سال87 بود. کلاس پنجم. زنگ ادبیات. درسی داشتند که درباره تعزیهخوانی مختصر توضیحی میداد. از کودکی در روستایشان مراسم تعزیهخوانی را دیده بود. عاشق آن بود اما هر بار سمت اعضای این گروه و وسایلشان میرفت با این تصور که او بچه است، دورش میکردند. این کلاس و درس، آتش آن علاقه را شعلهور کرد. به همکلاسیاش گفت بیا یک گروه تعزیه تشکیل دهیم.
همین ایده، محمد ابراهیمیان را وارد عرصه تازهای کرد و از آنزمان که یک گروه تعزیه پنجنفری تشکیل داد تا امروز که گروهی 35نفری هستند، هر سال مراسم تعزیهخوانی دارند. امسال هم دهه اول محرم را در پارک ملت به تعزیهخوانی پرداختند و هر شب یک اجرای سریالی داشتند.
هربار که این تعزیهخوانی اجرا میشود بازیگران دسته اشقیا در یک طرف صف میکشند و بازیگران گروه اولیا در مقابلشان. رشادتهای حضرت قاسم(ع) ،حضرت علیاکبر(ع) و حضرت ابوالفضل(ع) و... بارها لشکریان شمر و عمربنسعد را به عقب میراند اما در نهایت، هرشب که منسوب به هر بزرگی است، او را به شهادت میرسانند.
رجزخوانیهای شمر و عمر، صدای قهقهههای شیطانی و فریادهای مستکبرانهشان، گوشه کوچکی از ظلم این ظالمان را برای مردم تصویرسازی میکند و بعد از یک جنگ دلاورانه، در میان صدای شمشیرها، قامت رشیدی بر زمین میافتد و روی پاهای حسین(ع) جان میدهد.
تعدادی از اعضای گروه تعزیهخوانی لالههای سرخ از همان سال87 عضو آن هستند تعدادی هم بهمرور و بهتازگی ملحق شدهاند اما هر کدام انگیزهها و خاطراتی شنیدنی دارند که ما برای شنیدن آنها در یکی از شبهای اجرای تعزیه در میانشان حضور پیدا کردهایم.
محمد ابراهیمیان بانی تشکیل گروه است. خاطرات کودکی او تأثیر زیادی در انتخاب این مسیر داشته است. تعریف میکند: «پدربزرگم تعزیهخوان بود ولی متأسفانه وقتی من چهارساله بودم فوت کرد و نتوانستم کنار او اینکار را یاد بگیرم. مادرم هنگام کارهایش دیالوگهای تعزیه را زمزمه میکرد من هم دوست داشتم و میرفتم کنارش تا برایم بیشتر بخواند.
ششساله که بودم در مراسم تعزیه روستایمان(خمی از توابع بردسکن) نقش حضرت رقیه(س) را بازی کردم. سال بعدش هم در نقش طفلان مسلم بودم اما در سالهای بعد، رفتوآمدی به روستا نداشتیم و من با رؤیای اینکه روزی تعزیهخوان شوم بزرگ شدم. کلاس پنجم که بودم، در زنگ درس ادبیات ایده تشکیل گروه تعزیهخوانی به ذهنم رسید. به دوستم که گفتم قبول کرد. ولی هیچ کاری یاد نداشتیم.
دو تا نوجوان بودیم. لباس، تجهیزات و... هم نداشتیم. رفتیم بسیج محلهمان و ایده را مطرح کردیم. آنها استقبال کردند و با کمکشان تجهیزات لازم را خریدیم. دو سه نفر هم از بسیج به ما اضافه شدند. پیر غلامی بود به نام آقای نمکی، خدا خیرش دهد او تعزیهخوانی را یادمان داد و سال اول با اجرا در مدرسه شروع کردیم.»
ابراهیمیان از همان کودکی علاقه خاصی به حضرت عباس(ع) داشته است. دلسوزی ایشان برای بچهها، فداکاریها و وفایش، حسابی در ذهنش نشسته بود. وقتی گروه تعزیه را تشکیل میدهد دوست داشته نقش این بزرگوار را بازی کند اما در دلش حرمتی برای حضرت عباس(ع) قائل بود که اجازه نمیداد چنین کاری کند.
پیر غلامی بود به نام آقای نمکی، خدا خیرش دهد او تعزیهخوانی را یادمان داد و سال اول با اجرا در مدرسه شروع کردیم
با خودش میگفت من کجا لباس حضرت عباس(ع) کجا اما یک روز خوابی میبیند: «در عالم خواب همه اعضای گروه برای مراسم تعزیهخوانی آماده شده بودند. سید بزرگواری به من گفت چرا تو حاضر نشدهای؟ گفتم چی بپوشم؟ گفت لباس حضرت عباس(ع). بعد از این خواب گفتم که نقش حضرت عباس(ع) را خودم بازی میکنم و از آنزمان تا الان در همین نقش هستم.»
ابراهیمیان اکنون در بیستوهفتسالگی در محله سیدرضی دفتر چاپ و تبلیغات دارد. او مسئول گروه تعزیهخوانی لالههای سرخ است. به خاطر اینکه در دوران کودکی خودش، هیچکس به علاقه او توجه نشان نمیداد اکنون راه را برای بچههای علاقهمند این عرصه باز میکند و اجازه میدهد آنها هم در گروه حضور داشته باشند.
او به علاقه و استقبال کودکان از تعزیهخوانی اشاره میکند و میگوید: «بچهها و نوجوانان عاشق این هنر هستند. به این روش میتوان به آنها خوراک فکری داد. حادثه عاشورا را برایشان بازگو کرد و مطمئن بود که در ذهنشان ماندگار میشود. تعداد زیادی از تماشاچیان ما را هم این قشر تشکیل میدهند اما متأسفانه مسئولان اهمیتی به این هنر و قدرت تأثیرگذاری آن نمیدهند.
با وجود اینکه بابت این اجراها هیچ پولی از مردم دریافت نمیکنیم و هزینههای آن را خود اعضای گروه با کمک خیران تأمین میکنند، کملطفیهای زیادی از سوی مسئولان میبینیم و حتی برای گرفتن مجوز مشکل داریم اما به لطف ائمه(ع) و حضرت زهرا(س) به جز دو سال که بهدلیل کرونا محدودیت بود، هر سال اجرا داشتیم و تأثیر مثبت آن را دیدهایم .»
او با بیان اینکه تلاش کردهاند تعزیهخوانی را برای نسل امروز جذابتر کنند توضیح میدهد: «سبک اجرایی ما تلفیقی از چند هنر است. بخش حماسی و جلوههای واقعگرایانهتر را بیشتر کردهایم. به عنوان مثال ابزارهای جنگیمان واقعی است فقط شمشیرها تیز نیستند و از چند هفته یا چند ماه قبل از اجرا، آموزشهای رزمی و شمشیربازی به اعضا میدهیم وهر شب، داستانی از واقعه عاشورا اجرا
میشود .»
او و گروهش نهتنها در مشهد تعزیهخوانیهای متعددی داشتهاند بلکه به دیگر شهرها هم دعوت شدهاند و در گرگان، تهران، سمنان، شیراز، اصفهان، قشم، اهواز، تبریز و... اجرا داشتهاند. همچنین چندین سال است که مراسم خیمهسوزان را در مشهد برای جمعیت زیادی در بولوار هاشمیه اجرا میکنند.
یوسف یوسفیان در این گروه تعزیهخوانی، نقش امام حسین(ع) را برعهده دارد. او با دیالوگهای حماسی و عاطفی که میخواند دل تماشاگران را به درد میآورد و با وجود اینکه مردم بارها روایت مظلومیت امام حسین(ع) و یارانش را شنیدهاند، وقتی به شکل نمایش آن را میبینند، باز منقلب میشوند و سوز جگرشان بلند میشود.
محمدجواد پسر یوسفیان از هفتسال پیش در این گروه شرکت داشته و نقش بازی میکرده است اما سال99 در پانزدهسالگی در اثر بیماری قلبی و دیابت فوت کرده است. همین موضوع حال و هوای خاصی به عوامل اجرایی گروه تعزیهخوانی داده است و بهویژه در اجراهای مربوط به حضرت علیاکبر و قاسم(ع)، با چشمانی گریان و صورتی خیس از اشک حضور دارند چراکه داغ نبود محمدجواد آنها را بیش از پیش بر داغ امام حسین(ع) واقف کرده است.
اکنون محمدطاهای هشتساله که برادر محمدجواد است، راه او را ادامه میدهد و در نقش عبدالله ابن حسن و برادر حضرت قاسم(ع) حضور دارد.
محمدعماد طبسی، بازیگر بیستوهفتساله این گروه تعزیهخوانی است. او 12سال است که در این گروه حضور دارد. به گفته خودش دو سال بهواسطه مشکلاتی که داشته نتوانسته نقش بازی کند بعد هم که بازگشته، تقاضای نقش حر را کرده است. ابتدا مدیر گروه به او میگوید نمیتواند از عهده این نقش بربیاید اما او فرصت یک ماهه میگیرد که تمرین کند و تواناییاش را نشان دهد.
طبسی تعریف میکند: «بعد از سههفته تمرین، توانستم خودم را به حدی که مورد انتظار مسئول گروه بود برسانم و این نقش را گرفتم. به خاطر شخصیت حر و جایگاهی که نزد امام حسین(ع) داشته، این نقش را دوست دارم و واقعا به این مقام و جایگاهش غبطه میخورم. از طرفی چون حر یک انسان گناهکار بود که توبه کرد و به چنین جایگاهی رسید برایم خیلی جالب است.»
او که لیسانس حقوق دارد، بهدلیل علاقه به بازیگری و حضورش در این گروه، دورههای مقدماتی بازیگری و نمایشنامهنویسی را گذرانده و پنج سال است که تدریس بازیگری دارد. طبسی تمام آنچه در رابطه با بازیگری یاد گرفته را برخاسته از حضورش در این گروه میداند و معتقد است جرقه اولیه این استعداد او در اینجا روشن شده است.
به خاطر شخصیت حر و جایگاهی که نزد امام حسین(ع) داشته، این نقش را دوست دارم و واقعا به این مقام و جایگاهش غبطه میخورم
او سن کم اعضای گروه را وجه تمایز آنها از سایر گروههای تعزیهخوان میداند و معتقد است به همین دلیل میتوانند ارتباط خوبی با تماشاچیان جوان برقرار کنند.
طبسی از اجراهایی که در مدارس داشتهاند یاد میکند و میگوید: «روایت واقعه عاشورا از طریق اجرای نمایش و تعزیهخوانی، خیلی در ذهن افراد میماند برای همین قبل از شیوع کرونا، زمانی که ماه محرم در سال تحصیلی قرار داشت، به طور افتخاری به مدارس میرفتیم و برایشان اجرا میکردیم. »
به گفته او هدف اعضای گروه آن است که قشر جوان و نوجوان را با این واقعه آشنا کنند و نمایشهایی که در مدرسه داشتهاند خیلی آنها را به این هدف نزدیک کرده است. به نظر طبسی آنها این رسالت را بر دوش خودشان میبینند افرادی را که سمت هیئت و عزاداری نرفتهاند، با این واقعه آشنا کنند.
او حضور در گروه تعزیهخوانی را برای خودش و همکارانش بسیار پربرکت میداند و میگوید: «معجزاتی که دیگران درباره آن حرف میزنند ما با چشم دیدهایم و بارها به این نتیجه رسیدهایم که به واسطه اجرای چنین نقشهایی مورد لطف ائمه(ع) بودهایم .»
علی جهاندیده بازیگر بیستوهفتساله گروه تعزیهخوانی است که نقش شمر را بازی میکند. او پرستار است و به واسطه شغلش برخی مواقع در شیفت شب فعالیت دارد. اما زمانی که اجرا دارند هر طور شده شیفتهایش را تغییر میدهد تا به قول خودش سعادت خدمت به امام حسین(ع) را داشته باشد.
نقش شمر گرچه به ظاهر نقش منفوری است اما او با این اجرا دوست دارد قساوت و ظلمی را که به امام حسین(ع) و یارانش شد نشان دهد برای همین هنگام اجرا، خودش را سخت قصیالقلب نشان میدهد. بر امام حسین(ع) و یارانش لشکر میفرستد. رجز میخواند. فریاد میزند. شمشیر میکشد اما وقتی اجرا تمام میشود، دلش میگیرد. به قول خودش باید برود گوشهای خلوت کند و بر امامش اشک بریزد تا دلش آرام شود.
او به واسطه حضور در تعزیهخوانی معتقد است باید بیشتر مراقب اعمال و رفتارش باشد چراکه اگر کاری ناشایست انجام دهد آن را به نوعی ضربه به دین میداند.
سید صدرا حسینی بازیگر نقش حضرت قاسم(ع) است. او اکنون 12سال دارد اما از سه سالگی در این گروه تعزیهخوانی است. وقتی از او درباره حضرت قاسم(ع) میپرسم، اطلاعات زیادی درباره این شهید و سایر یاران امام حسین(ع) دارد که فراتر از سنش است. از افراد زیادی نام میبرد که در هیچ روضهای اسمشان گفته نمیشود. او میگوید: «خودم در اینترنت و کتابها مطالعه کردهام تا این چیزها را یاد بگیرم و بتوانم با احساس بیشتری نقشم را بازی کنم. دوستان مدرسه صدرا برای تماشای او آمدهاند. یکی از دوستانش هم نقش برعهده گرفته و در میان لشکریان است. »
نمایش گروه تعزیهخوانی که تمام میشود، خیلی از بچهها کنار صدرا و محمد طاها میآیند و از آنها میپرسند چطور میتوانند نقش بر عهده بگیرند. از آن سو هم سؤالات بچهها از والدینشان شروع میشود. نقش بازیگران مختلف ذهنشان را مشغول میکند و سؤال پشت سؤال میکنند.
مریم قاسمی که با سهفرزند چهار، هشت و یازدهسالهاش نمایش را تماشا کرده است، میگوید: «اولین شب، به طور اتفاقی اجرا را دیدیم اما بعدش اینقدر ذهن بچهها درگیر شده بود که تا موقع خواب دائم درباره امام حسین(ع) و حادثه کربلا از من میپرسیدند برای همین تصمیم گرفتم هر شب بیایم. »
حر را نمیشناختم. اسمش را هم نشنیده بودم. ولی توی این نمایش با او آشنا شدم
پسر یازدهسالهاش کیارش که امسال اولین بار است تعزیهخوانی را دیده، میگوید: «خیلی درباره امام حسین(ع) شنیده بودم اما نمایش بهتر بود و بیشتر دوست داشتم»
محمدحسین چهاردهساله صحبتهای او را اینطور ادامه میدهد: «من حر را نمیشناختم. اسمش را هم نشنیده بودم. ولی توی این نمایش با او آشنا شدم. بچهها و برادرزادههای امام حسین(ع) را هم نمیشناختم اما در این نمایشها اینها را یاد گرفتم.»
سپیده سمزقانی که بانویی چهلوهفتساله است و به اتفاق همسر بازنشستهاش نمایش را دیده، معتقد است بعضی جوانان امروزی به دلایلی همچون غرور یا لجبازی، از مسجد و مراسم مذهبی فاصله گرفتهاند اما اگر به این طریق، در مکانی عمومی و جوانپسند مثل پارکها، زندگی ائمه(ع) و زیباییهای اخلاقیشان را ببینند اعتقاداتشان تقویت میشود.
سمزقانی میگوید: «قدیم، خیلی بیشتر از الان تعزیهخوانی میدیدیم و اکنون که بعد از سالها دیدم، خاطراتم زنده شد. گمانم نسل جدید هم اگر چنین خاطراتی داشته باشند بعدا از آن لذت میبرند.»
سلام و درود. سپاس از پیام های فراوان شما. تعداد زیاد کامنت تکراری با یک آی پی تایید نمی شود. یک پیام با هر آی پی کافی است.