روحیه و منش خاصی دارد، آنقدر که بر زندگی آدمهای اطرافش هم اثر گذاشته است. در روزهایی که خیلیها از بازار پرتلاطم اقتصادی گله دارند، شهروند محله تلگرد رویهای را پیش گرفته است که با حقوق بازنشستگی و در خانوادهای که عروس و داماد هم در آن رفتوآمد دارند پسانداز نیز میکند.
اهالی خیابان نبیزاده4 و نمازگزاران مسجد قمر بنیهاشم، همه، از حاج رمضان عسگریان به عنوان همسایهای قناعتگر یاد میکنند، همسایهای که در همه قبضهای خدمات مصرفی خانهاش نوشته است: از صرفهجویی شما متشکریم.
همسایهها با خصوصیات اخلاقی حاج رمضان آشنا هستند و میدانند از اسراف کردن دلگیر میشود. وقتی با شیلنگ آب مقابل خانه یا خودرو را میشویند، میدانند اگر حاجآقا سر برسد، امر به معروف میکند. البته همیشه با مهربانی بوده است.
حاجآقا از آن افراد مقیدی است که از دوران نوجوانی از اسراف پرهیز میکرده است. بعد که خیر و برکتش را در زندگی شخصی دیده، این فرهنگ را به خانواده، دوستان، آشنایان، همسایهها، محله و هر کسی که او را میشناسد توصیه کرده است. برایش دلیل و برهان هم آورده است که قناعت به معنای خست به خرج دادن نیست.
واسطه آشنایی ما با شهروند صرفهجوی محله تلگرد، حاج عباس شکیبایینسب، روحانی مسجد قمر بنیهاشم است. حاج عباس چند سال مستأجر حاجی بوده و خیلی چیزها درباره صرفهجویی آب و برق و مصارف دیگر یاد گرفته است. میگوید حاجی یک الگوی خوب است که هر محلهای برای اصلاح عادتهای غلط مصرفی ساکنانش، به یکی مثل او نیاز دارد. حاج رمضان حتی وقتی در مسجد وضو میگیرد ظرفی را زیر شیر میگذارد تا آب هدر نرود و با آن باغچهها را آب میدهد.
حاج رمضان عسگریان متولد 1336 در روستای جلگهرخ تربتحیدریه است. از دهسالگی به دلیل مسئولیتپذیری و قناعتپیشگی زیادی که دارد، به عنوان خادم مسجد روستا انتخاب میشود و در مراسم روستا، معمولا چای دادن کل هیئتیها و اهالی روستا را به او میسپارند.
سال 55 به خدمت سربازی میرود و سال 59 با فخریخانم ازدواج میکند که حاصل این ازدواج پنج فرزند است. بعد از ازدواج، به مشهد میآیند و زندگی ساده و شیرینی را شروع میکنند.
حاجآقا سال 60 در فروشگاه لوازم خانگی در خسروینو مشغول کار میشود و بعدها شغل بنگاهی املاک را تجربه میکند. خودش تعریف میکند: بعد از اینکه پدرم به رحمت خدا رفت، کسی نبود کارهای کشاورزی او را انجام و زمینهای زراعیاش را سر و سامان دهد. من این کار را عهدهدار شدم. 23 سال است هرهفته برای کشاورزی و رسیدگی به زمینها به روستا میروم.
قناعت اصل اول زندگی او و حاجخانم است. بچهها هم آن را یاد گرفتهاند.
در پشتبام خانهاش محلی تعبیه شده است برای شستن میوه و مواردی که مواد شوینده همراه ندارد. آب باقیمانده از این شستوشو از مسیری که خودش درست کرده است تا باغچه مقابل خانه میرسد. این تنها مصرف بهینه حاجی نیست. او برای هر آبی که تمیز است و مخلوط به شوینده نیست برنامه دارد که هدر نرود.
آبهای اضافی صرف آبیاری باغچهها و درختان میشوند. در خصوص استفاده از برق هم وضع به همین منوال است. اهالی خانه سالهاست در هر اتاقی که کار داشته باشند برق آن را روشن میکنند و موقع خروج آن برق خاموش میشود. در زمستانها هم حاجی و خانوادهاش به اتاقی نقل مکان میکنند که دری به آشپزخانه دارد. لباس گرم میپوشند تا گاز کمتری مصرف کنند. در همان اتاق هم بخاری را با شعلهی کم استفاده میکنند. فخریخانم میگوید: حاجی مدتهاست خرید خانه را بهروز انجام میدهد. به فرض اگر قرار است امروز ناهار قورمهسبزی درست کنیم، همه وسایل آن را برای اینکه تازه باشد همین روز میخریم. دلیلش این است که هم مواد غذایی تازه و سالم استفاده کنیم که فریزری نباشد، هم اینکه اسرافی در مواد مصرفی باقیمانده در فریزر و یخچال نشود. نان را هم به اندازه مصرف روز میگیریم و تا جایی که بتوانیم، چیزی را در فریزر نمیگذاریم. وقتی بچهها به خانهمان میآیند و میوهای پوست میکنیم، حاجی پوستهای آن را خشک میکند و به پسرمان محمد که در روستای گونجوک مدیر مدرسه است میدهد تا روستاییان آنها را برای خوراک دام استفاده کنند. همهچیز به همین شکل مصرف میشود.
حاجی دنباله حرفهای حاجخانم را میگیرد و ادامه میدهد: خدا را شکر! از فرزندانمان خیلی راضی هستم. رفتارهای مصرفی صحیح از همان کودکی عادت آنها شده است. به دلیل همین صرفهجوییها، با اینکه حقوقمان خیلی زیاد نیست، بسیار برکت دارد. الان اگر سرزده به منزل بچهها بروید، میبینید همین الگویی را که در خانه ما یاد گرفتهاند پیاده میکنند. اتفاقا باعث شده است یاد بگیرند با قناعت چه زندگی شیرینی میتوان داشت.
از همه ویژگیها مهمتر استفاده بهینه از زمان است. حاجآقا معتقد است سحرخیزی برکت زیادی برای زندگی میآورد. سالهاست حاجی ساعت 3 بامداد بیدار است. نماز شب را که میخواند، بعد از آن نوبت دعای توسل است و یک جزء قرآن را که در تلویزیون از حرم پخش میشود گوش میدهد. میگوید: ماه مبارک رمضان با همین روش سی جزء قرآن را تمام کردم و الان که دوباره قرآن را دوره میکنم، جزء سیزدهم هستم. قرآن خواندن به برکت زندگی آدم خیلی کمک میکند. صرفهجوبودن و قناعت هم باعث میشود حس نیاز در آدم کم شود. باید به این سطح فکر برسیم که ریختوپاش و اسراف نمیتواند خوشبختی و آرامش بیاورد.
با همه تقیدی که حاجآقا برای صرفهجویی در زندگی دارد، معتقد است خسیس بودن اصلا ویژگی پسندیدهای نیست. او میگوید: هیچ وقت نبوده است که بچهها چیز معقولی را طلب کنند و آن را برآورده نکنم. همیشه بخشی از حقوقم را برای خرج خانه به حاجخانم میدهم تا اگر چیزی لازم داشت بتواند تهیه کند.
شکیبایینسب، روحانی مسجد قمر بنیهاشم، یک سالی مستأجر حاج رمضان بوده است. میگوید: حاجی عسگریان در عین حال که مقید به صرفهجویی و بسیار سادهزیست است، اصلا خسیس نیست. ایمان را در عمل هم دارد. آنها همسایه بسیار خوبی برای اهالی محله هستند. هرجا رفتار ناهنجاری در مصرف ببیند، تذکر میدهد. همسایهها هم که بیشترشان حاجی را میشناسند و میدانند از سر دلسوزی است، به حرفش گوش میدهند. در این محله، بیشتر کسانی که حاجی را میشناسند سعی میکنند اسراف نکنند و به اندازه نیازشان نان یا وسایل دیگر را بگیرند.