کسانی که هر روز زمان زیادی از وقتشان را در فضای مجازی می گذرانند و کلیپ های با کپشن (زیرنویس) «کلیپ سمی» یا «هیولاهای دهه هشتادی و نودی» را می بینند دو دسته اند؛ برخی فارغ از هر فکر و خیالی می خندند و می گذرند اما خنده گروه دیگر کم از گریه ندارد، زهرخندی میزنند و یک علامت سؤال بزرگ در ذهنشان شکل می گیرد: «قرار است آینده کشور با این نسل به کجا برسد؟!»
برای دسته اول احتمالا نسل آینده دغدغه ای نیست و شاید حتی گذشته خودشان هم فرق چندانی با امروزی ها ندارد. تنها ظرف زمان و فناوری مجالی برای بروز و دیده شدن در اختیارشان نگذاشته بود. اما دسته دوم به احتمال زیاد هر چه نوجوانان بیشتری از این قِسم می بینند، به جای شادی بر بار غمشان افزوده می شود.
برای ما و خوانندگان مشهدچهره (شهرآرامحله) اما داستان چیز دیگری است. همه آنچه ما میبینیم به فضای مجازی خلاصه نمیشود، هشت ماهی میشود که هر روز با یکی از دانشآموزان موفق مشهدی آشنا میشویم. دانشآموزانی که در المپیادهای علمی، میدانهای ورزشی، صحنههای هنری و مفاهیم قرآنی سرآمدند و برای شهر و محلهشان افتخارآفرینی میکنند. ما نامشان را «امید محله» گذاشتهایم، به واقع هم آشنایی با این دانشآموزان ما را به آینده امیدوارتر میکند.
همین دیروز بود که با 2خواهر محله کوثر آشنا شدیم، خواهران پژوهشگر «دلجو» تنها با یک سفر به جزیره هرمز، علاقهمند به تحقیق بر روی خاک این جزیره شدند و ارتباط معناداری میان خاک جزیره و داروی درمان کم خونی و ام اس پیدا کردند. آدرینای 14 ساله و آندیای 11 ساله با تحقیقاتشان دو جایزه بین المللی را از آن خود کردند و به عضویت فدراسیون بین المللی مخترعان نیز درآمدند.
ساجده صفدری یکی دیگر از دانش آموزان خوش فکر محله امیریه مشهد بود که نه فقط به خاطر دستگاه اختراعی اش که بیشتر به خاطر قلب مهربانش ما را به تحسین واداشت. این دختر مبتکر که از کودکی در نظافت خانه به مادرش کمک می کرد، وقتی میبیند نظافت برخی از قسمت ها مانند درز کابینت ها، لبه پنجره ها و... مادرش را خسته می کند، فکرش را به کار می اندازد و تنها با استفاده از یک مسواک کهنه، لوله جاروبرقی، آرمیچر یکی از اسباب بازی هایش، باتری و مقداری سیم دستگاه «خانه دار کوچک» را می سازد و با آن نه تنها مادرش را شاد می کند که رتبه اول جشنواره استانی جابربن حیان را هم از آن خود کرده است.
به جز ساجده، دختران نوجوان مشهدی که قلبشان برای کمک به دیگران می تپد کم نیستند. ماریا و خواهرش مارینا سادات حسینی دو دختر نوجوانی هستند که به حرمت اشک های مادرشان برای کودکان کار، تصمیم می گیرند قدم خیری در این راه بردارند. آن ها پول توجیبی هایشان را جمع و مقداری بسته غذایی تهیه می کنند و آن را میان کودکان کار توزیع می کنند. همین کار خیر باعث می شود بین این دوخواهر و کودکان کار دوستی عمیقی شکل گیرد. آن ها هرآنچه را از درس و قرآن آموخته اند با دوستان جدیدشان به اشتراک می گذارند.
این ها تنها مشتی از خروار بود؛ مشهدچهره را که بخوانید دانش آموزان زیادی را می بینید که با فکر، خلاقیت و نیروی جسمانی شان گل کاشته اند؛ یکی از آن ها راحله رجبی، نوجوان کاراته کار محله خواجهربیع است که 12 سال بیشتر ندارد اما تا کنون 16 مدال طلا برگردن آویخته است.
مهدیه پیوندی یکی دیگر از نوجوانان مدال آور مشهدی است که با قلب رئوفش هرآنچه را از تکواندو آموخته در مسجد محله پورسینا با هم سن و سالانش به اشتراک گذاشته است. آرزو و هدف نهایی او پرورش استعداد بچه های مستعد و پرتلاش محله اش است. می گوید دوست دارد روزی برسد که بتواند به طور گسترده تر و با امکانات بهتر برای آن ها کلاس رایگان برگزار کند تا هیچ کودکی اینجا از علاقه اش باز نماند.
رضا جلیلیان یکی دیگر از نوجوانان هنرمند مشهدی ساکن محله گاز است که در دوره ای مجبور شد برای تأمین هزینه کلاس های هنری اش دست فروشی و شاگردی کند، اما حالا که با قلم مو و بوم، خو گرفته است این حرفه را رایگان به هم سن و سالانش میآموزد. او که متولد سال 83 است در کنار 8 ساعت کار روزانه و آموزش رایگان به هنرجویان نقاشی، در فعالیت های فرهنگی مسجد محله اش هم کم نمی گذارد.
سوزن دوزی، خیاطی و طراحی لباس، درآمدزایی با میگو و چمن، ساخت پادکست و کسب مقام اول کشوری در این راه، نوشتن کتاب و کسب مقام برتر در جشنواره خوارزمی، گویندگی در رادیو و... از دیگر هنرهای دانش آموزان مشهدی است که در مشهد چهره به آنها پرداخته شده و می توان به آن افتخار کرد.
شاید چند سال دیگر دوباره به سراغ این دانشآموزان برویم تا ببینیم به کجا رسیده اند. یکی گفته هر روز تلاش می کند تا به المپیک برسد. خداراچه دیده اید شاید در المپیک 2024 که قهرمان شد و نامش در اینترنت ترند (داغ) شد، یکی سراغش را گرفت و به این صفحه در مشهدچهره رسید.. دیگری که خود برای رسیدن به آرزوهایش سخت تلاش کرده، گفته است آرزو دارد کودکی آرزو به دل نماند. اینجا حرفش در تاریخ ثبت می ماند. خواهیم دید اگر روزی او مسئولیتی گرفت آیا باز هم پای این آرزویش خواهد ماند؟ آیا باز هم تلاش می کند تا کودکی آرزو به دل نماند؟
روز دانش آموز بهانه ای بود برای مرور داشته هایمان، تا بار دیگر افتخار کنیم به نسلی که قرار است آینده را بسازد. اما ثبت اطلاعات دانش آموزان در مشهدچهره آورده دیگری هم برای ما داشت که هرچند نمی تواند خیلی متر و معیار دقیقی باشد، اما تلنگری است تا نگاهی بیندازیم به امکانات هر محله مشهد با آنچه در آینده از دانش آموزان آن محله برمی خیزد.
می گوییم متر و معیارمان خیلی دقیق نیست، چون انتخاب این سوژه ها صرفا بیانگر توانمندی های هر محله نیست و به عوامل گوناگونی برمی گردد. بی شک ممکن است در یک محله دانش آموزان بسیار مستعدی حضور داشته باشند اما تا کنون ما موفق به شناسایی شان نشده باشیم. دلیل این رویداد هم موارد متعدد است، مثلا ممکن است خبرنگار یک محله با ورزشیها ارتباط بیشتری داشته باشد و در نتیجه تعداد سوژههای ورزشیاش بیشتر باشد. یا یک محله مدرسه فعالتری داشته و دانشآموزان نخبه بیشتری به شهرآرا معرفی کرده و در نتیجه تعداد نخبگان آن محله بیشتر شده است. اما فراوانی این داده ها و گذر زمان را هم نباید نادیده گرفت. گفت وگو با 130 دانش آموز ظرف 8 ماه در شهرآرا محلههای سیزده گانه مشهد و سایت «مشهدچهره» می تواند رابطه معنادار امکانات هر منطقه با توانمندی دانش آموزانش را پیش روی ما بگذارد.
ما دانش آموزان را در چهار دسته هنری، ورزشی، قرآنی و علمی تقسیم بندی کردیم و سپس بر اساس فراوانی شان جدول و نمودار رسم کردیم. یافته های ما حاکی از آن است که:
همچنین اگر به تفکیک دانش آموزان هر منطقه را بررسی کنیم. به داده های زیر میرسیم: