوید: نگرانی‌های والدین سوفیا برای دختر کوچکشان و دغدغه افتادن او از پله و رفتن به سمت بخاری و...این ایده را در ذهن سوفیا انداخت که چیزی بسازیم که محافظ جان کودکان باشد.

 سوفیا برایم تعریف کرده بود که وقتی بچه بوده بر اثر افتادن از بلندی پایش آسیب دیده بود، درست مثل زخمی شدن صورت من در کودکی‌. برای همین وقتی ایده ساخت دستگاهی برای دورکردن بچه‌ها از خطرات احتمالی از طرف سوفیا مطرح شد من هم پذیرفتم.

 

‌ردیابی کودک از هفت‌متری

سوفیا از کارکرد دستگاهی که قرار بود بسازند، می‌گوید: دستگاهی که در نظر داشتیم بسازیم جعبه‌ای از جنس پلاستیک فشرده ‌در ابعاد 30*40 بود.‌ دستگاه به این صورت کار می‌کرد که در محل مورد‌نظر مانند راه‌پله‌ها، نزدیک میز ‌تلویزیون‌ و... کار گذاشته می‌شد با نزدیک ‌شدن کودک، در فاصله هفت‌متری، سنسورهای حرارتی مادون‌ماژور قرمز که به حرارت بدن حساس‌ بود، عمل کرده و آژیر خطر برای مادر به صدادر می‌آمد.

خیلی وقت‌ها طراوت از ‌6صبح تا 2-3 نیمه‌شب خانه ما بود تا با هم ‌ دستگاه را بسازیم. ساخت دستگاه دو ماه زمان برد

دخترها حتی به آهنگی که از دستگاه خارج می‌شد هم فکر کرده بودند اینکه آهنگی انتخاب نکنند که سبب جذب کودک شود. آهنگ باید طوری می‌بود که با به صدا درآمدنش کودک سرجایش می‌ایستاد تا مادر متوجه رفتن فرزندش به سمت خطر شود.
در ادامه سوفیا از زمانی که برای ساخت دستگاه ‌صرف شده بود، می‌گوید و آزمون و خطاها و به بن‌بست خوردن‌ها؛ «خیلی وقت‌ها طراوت از ‌6صبح تا 2-3 نیمه‌شب خانه ما بود تا با هم ‌ دستگاه را بسازیم. ساخت دستگاه دو ماه زمان برد. 

در این دو ماه تمام زندگی ما صرف همین کار می‌شد. یک روز وقتی تقریبا کار تمام شده بود دوشاخ را به برق زدیم اما هیچ اتفاقی نیفتاد. بعد از تماس با پدرم و سؤال‌هایی که کردیم، فهمیدیم دستگاه سوخته است. آه از نهادمان بلند شد اما ناامید نشدیم. ‌ظاهرا ‌جاگذاری اشتباه یک قطعه سبب از کار افتادن کل دستگاه شده بود و ما باید از اول شروع می‌کردیم.»

 

تشنه‌ کارهای فنی

پدر سوفیا مهندس برق است. سوفیا هم به خاطر علاقه‌اش بارها دستیارش بوده است، به همین دلیل با ابزار مورد نیاز کار آشنایی دارد، این موضوع به دو نوجوان خلاق محله سجاد انگیزه کار‌کردن می‌دهد: پدرم مهندس برق قدرت است. از بچگی هر وقت می‌خواست وسیله‌ای ‌برقی را در خانه درست کند، کنار دستش می‌نشستم و کنجکاوانه به کارکردنش ‌نگاه می‌کردم. برای همین تا حدودی با ابزار کار و کاربرد آن‌ها آشنا بودم.

طراوت دنبال صحبت‌های سوفیا را می‌گیرد تا به اولین روز دیدار این دو دوست و همکلاسی مجازی برای ساخت دستگاه برسند؛ «‌تمام زحمت کارهای اجرایی و خرید ابزار کار این پروژه برعهده مادر سوفیا‌ بود. او به همراه مادرش از خیابان سعدی تمامی وسایل مورد نیاز را تهیه کرده بود. بعد از آماده‌شدن وسایل، من به خانه سوفیا رفتم تا کار ساخت دستگاه را شروع کنیم. ما از دیدن هم بعد از مدت‌ها دوری حسابی خوشحال بودیم.»

 

2دوره شرکت در جشنواره خوارزمی

ورود ‌طراوت و سوفیا از ‌دوره دبستان به دوره اول ‌متوسطه مصادف می‌شود با شیوع کرونا و غیرحضوری‌شدن کلاس‌ها. شاید یکی از دلایلی که آن روز در اتاق مدیر دچار استرس شده ‌و نتوانستند کارشان را به‌درستی تشریح کنند همین دور بودن‌ از فضای آموزش حضوری و نگاه چهره‌ به چهره بود‌. 

بعد چند روز ‌‌فکر کردن و رسیدن به نام‌هایی چون «کمک‌ مادر»، «همیار مادر» و... ‌ به‌ اسمی رسیدیم که‌ روی آن اتفاق نظر داشتیم؛‌ «دستیار چشم مادر»

طراوت تعریف می‌کند: وقتی برای اولین بار در دفتر مدرسه مقابل مدیر و تعدادی از معلم‌ها نشستیم واقعا نمی‌دانستیم از کجا باید شروع کنیم. آنجا بود که به ما گفتند باید خلاصه‌نوشته‌ای از مسیری که برای ساخت دستگاه طی کرده‌ایم، داشته باشیم و نامی به‌عنوان شناسنامه برای دستگاه در نظر بگیریم. سه روز تا جشنواره خوارزمی مانده بود. 

در این سه روز در کتابخانه مشغول مطالعه بودیم. هم برای متن خوب و روان اختراعمان و هم مطالعه درباره فن بیان و اعتماد به‌نفس. سه روز تمام همّ و غم ما حضور در این جشنواره بود. هر روز بعد مطالعه و نوشتن متن و دیدن سخنرانی‌های دکتر انوشه ‌ساعت‌ها مقابل آینه می‌نشستیم و روی نحوه بیان، حرکات صورت و دست تمرین می‌کردیم. اما مرحله سخت کار انتخاب‌ نام مناسبی برای دستگاه ‌بود.‌ بعد چند روز ‌‌فکر کردن و رسیدن به نام‌هایی چون «کمک‌ مادر»، «همیار مادر» و... ‌ به‌ اسمی رسیدیم که‌ روی آن اتفاق نظر داشتیم؛‌ «دستیار چشم مادر.»

اما نتیجه جشنواره خوارزمی بهمن‌ماه سال 1399 آن چیزی نبود که دختران انتظار داشتند. سوفیا ‌در ادامه صحبت‌های هم‌گروهی‌اش می‌گوید: دو سه هفته‌‌ای‌ ‌از جشنواره خوارزمی گذشت، اما خبری از‌ ‌اعلام نتایج نبود. بالأخره طراوت دل ‌به دریا زد و تلفنی از مدیر نتیجه را پیگیری کرد.‌ دستگاه ما هیچ مقامی‌ کسب نکرده بود اما تابستان امسال در همین جشنواره مقام دوم استانی را کسب کردیم.

 

نخستین برتری در جشنواره ابن‌‌سینا

سارا‌ سادات‌ گلابگیر، مدیر مدرسه فرزانگان‌ که‌ شوق و ذوق طراوت و سوفیا را دیده بود،‌ تابستان ‌سال بعد (1400) اسامی آن دو را برای حضور در جشنواره ابن‌سینا ‌‌در فهرست داوطلبان این رقابت‌ها رد می‌کند تا یک‌بار دیگر ‌دختران جوان شانس خود را امتحان کنند؛ «طراوت می‌گوید:‌‌آن سال مسابقات جشنواره ابن‌سینا به‌خاطر شرایط کرونا آنلاین برگزار می‌شد‌.‌

 در‌ این مرحله علاوه‌بر تمرین روی فن‌بیان، کلیپ‌هایی هم راجع‌به مراحل ساخت دستگاه تهیه و در آپارات بارگذاری کردیم.‌ از اینجای کار پدر‌ و مادر‌‌هایمان هم با همه مشغله‌ای که داشتند عملا پای کار آمده بودند.‌ آن‌ها تک‌تک کلیپ‌ها را با دقت نگاه و داوری می‌‌کردند. در نهایت با تأیید آن‌ها بارگذاری می‌شد.»

ز اینجا به‌ بعد تقریبا گفت‌وگو به سمت فضایی شاد و هیجانی می‌رود. طراوت می‌گوید: روز اعلام نتایج جشنواره ابن‌سینا خیلی هیجان‌زده بودیم. برای اولین‌‌‌بار قرار بود نتایج‌ این جشنواره به‌طور آنلاین اعلام شود. 

من و سوفیا‌ هر کدام خانه‌های خودمان بودیم. نوبت به اعلام برترین‌های بخش دست‌سازه‌ها که رسید، قلبم به‌شدت به‌ تپش افتاده بود و هیجان زیادی داشتم. آن روز اسم من و سوفیا در قسمت دست‌سازه جزو برندگان مدال نقره خوانده شد.
صدای طراوت به‌‌وضوح می‌لرزد و چشمانش از شدت ته‌‌مانده ذوق آن روز می‌درخشد‌.

 

راهیابی به مسابقات بین‌المللی

کسب رتبه‌ دومی ‌جشنواره ابن‌سینا این امتیاز را برای این دو دانش‌آموز موفق مدرسه فرزانگان داشت که در مسابقات برون‌مرزی شرکت کنند. سوفیا تعریف می‌کند: راهنمای ما در این مسابقات گفت با توجه به کسب امتیاز اختراعمان در ‌‌جشنواره ‌ابن‌سینا‌‌، امکان حضور در مسابقات دیگر کشورها هم برایمان فراهم است. البته درباره جزئیات‌ این مسابقات خیلی دیر متوجه شدیم‌ و زمانی اقدام کردیم که فقط سایت دو کشور مکزیک و اندونزی برای ثبت‌نام باز بود. ما در حالی موفق به ثبت‌نام برای مسابقات اندونزی شدیم که فقط دو روز به برگزاری مسابقه مانده بود.

به گفته‌ دخترها‌ از سختی‌های مسابقات جشنواره اندونزی‌، ارائه توضیحات برای داوران‌ به زبان انگلیسی بود. آن‌ها می‌توانستند همان کلیپ جشنواره ابن‌سینا را برای داوران اندونزی با زیر‌نویس انگلیسی بارگذاری کنند، اما دخترها تصمیم خودشان را گرفته بودند.

 

دفاع به زبان غیر‌مادری

مریم‌خانم مادر‌‌ ‌سوفیا که تا به اینجای گفت‌وگو آرام‌‌ نشسته است، شروع به‌ یادآوری روزهایی می‌کند که خواب را از چشمان این دو دختر گرفته بود. روزها و شب‌هایی که ‌دخترها ‌‌خواب و خوراک نداشتند و فقط مشغول حفظ‌‌کردن متنی بودند که قرار بود برای‌ داوران‌ انگلیس‌زبان در روز مسابقات‌ ارائه کنند؛ «‌‌داستان ترجمه‌کردن متن‌ مقاله هم سر درازی داشت. از یک طرف فقط چهار روز تا مسابقه مهلت بود، از طرفی بچه‌ها آن‌قدرها مسلط نبودند؛ اما برای‌ توضیح درباره دستگاهشان به داوران انگلیسی‌زبان به‌شدت پافشاری می‌کردند.»

وقتی تلاش ‌مادر‌ برای پیدا کردن‌ مترجم به بن‌بست می‌خورد، ‌دست به دامان فامیلی می‌شو‌د‌ که‌ انگلیسی را خوب بلد است. مادر سوفیا می‌گوید‌: به هر ‌‌درالترجمه‌ای‌‌ که سر زدم موفق نشدم تا در نهایت پسر برادرم که تازه از سفر خارج برگشته بود به بچه‌ها کمک کرد تا ‌متن را ترجمه کنند.

 طوری شد که دخترها در فاصله کمتر از چهار روز ‌متن مقاله 15صفحه‌ای را حفظ کردند. کاری که همه می‌گفتند امکان ندارد؛ اما بچه‌ها اصرار داشتند امتیاز این قسمت را از دست ندهند. تعطیلات مراسم کریسمس باعث می‌شود مسابقات اندونزی چند روز به تأخیر بیفتد و فرصت بیشتری برای آماده‌شدن این دو دوست فراهم شود.

 

آرزوی داوران اندونزیایی

«ساعت حدود 11:15 بود. آزمون ساعت 11:30 برگزار می‌شد. من و سوفیا برای تست کردن صدا و تصویر وارد زوم مسابقه شدیم‌. داورها با تصور آماده‌بودن ما ارتباط تصویری را برقرار کردند. آن هم درست زمانی که من تازه شکلاتی در دهانم گذاشته بودم. در همان لحظه‌‌ از سمت داورها درخواستی به ما داده شد که اگر قبول می‌کردیم وارد لینک جشنواره می‌شدیم.‌ 

سوفیا آن‌قدر هول شده بود که به جا‌ی اینکه دکمه قبولی درخواست را بزند دکمه خروج را زد. این‌ها را طراوت با هیجان و‌ خنده‌ ‌تعریف می‌کند. سوفیا دنباله‌ ‌حرف‌های دوستش را ‌می‌گیرد تا ‌شیرینی خاطره آن روز را دوباره زنده کند؛ «‌یکی از آشنایان ما که مسلط به زبان انگلیسی بود و برای راهنمایی ‌آنجا بود، گفت ایراد ندارد ‌داورها متوجه اشتباه شما می‌شوند، دوباره وارد شوید. با ورود دوباره بلافاصله درخواست‌‌ داده شد و ما وارد لینک مسابقه شدیم.

 سه داور نشسته بودند. ابتدا از ما خواسته شد درباره دستگاهمان توضیح بدهیم. ‌من و طراوت هر کدام به نوبت همان بخشی را که آماده کرده بودیم به زبان انگلیسی توضیح دادیم. بعد نوبت به داورها رسید برای پرسیدن سؤال‌‌هایی که خوشبختانه همه را جواب دادیم. جالب اینکه کاملا مشخص بود ‌داورها درباره دستگاه‌ و‌ ‌توضیحات ما مطالعه داشته‌اند. 

حتی آن‌ها می‌دانستند سوفیا کدام است‌ و طراوت کدام‌مان. آن‌روز همه چیز خیلی خوب پیش رفت. به‌‌ویژه آن قسمت که گفتند امیدواریم یک روز شما را در دانشگاه‌های خودمان ببینیم. این تعریف و تمجید کمی ما را امیدوار می‌کرد.»

 

کسب طلای‌ اندونزی؛ بهترین هدیه تولد

کسب مدال طلای مسابقات اندونزی ‌بهترین خبری بود‌ که درست در روز تولد سوفیا اعلام می‌شود.
این دو دختر نوجوان عضو انجمن ژنو سوئیس شدند چون توانسته بودند مدال طلای مسابقات اندونزی را به دست آورند، یک سال بعد بین اعضای انجمن ژنو مسابقه‌ای برگزار می‌شود. طراوت می‌گوید: شرکت در این مسابقه برایمان رایگان بود فیلم قبلی را فرستادیم و فرم‌های مورد نیاز را پر کردیم و برایشان فرستادیم. درست یک ماه و نیم پیش ساعت 7و 13عصر سوفیا با من تماس گرفت و گفت که در این مسابقه هم مدال طلا را به دست آوردیم. جایزه ما ثبت امتیاز برای بورسیه دانشگاه ام‌آی‌تی سوئیس بود و برای یک سال عضو انجمن مخترعان ژنو سوئیس شدیم.

«‌دستیار چشم مادر» طراوت و سوفیا در حال حاضر در داخل کشور د‌ر مرحله ثبت اختراع قرار دارد.
حالا که این دو نوجوان مقابلمان نشسته‌اند آرزوهای بزرگی در سر دارند. سوفیا می‌خواهد مهندس برق شود و طراوت دلش می‌خواهد در آینده خودروهای لوکس طراحی کند.

ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44