گلشهر سرزمین ورزشهای رزمی است. این ادعای بیپایهای نیست و ورزشهای رزمی در این محدوده خیلی طرفدار دارند. ورزشکاران هنرهای رزمی منطقه انسانهای دوستداشتنیاند که خلاف ورزش حرفهایشان بسیار آرام و متین هستند. امروز هم سراغ یکی از همین ورزشکاران سختکوش آمدیم. مربی ووشو و مسئول باشگاه رزمی در محله آوینی که اصالتی پاکستانی دارد ولی بزرگ شده این آب و خاک است. محمد ابراهیمی، مربی بااخلاق 41ساله که حسن رفتار و دلسوزیاش درباره شاگردان زبانزد مردم است.
او فرزند بزرگ خانواده هفت نفره بوده است. الان هم خودش صاحب خانواده است و همسر و فرزند دارد. محمد هشت ساله بوده که توسط پدرش در کلاسهای رزمی ثبتنام میشود، میگوید: «سال 68 بود که به این کلاسها وارد شدم. انتخاب پدر برای من، این مسیر را برایم رقم زد و مدیونشان شدم. آن زمان ورزشهای رزمی اصلا جاافتاده نبود، چه مشهد و چه کویته، یکی از شهرهای پاکستان. هنوز مردم هنرهای رزمی را جدی نمیگرفتند و حتی تمسخر میکردند که مشغول این ورزش هستیم. الان فرهنگسازی شده و مردم این هنرها را به عنوان رشتههای ورزشی رسمی پذیرفتهاند. کلاسی که ثبتنام کردیم کونگ فو توآ، در همین گلشهر و استادش سید مسلم موسوی بود. هفت هشت ماهی در این رشته آموزش دیدیم. پدرم خودش والیبال و تنیس و بدمینتون بازی میکرد.»
محمد آقا هفت، هشت ماهی کونگ فو کار میکند ولی جذب حرکات نرم و زیبای ووشو میشود، میگوید: «به سراغ رشته ووشو زیر نظر استاد رمضان شفاعی رفتیم. استاد شفاعی تیم را ساماندهی میکرد و بچههایی را که بااستعداد بودند از بقیه جدا کرد. خوشبختانه من در این زمینه بااستعداد بودم و بهدلیل انعطاف خوب بدنی پیشرفت خوبی داشتم. خودم آغاز قدم گذاشتن در این مسیر را این زمان میدانم. تا سال 73 ورزش ووشو را دنبال کردم ولی همراه با خانواده به کویته برگشتیم و در آنجا استادی نداشتم. چند سالی خودم تمرین میکردم و حتی چیزهایی را که بلد بودم به دیگران یاد میدادم. سال 1375 مربی آمد به اسم رمضان شاهد. آن استاد 4سال در خود معبد شائولین آموزش دیده بود و تکنیکهای ناب شائولین را به صورت دست اول یاد گرفته بود. فنون و آموزشهای رزمی را حدود یک سال و نیم بهطور فشرده از ایشان یاد گرفتم. در این مدت با فرمهای پایه، فنون شائولین و اصطلاحات رسمی این ورزش آشنا شدم.»
محمد 18ساله با آموزش زیر نظر استادان مختلف، حالا برای خودش استادی شده بود. او پاسپورت میگیرد و چندبار به ایران و مشهد مسافرت میکند و مدتی در منزل اقوام میماند. از سال 1379 وارد عرصه رقابت کشوری در پاکستان میشود.
مسابقات مختلف را شرکت میکند و برای عضویت در تیم ملی ووشو پاکستان انتخاب میشود. محمد در آن دوره مدالهای رنگارنگ کشورش را دریافت میکند. سپس سال ها مربیگری تیمهای مختلف را به عهده میگیرد. ولی به قول خودش احساس میکرده که پیشرفت نمیکند و اصطلاحا درجا می زند پس راهی ایران میشود، میگوید: «برای مربیگری در اینجا از سال 1383 به هیئت ووشو استان خراسان رفتم و گفتم میخواهم مربیگری کنم. آنجا با استاد محمودی آشنا شدم. آن زمان قانون این بود که باید حکم مربیگری به نام یک ایرانی میبود. من اولین مهاجری بودم که برای شاگردانم حکم میگرفتم و آنها را به مسابقات رسمی و باشگاهی میبردم.» او در حال حاضر وضعیت مهاجران را در هیئت ووشو خوب میداند و میگوید:« در این سالها از همین گلشهر در میان شاگردانم قهرمان کشور داشتم، آنها را به انتخابی تیم ملی فرستادم و شاگردانم در لیگ یک و لیگ برتر ووشو بازی کردند. از صفر به سکو رساندن شاگردان خیلی سخت است. در مهمترین جلسات هیئت ووشو حضور داشتم و تا حالا تبعیضی برای مهاجر بودن من قائل نشدهاند. علاوه بر این در خیلی موارد حامی بودند. الان خیلی خوشحالم چون برای آینده شاگردانم نگران نیستم. بچههای مهاجردر حال حاضر قانونا مجوز دارند که مدرک مربیگری و داوری درجه یک بگیرند و مدارکشان هم در همه دنیا اعتبار دارد. علاوه بر این بیمه میشوند و کارتهای هیئت ووشو را دریافت میکنند.»
سکینه بابکی همسر محمد آقا ایرانی و مربی ووشو ونماینده بانوان سبک بی شائولین در استان خراسان رضوی است. او مربی و مسئول کمیته بانوان کل کشور سبک بی شائولین است. فرزندشان هم 12ساله است و بهطور حرفهای ووشو کار میکند.محمد ابراهیمی در ادامه مربیگری را صبر و اخلاق میداند و معتقد است مربی باید به نوجوانان اخلاق و نظم و احترام را یاد بدهد. او درمورد مدالهای رنگارنگی که کسب کرده، نیزمیگوید: از سال ١٣٧٦ الى ١٣٨٣ درکشور پاکستان ١٢ مدال طلا، ١ نقره و ١ مدال برنز از مسابقات استانى و کشورى در فرمهاى ووشو و سنتى و از سال ١٣٨٣ تا ١٣٩٠ در ایران ١٦ مدال طلا و ١ مدال برنز از مسابقات استانى و کشوری و از سال ١٣٩٢ تا ١٣٩٣ در استرالیا، ١٠ مدال طلا ، ١ مدال نقره و ٢ مدال برنز از مسابقات استانى و کشورى در فرمهاى ووشو، سنتى ...و هنرهاى رزمى بدست آوردم.
محمد آقا قبل از مربیگری سالهای سال برای امرارمعاش گچ کاری کرده است. او سالهای آموختن ورزش رزمیاش را خیلی سخت میداند. محمد میگوید: « مهم این است به هدفت برسی، وقتی دنبال هدفی هستی، اگر شکست بخوری و ناامید بشوی اما ادامه بدهی هنوز داخل مسیر هستی، وقتی داخل مسیر بمانی بالأخره به خواستهات میرسی. از شاگردهای استاد شفاعی و استاد شاهد تنها کسی که بهطور رسمی کلاس آموزشی دارد من هستم و آن هم به علت مقاومت و استقامت در این مسیر است.» او از استادانش میگوید که چگونه شخصیتش را شکل دادهاند:« هر سه استاد من، معلم اخلاق بودند. از همان ابتدا متوجه شدم که این ورزش، ورزش اخلاق است. استادانم انرژی نوجوانی ما را در مسیر درستی هدایت کردند.»