آنطورکه پژوهشگران تاریخِ مشهد و سفرنامهنویسان میگویند، مشهدِ قدیم بیشتر از اینکه چهره شهری واحد داشته باشد، بیشتر از روستاهایی درکنار هم تشکیل شده بود. روستاهایی که بیشترشان امروز در دلِ مشهد بزرگ حل شدهاند و اگر نابود نشده باشند، به یکی از محلات شهر تبدیل شدهاند. به عنوان مثال حافظ ابرو، جغرافیدان خراسانی در کتابش سناباد، الندشت، احمدآباد، تقیآباد و... را به عنوان روستاهایی در اطراف مشهد نام میبرد که الان هر کدامشان در دل کلانشهری به نام مشهد حل شدهاند و دیگر، اثری از آن روستاها نیست. دراین گزارش نگاه کوتاهی خواهیم انداخت به معروفترین روستاهای منطقه10 که امروز فقط اسمشان باقی مانده است و اثری از آنها نیست.
تا دهه 50 و قبل از پیشنهاد مهندس خازنی برای توسعه شهر مشهد به سمت غرب و الحاق قاسمآباد به شهر، این آبادی روستایی بود در حوالی میدان نمایشگاه امروزی. روستایی که نامش در یکی دو سفرنامه از جمله آخرین سفر ناصرالدین شاه قاجار به مشهد آمده است.
شاه قاجار در سفرش به خراسان و مشهد، وقتی میخواست به طرقبه برود، به عبور از قاسمآباد مجبور میشود و دربارهاش اینطور مینویسد: «به قدر یک فرسنگ و نیم که راندیم به دهی رسیدیم موسوم به قاسمآباد که ملک حاج مهدی طبسی است. قبل از رسیدن به این ده به کال بزرگی رسیدیم که کالسکه نمیرفت. از کالسکه سوار اسب شدیم و از کال عبور کردیم و به قاسمآباد رسیدیم.
امین حضرت را جلو فرستاده بودیم. در اینجا ناهار حاضر کرده بودند، پیاده شدیم، ناهار خوردیم و استراحت کردیم.» ادموند ادنوان، خبرنگارِ ایرلندی دیلینیوز هم که حدود 186 سال سفری به قاسمآباد داشت آنجا را روستایی آباد با باغهای سرسبز و پُرمیوه توصیف کرده است.
روستایِ قاسمآباد همچنین با قناتهای پُرآبِ آب منبع و رکنآباد بخش زیادی از آب شهر مشهد را تأمین میکرده است. تنها راه ارتباطی روستای قاسمآباد با شهر مشهد، مسیری فرعی بود که از جاده شاندیز به جاهدشهر امروزی میرسید، از کنار کال چهلبازه و نهر گناباد عبور میکرد و نهایت به جاده سنتو میرسید.
این محله به نسبت بزرگ و متراکمِ که امروز بیشترین حجم تخلفات ساختمانی منطقه و حتی شهر را به خودش اختصاص داده، بخشی از قریه بزرگی از دوران افشاریه و حتی قبلتر از آن بوده است.
تنها راه ارتباطی روستای قاسمآباد با شهر مشهد، مسیری فرعی بود که از جاده شاندیز به جاهدشهر امروزی میرسید، از کنار کال چهلبازه و نهر گناباد عبور میکرد
روستایی که یک روایت میگوید زمینهایش متعلق به نادرشاه افشار بودهاند و روایت معتبر و مستند دیگری، اراضی یوسفیه را مِلک شخصی فردی از اعیان و اشراف افشاری به نام یلداش بیگ میداند که همه آنها و عایداتش را وقف مصرف در شبهای احیای ماه رمضان و تأمین هزینه سالانه سوخت صحن مقدس و مسجد گوهرشاد میکند. البته امروز چیزی از اراضی یوسفیه در تصرف وقف یُلداش بیگ نیست. براساس نوشتههای مهدی سیدی در کتاب جغرافیای تاریخی شهر مشهد، این روستا بعدها در قاسمآباد حَل میشود.
اما خیابان و محله امامیه فعلی هم سالیان نه چندان دوری یکی از روستاهای حاشیه شهر مشهد بوده است که براساس گفتههای اهالی اداره آن را سه یا چهار خان به عهده داشتهاند. امامیه روستایی به نسبت بزرگ در غرب مشهد محسوب میشد، که یک سَر اراضی وسیع آن، قاسمآباد و یوسفیه و حد دیگرش اراضی الهیه و امیریه و اقدسیه بوده است.
قلعه قدیمی این روستا که گویا مرکز اصلی زندگی مردم آن منطقه بوده است، هنوز سالم است و در غرب میدان نمایشگاه فعلی قرارگرفته است. قلعهای قاجاری که حدود دهه 80 پی به ارزش آن بردند و نامش در فهرست آثار ملی ثبت شد. آب مصرفی قلعه نیز از قناتی به نام امامیه تأمین میشد، که فاصلهاش تا قلعه بیشتر از 500متر نیست.
نام این روستا بیش از هرچیز دیگری با میرزا حبیب خراسانی، شاعر و عارف خراسانی عجین شده است. بخشی از روستای بحرآباد مِلک و باغات شخصی میرزا حبیب بود که بعد از وقایع مشروطه در مشهد مقیم آنجا شد و دستآخر در همان باغ به روایت مشهور با سم تمشک کوهی یا قرهقاط مسموم و کشته شد. بعد از مرگ او این ملک و املاک به فرزندان و نوادگانش که به نام حبیباللهی مشهور بودند رسید. این روستایِ خرده مالک در فاصله حدود 6-5کیلومتری جاده قدیم فردوسی واقع بود و پس از انقلاب و در حوالی دهه60 به مشهد الحاق شد.