دکتر پارسا پهلوان متولد سال 1365است. او کارشناسی معماری را در دانشگاه آزاد مشهد خوانده است. سپس سال 89 به ایتالیا رفته و در دانشگاه پلی تکنیک میلان، کارشناسی ارشد معماری را پشت سر گذاشته است. مدتی در دپارتمان مصالح میراث فرهنگی ایتالیا کار کرده، سپس دوره دکترای مرمت و مواد را در دانشگاه بلونیای ایتالیا گذرانده است.
پهلوان سال 96 با برنامه بازگشت دانش آموختگان برتر ایرانی غیر مقیم بنیاد نخبگان و با همراهی استادان ایتالیایی اش به ایران بازگشته است. او سال 98 پس از گذراندن دوره پسا دکتری در دانشگاه فردوسی، استادیار این دانشگاه می شود و در کنار تدریس به پژوهش هایش نیز ادامه می دهد.
طرح او با عنوان «طراحی مصالح مرمتی میراث فرهنگی اقلیم خشک» که آن را از سال 92 در ایتالیا آغاز کرده است، در بخش پژوهش های کاربردی جشنواره خوارزمی رتبه دوم را کسب کرد. مواد مرمتی او در بازسازی ابنیه تاریخی می تواند نقش مهمی ایفا کند و اکنون در تخت جمشید به کار می رود. او در تلاش است که این مواد را به تولید انبوه برساند تا کشور از واردات آن بی نیاز شود.
«ایران هنوز در مرمت ابنیه تاریخی به کشورهای خارجی وابسته است. ملات مورد نیاز از ایتالیا وارد می شود و مقدار زیادی ارز را از کشور خارج می کند. گیر افتادن در گمرک و اثرگذاری تحریم بر آن ها باعث می شود وارد کردن این مواد راحت نباشد. در مقطعی از زمان، گروه مرمتگران بدون مرز که در کشورهای مختلف ابنیه تاریخی را مرمت می کنند، مصالح مرمتی را در چمدان می گذاشتند و به ایران می آوردند.
مسئله خام فروشی در این پروژه نیز درنظر گرفته شده است. آهک با کیفیت ایران با قیمت کم از کشور خارج می شود و پس از انجام فرایندهای علمی ولی ساده، با قیمت گزاف وارد می شود
از سوی دیگر، مصالحی که از ایتالیا وارد می شد، برای اقلیم ایران طراحی نشده بود. تفاوت رطوبت در ایران و ایتالیا مشهود است و کاهش سطح سفره های زیرزمینی و افزایش خشکی هوا در 50 سال گذشته در کشور حدود 10درصد کاهش رطوبت را نشان می دهد. به همین دلیل ملات کشورهایی که به لحاظ منابع آبی مشکل ندارند، برای ایران کاربرد ندارد.
مسئله خام فروشی در این پروژه نیز درنظر گرفته شده است. آهک با کیفیت ایران با قیمت کم از کشور خارج می شود و پس از انجام فرایندهای علمی ولی ساده، با قیمت گزاف وارد می شود.» پهلوان این توضیحات را بیان می کند تا دلیل اهمیت پروژه اش را برای میراث فرهنگی ایران بگوید.
چشم انداز پروژه او، خودکفایی ایران در مصالح مرمتی و در افق بالاتر، صادرات این مصالح به کشورهای همسایه است. پهلوان تلاش کرده است با یک روند علمی، راهی ساده، پیش روی میراث فرهنگی کشورمان بگذارد تا محصولی را که با هزینه زیاد وارد می شده است، بسازد و در این روند موفق بوده است.
او جزو آخرین گروه دانشجویانی بوده که در دوره کارشناسی در دهه80 از بافت تاریخی اطراف حرم، برداشت (در اصطلاح معماری به شناخت بنا در ابعاد کالبدی و کاربردی گفته می شود) کرده است. در سال های بعد که به ایتالیا رفته، بارها به درخواست استادانش، آن ها را از دانشگاه پلی تکنیک میلان به مشهد آورده است تا بافت این شهر را ببینند.
تخریب گسترده بافت تاریخی مشهد برای ایتالیایی ها بسیار عجیب بوده است. آن ها که بافت مشهد را دیده بودند، به ایران می آمدند و می پرسیدند: «چطور ممکن است یک عده بلدوزر بیندازند و بافت تاریخی شهرشان را خراب کنند؛ بافتی که قیمت روی آن گذاشته نمی شود و قابل خریداری نیست!»
ایتالیایی ها درباره مسائل اقتصادی تراشیدن بافت و ساخت هتل و مجتمع تجاری هم حرف های زیادی برای گفتن داشتند. پهلوان می گوید: آن ها معتقد بودند که باید همین خانه های قدیمی را تبدیل به بوتیک هتل کرد و از سوی دیگر مراقب بود که بافت از جمعیت ساکن خالی نشود. این معضل در فلورانس و رم نیز وجود دارد ولی آن ها مراقب هستند. تعلق به بافت برای ساکنان و محافظت از آن برایشان اهمیت دارد.
آمدوشد ایتالیایی ها به ایران و ارتباط پهلوان با آن ها در حوزه مرمت هنوز هم ادامه دارد. او توانسته ارتباط میان استادان ایتالیایی و پژوهشگران ایرانی را درزمینه میراث فرهنگی حفظ کند. آخرین برنامه آن ها نیز درباره مرمت صنعتی با حضور استادان ایتالیایی و دانشجویان ایرانی و افغانستانی در اسفند1400 به صورت برخط برگزار شده است.
در آن برنامه آنلاین، یکی از استادان در پاسخ دانشجویی گفته بود: «درد این است که آدم ها کشورشان را به اندازه عمر خودشان بخواهند. صد سال دیگر که ما نیستیم، کشورهایمان هستند و باید آن را حفظ کنیم.»
آن استاد به شرایط ایتالیا پس از جنگ جهانی دوم اشاره می کند که حتی غذا نداشته اند. آن ها با تلاش، ویرانی های حاصل از جنگ را در کشورشان ساخته و اکنون در صنعت گردشگری و میراث فرهنگی رشد کرده اند. پهلوان با همین باور به کشور بازگشته است تا بخشی از آن را بسازد.
جرقه اولیه ساخت مواد برای مرمت از مصالح خوردنی شروع شد. پهلوان ایده ای را برای ساخت خانه با مواد خوردنی یا مواد ضایعاتی در کره ماه مطرح می کند. این ایده زیر نظر استادانش پرورش می یابد و در نهایت آجرهای ضایعاتی یک کارخانه را آسیاب و با محرک قلیایی به مواد جدید تبدیل می کنند.
متوجه شدیم که روغن سوخته مصالح را ضدآب می کند و کشف این موضوع باعث شد که مقاله ای دراین زمینه در یکی از بهترین مجله های مرتبط چاپ کنیم
پهلوان می گوید: در گذشته هم از روغن سوخته در ساخت و ساز استفاده می شده است. متوجه شدیم که روغن سوخته مصالح را ضدآب می کند و کشف این موضوع باعث شد که مقاله ای دراین زمینه در یکی از بهترین مجله های مرتبط چاپ کنیم.
آن زمان، پروژه ای با روغن سوخته سیب زمینی اجرا شد که کیفیت مطلوب داشت. آن ها در نهایت توانستند به مصالحی برسند که ضدآب و در عین حال تنفس پذیر است؛ موادی که برای بندکشی در مرمت بناهای حساس کارکرد دارد.
سال 96 پیش از فارغ التحصیلی در مقطع دکترا، پهلوان، پروفسور «پی یر فرانچسکو کالیری» از بخش باستان شناسی دانشگاه بولونیای ایتالیا را که در بسیاری از پروژه های اکتشاف و مرمت تخت جمشید حضور داشته است، ملاقات می کند. این آشنایی منجر به حضور او در این بنای باستانی می شود.
پهلوان وقتی علاقه دانشمندان و نخبگان ایتالیایی ها و اشتیاق آن ها برای حضور در ایران را می بیند، تازه متوجه گوهر نایابی می شود که در کشور خودش خفته است. او می گوید: ایتالیایی ها همیشه از ایران تعریف می کردند و باوجود برخی محدودیت ها دلشان می خواست به دیدار بناهای تاریخی ایران بیایند. آن ها از علاقه ایرانی ها به مهاجرت شگفتزده بودند که چرا می خواهند کشورشان را رها کنند. این میزان علاقه من را راغب کرد به ایران برگردم.
از قرن 18 با اضافه شدن سیمان به مصالح ساختمانی، این حوزه متحول شد. سهولت استفاده از سیمان باعث شد روی دانش های قدیمی پا گذاشته شود. پهلوان می گوید: سیمان مشکلات زیادی برای بنای تاریخی ایجاد می کند و استفاده از آن در بناهای حساس ممنوع است؛ پس باید به ملات های آهکی برگردیم ولی کارکردن با آن ها را بلد نیستیم.
آهک، ملات دوستدار محیط زیست است که پس از به کار رفتن در بنا به شکل همان سنگ آهک در می آید
در گذشته معماران ایرانی از ساروج استفاده می کردند که پایه آن آهک بوده است. او در این باره توضیح می دهد: آهک، ملات دوستدار محیط زیست است که پس از به کار رفتن در بنا به شکل همان سنگ آهک در می آید. از سوی دیگر، ملات آهکی دی اکسید کربن هوا را نیز جذب می کند.
البته ما دیگر به فرمولاسیون مواد آهکی که قدیم در بنا استفاده می شده است، دسترسی نداریم و پژوهش های کمی روی آن انجام شده است. پهلوان ادامه می دهد: ما با نمونه برداری از ملات هایی که از قدیم به جای مانده است، می توانیم حدس و گمان هایی بزنیم ولی باز به ترکیب دقیق نمی رسیم. از دوره صفوی اطلاعات خوبی داریم ولی به دلایل گوناگون از این موضوع غفلت شده است. اما گاهی باید دانش های کهنه را با علم تازه در هم آمیخت.
از مرداد ماه 1400محصول پیشنهادی پهلوان، در پارک علم و فن آوری در مقیاس محدود تولید می شود تا جای مواد خارجی وارادتی را بگیرد. او و همکارانش آهک سنتی را تبدیل به شیره آهک با استانداردهای لازم می کنند تا قابل استفاده شود. پهلوان می گوید: متخصص ایرانیِ مرمت با چیزی کار می کند که در بازار وجود دارد. بازار هم آن چیزی را در اختیار متخصص می گذارد که او می خواهد. در این فرایند معیوب پیشرفت اتفاق نمی افتد و به همین دلیل مواد اولیه مرمت در ایران تغییر نمی کند.
این مواد برای پر کردن شکاف های ابنیه حساس طراحی شده است و در مرمت اشیا نیز کاربرد دارد. فرایند تحقیق و توسعه ادامه دارد و شاید در آینده، جایگزین سیمان نیز بشود. ملات مرمت که به دلیل اضطرار و نیاز در تخت جمشید استفاده شده است، به زودی در دیگر ابنیه تاریخی استان فارس نیز استفاده می شود، ولی هنوز در مشهد جایی نیافته است.
اکنون مواد مرمتی ساخته شده دکتر پهلوان که ترکیبی از آهک فراوری شده، روغن کنجد و چند ماده دیگر است، در تخت جمشید و برخی اماکن خاص، به صورت محدود به کار رفته است. انتخاب تخت جمشید برای اجرای این طرح به دلیل ارتباط استادان و مرمتگران ایتالیایی با این میراث کهن است.
آن ها پیش از این، مصالح مرمتی را در آزمایشگاه به کار برده ، سپس آن را در میدان عمل آزموده بودند. فاکتورهای اقلیمی در آزمایشگاه در دسترس نیست و گاهی آنچه در آزمایشگاه به دست می آید، در محیط طبیعی پاسخ خوبی نمی گیرد. برای تخت جمشید که میراث ارزشمند ایرانیان است، آن ها افزون بر آزمایشگاه، در محیط بیرون در ایتالیا و مکان های غیرحساس در مجاورت تخت جمشید در ایران نیز آزمایش می کنند.
پس از پاسخ گرفتن از همه میادین، نتیجه را با یافته های علمی مقایسه و بررسی می کنند. وجود روغن خوراکی کنجد در ملات، یکی از چالش هایی است که با آن روبه رو هستند. دو سال آزمایش مداوم آن ها را قانع می کند که می توانند روی آنچه ساخته اند، حساب باز کنند. اکنون حدود چهارسال از آزمایش آن در تخت جمشید و هشت سال از به کار بردن آن در ایتالیا گذشته است و اعتماد کافی به آن پیدا کرده اند. پهلوان می گوید: اکنون خیالمان راحت است که این مواد ظرفیت استفاده در میراث فرهنگی ایران و کشورهای همسایه با موقعیت مشابه را دارد.
حضور پهلوان در ایران بدون سختی نبوده است. در ایتالیا مشکلات پیش روی کارهای علمی به راحتی رفع می شده است، ولی در ایران، درگیر فرایندهای اداری است. مدرک دکترای بین رشته ای او در ایران معادل ندارد و باید به یک رشته نزدیک ترجمه می شده که در نهایت معماری انتخاب شده است.
در ایران اگر علم ایرانی، برند خارجی نداشته باشد، تحویل گرفته نمی شود. پروژه خود من اگر برند ایتالیایی نداشت، از آن استقبال نمی شد
یک سال فرایند جذبش در دانشگاه فردوسی به همین دلیل عقب افتاده است تا عنوان رشته اش مشخص شود. دانشگاه از او مدرک زبان می خواهد تا تطبیق بدهد و همه این مسائل حواشی مهم تر از متن می شود تا افرادی را که برای خدمت به کشورشان برگشته اند، نگران کند. پهلوان می گوید: در ایران اگر علم ایرانی، برند خارجی نداشته باشد، تحویل گرفته نمی شود. پروژه خود من اگر برند ایتالیایی نداشت، از آن استقبال نمی شد.
البته او معتقد است: مرمت علمی در ایران هنوز پا نگرفته است. در اینجا مرمت راکد است و با علم پیشرفت نکرده. به همین دلیل جذابیت کمی دارد.»
اداره کل میراث فرهنگی خراسان رضوی از حضور دکترپهلوان برای آموزش کارکنانش بهره برده است، اما تاکنون برای مرمت بناهای خراسان از او دعوت نشده است. این استاد دانشگاه فردوسی میگوید: ابنیه خراسان بسیار درمعرض خطر است. یکی از سایت هایی که بیم نابودی استخوانهای دوره ساسانی در آن وجود دارد سایت موزه بندیان درگز است.
این سایت که 10سال است از زیر خاک بیرون کشیده شده است، میتواند در ردیف تخت جمشید قرار بگیرد ولی به آن رسیدگی کافی نمیشود. در منشورهای بینالمللی تأکید شده است که اگر نمیتوانید از بنایی حفاظت کنید، آن را از زیر خاک بیرون نیاورید و بگذارید برای نسلهای بعد بماند.
سایت بندیان، بنای شکوهمند دوره ساسانی، نیازمند مرمت فوری است. گروههایی که بتوانند مرمت سنگ و استخوان انجام بدهند، بسیار کم هستند. بهترین گروهی را که در ایتالیا وجود داشت، با ایرانیها آشنا کردم ولی متأسفانه پولی وجود نداشت که آنها به ایران بیایند و درنتیجه پروژه مسکوت ماند.