کد خبر: ۱۷۱۰
۲۸ مهر ۱۴۰۰ - ۰۰:۰۰

استقامت تا خط پایان، تلاش‌های رکورددار دو‌ ۸۰۰ متر بانوان کشور

به منزل بانوی جوانی در محله سیدی می‌رویم که با داشتن ۱۹ سال سن بیش از ۷۰ مدال و عنوان قهرمانی در رشته دوومیدانی به دست آورده و رکورد‌دار دوی ۸۰۰ متر نوجوانان، جوانان و بزرگ‌سالان بانوان کشور است. تکتم دستاربندان، ملی پوش مشهدی تیم ملی کشورمان در رشته دوومیدانی، در روز‌های قرنطینه تلاش می‌کند با دویدن در محوطه اطراف محل سیدی آمادگی خود را برای افتخار آفرینی‌های بیشتر حفظ کند.

شرایط این روز‌ها که همه از آن باخبر هستیم باعث لغو مسابقات ورزشی در تمامی کشور‌ها شده است و بیشتر ورزشکاران در قرنطینه به سر می‌برند. در این میان به منزل بانوی جوانی در محله سیدی می‌رویم که با داشتن ۱۹ سال سن بیش از ۷۰ مدال و عنوان قهرمانی در رشته دوومیدانی به دست آورده و رکورد‌دار دوی ۸۰۰ متر نوجوانان، جوانان و بزرگ‌سالان بانوان کشور است. 

تکتم دستاربندان، ملی پوش مشهدی تیم ملی کشورمان در رشته دوومیدانی، در روز‌های قرنطینه تلاش می‌کند با دویدن در محوطه اطراف محل سیدی آمادگی خود را برای افتخار آفرینی‌های بیشتر حفظ کند.
 

یک شروع اتفاقی

متولد دهه ۸۰ با اصالتی ساروی است و علاقه‌اش به دویدن را از دوران کودکی در وجود خود یافته است. همان زمان که در دنیای کودکی‌اش کنار ساحل با برادرش که سوار بر دوچرخه بوده است، مسابقه دو می‌دهد.

تکتم در شش سالگی به همراه خانواده به شهر مشهد مهاجرت می‌کند و ساکن محله سیدی می‌شود. او در مدرسه شهرآرا سر کلاس درس می‌نشیند، بی‌خبر از اینکه یک روز دوباره در مسیر کسب افتخار برای خود و کشورش شروع به دویدن می‌کند.

 ورزشکار جوان سیدی از داستان زندگی خود برای ما این‌گونه می‌گوید: می‌توان گفت ورزش حرفه‌ای برای من از سال ۹۱ وقتی تنها ۱۰ سالم بود در مدرسه آغاز شد. یک روز معلم ورزش به دانش‌آموزان گفت قصد دارد از همه آزمون دوی سرعتی در مسافتی کوتاه بگیرد و من در اولین رقابت زندگی‌ام آن روز از همه بهتر دویدم و اولین پیروزی‌ام را کسب کردم.

من تا آن موقع آموزشی ندیده بودم و استرس زیادی داشتم، ولی در ماده ۴۰۰ متر همه را پشت سر گذاشتم و اول شدم

 در هفته بعد از آزمون مسابقات دوومیدانی مدارس ناحیه ۲ مشهد برگزار شد و من به همراه ۹ نفر دیگر از مدرسه در این رقابت شرکت کردم. من تا آن موقع آموزشی ندیده بودم و استرس زیادی داشتم، ولی در ماده ۴۰۰ متر همه را پشت سر گذاشتم و اول شدم. پس از مسابقه کسانی که در سالن شاهد مسابقه بودند گفتند استعداد خوبی دارم و خوب می‌دوم. 

به مدرسه برگشتم و هرگز گمان نمی‌کردم که زندگی چه شرایطی را برای من رقم خواهد زد. پس از یک ماه با من تماس گرفتند و خبر برگزاری مسابقات دوومیدانی در استان را دادند. در ادامه یک مربی برای من و دانش‌آموزان دیگر آمد و ما در یک سالن ورزشی شروع به تمرین کردیم. متأسفانه نتوانستم مقامی کسب کنم، اما این مسابقات انگیزه‌ای شد که دیگر دوومیدانی را رها نکنم.


آشنایی با مربی جوان و شروع موفقیت

بعد از این مسابقه، خانم جوان که من بسیاری از موفقیت‌هایم را مدیون ایشان هستم، مربی من شدند و او بود که به من الفبای دویدن آموخت. در ادامه نیز با کمک مربی‌ام توانستم در عرض کمتر از یک سال به عضویت تیم ملی نوجوانان در بیایم. با مربی‌ام به صورت مداوم تمرین می‌کردم.

 در مسابقات صحرانوردی نوجوانان دختر در شهر مریوان که به طول ۴ کیلومتر بود، شرکت کردم و به دلیل تجربه کم، ششم شدم. پس از این رقابت در مسابقات کشوری دوی ماده‌۱۵۰۰ متر شرکت کردم. متأسفانه در این مسابقه تنها به دلیل تمرکز نداشتن مقام دوم را کسب کردم.

 آنجا به من گفتند هفته آینده می‌خواهند رکوردگیری ورودی تیم ملی نوجوانان کشور را برگزار کنند و زمان لازم برای ورودی به تیم ملی ۵.۰۴ (پنج دقیقه و چهار ثانیه) بود، اما من طی مدت ۵.۱۰ دویده بودم. بعد از این مسابقه قرار بود رقابتی برای رده بزرگ‌سالان برگزار شود که نوجوانان نیز می‌توانستند در آن حضور داشته باشند.

 مربی‌ام پیشنهاد داد که با دونده‌های بزرگ‌سال بدوم تا کسب تجربه کنم و روی پیشرفتم نیز تأثیر مثبت دارد. شرایط سختی بود که در کنار بزرگ‌تر‌ها بدوم. در این مسابقه نیز با استرس بالا دویدم و پنجم شدم. 

نکته جالب در این مسابقه، رقابت با یک دونده دیگر از سیدی بود که او از همه بهتر دوید و اول شد. استرس زیاد مقام‌های زیادی را از من گرفت و پس از این مسابقه مربی‌ام از من بسیار شاکی بود که چرا استرس دارم و نمی‌توانم مانند تمریناتم در مسابقات حاضر شوم.


دویدن برای رسیدن به تیم ملی

خوشبختانه زمان زیادی نگذشت که دوباره برای ورود به تیم ملی نوجوانان دویدم. در مسافت ۱۵۰۰ متر در فضای باز رکوردگیری انجام شد و من برخلاف گذشته با تمرکز بالا در مدت ۴.۷۵ خودم را به خط پایان رساندم و همه را پشت سر گذاشتم و افزون بر کسب مقام نخست به حد نصاب لازم برای ورود به تیم ملی نوجوانان ایران رسیدم و بالاخره سد انتخابی تیم ملی را پشت سر گذاشتم. البته در این مسیر من بار‌ها نا‌امید شدم.

 برایم سخت بود که کسی مرا جدی نمی‌گرفت یا اظهار نظر‌هایی که می‌شنیدم برایم ناراحت‌کننده بود. خاطرم هست پیش از این رکوردگیری قرار بود مسابقات دوومیدانی بزرگ‌سالان در استان فارس برگزار شود. از مسئولان خواسته بودم من را به مسابقات اعزام کنند تا تجربه کسب کنم، اما در پاسخ به درخواستم گفتند که سنم کم است و استرس بالایی در رقابت‌ها دارم و با اعزام من مخالفت کردند. به نظر خودم من حتی شانس آوردن مدال طلا برای استان داشتم.

 پس از ثبت این رکورد توانستم نگاه‌ها به خودم را تغییر بدهم. چیزی نگذشت هیئت استان پیشنهاد حضورم را در مسابقات ۸۰۰ متر کشور داد. من به این مسابقات رفتم و برای اولین بار مقام اول کشوری به دست آوردم. زمان لازم برای ورود به تیم ملی ۲.۲۴ بود که در مدت ۲.۲۰ دویدم.


اولین رقابت بین‌المللی

من دونده استقامتی و نیمه استقامتی هستم، به همین علت کادر فنی تیم ملی با وجود اینکه تخصص من در آن زمان در ماده ۱۵۰۰ متر بود، گفتند اسم من را در ماده‌های ۸۰۰ و ۱۵۰۰ متر برای مسابقات آسیایی تایلند رد می‌کنند. پس از این به مدت ۳ ماه تمام صبح و عصر در مجموعه آفتاب انقلاب تهران و دور از خانواده تمرین می‌کردم تا اینکه اردیبهشت سال ۹۶ به همراه ۲۰ دونده نوجوان دختر و پسر دیگر به مسابقات آسیایی تایلند اعزام شدم. 

در روز نخست مسابقات ۸۰۰ متر و روز سوم مسابقه ۱۵۰۰ متر برگزار می‌شد. شب قبل از رقابت من پیش سرپرست تیم رفتم و گفتم برگه رکورد‌های رقیبانم را می‌خواهم ببینم تا متوجه شوم باید در چه مدت زمانی بدوم تا مدال کسب کنم. طبق رکورد‌ها در ماده ۸۰۰ متر دونده‌های ازبکستان، هند، چین و من به ترتیب ۴ نفر اول بودیم و در ماده ۱۵۰۰ متر روی برگه من در جایگاه دوم بودم. البته در ماده ۸۰۰ متر اگر یک ثانیه سریع‌تر می‌دویدم مقام سوم را کسب می‌کردم.

طبق رکورد‌ها در ماده ۸۰۰ متر دونده‌های ازبکستان، هند، چین و من به ترتیب ۴ نفر اول بودیم و در ماده ۱۵۰۰ متر روی برگه من در جایگاه دوم بودم

 مسابقات در ۲ مرحله مقدماتی و نهایی برگزار شد. کادر فنی به من گفته بودند در مرحله مقدماتی که ساعت برگزاری آن ۱۰ بود، زیاد خودم را خسته نکنم و توانم را برای فینال که ساعت ۱۶ برگزار می‌شود، نگه دارم. با شروع مسابقه در دور مقدماتی من در زمان ۲.۱۸ خودم را به خط پایان رساندم و در گروه خودم دوم شدم و رکورد نوجوانان و جوانان کشور را در این مسابقات که تا آن زمان در حدود ۲.۱۹ بود، شکستم. 

پس از یک استراحت کوتاه که آن هم در مسیر هتل سپری شد، در دور فینال پای خط رفتم. مسابقه شروع شد و من تا نزدیک ۷۰۰ متر در جایگاه دوم بودم، اما به دلیل خستگی و متأسفانه تنها با یک ثانیه اختلاف چهارم شدم و مدال را از دست دادم. پس از این مسابقه دلخوش به دوی ۱۵۰۰ متر بودم که طبق رکوردم مدال نقره را در آن کسب می‌کردم.

 رئیس فدراسیون دوومیدانی وقت خیلی تشویقم کرد و گفت تاکنون دونده‌ای نداشتیم که ۸۰۰ متر را در زمان ۲.۱۷ بدود و می‌توانم آن را تکرار کنم. آقای کیهانی به من پیشنهاد کرد خوب استراحت کنم تا در ماده ۱۵۰۰ متر شرکت کنم.


نبود مترجم مانع از کسب مدال

روز مسابقه دوم رسید و من به همراه دونده دیگر مشهدی پای خط رفتم. ناگهان مسئول مسابقه به سمت من آمد و گفت: «نمی‌توانی در رقابت شرکت کنی.» دلیلش را که پرسیدم گفت: «به این دلیل که دونده‌ها از ماده ۴۰۰ متر به بالا تنها می‌توانند در یک ماده شرکت کنند.»

 صدای گریه من سالن را پر کرده بود. تنها چیزی که تسکینم می‌داد این بود که مدال نقره را دونده دیگر مشهد که دوست من است، به دست آورد. خاطره خوبی برایم به جا نماند، اما تجربه خوبی شد تا بدانم حضور یک مترجم خوب چقدر می‌تواند کارآمد باشد. آن موقع که قوانین را برای کادر فنی شرح می‌دادند ما مترجم به همراه نداشتیم و سرپرست تیم متوجه لهجه انگلیسی برگزارکنندگان مسابقه نمی‌شد.

 بعد از این رئیس فدراسیون وقت باز هم دلداری‌ام داد و گفت می‌توانم در رقابت دوی امدادی شرکت کنم و در آن مسابقه فرصت دارم مدال کسب کنم. در دوی امدادی نفر اول صد متر اول را می‌دود و چوبی را به دست نفر دوم می‌رساند، نفر بعدی صد متر دوم را و چوب را به نفر سومی که صد متر سوم را می‌دود، می‌رساند و نفر چهارم نیز صد متر آخر را می‌دود. 

من در این رقابت صدمتر سوم را دویدم و با اینکه آمادگی خاصی نداشتم، چوب را رساندم، اما متأسفانه مدال نگرفتیم و من با دست خالی به کشور بازگشتم. پس از بازگشت به کشور در رقابت صحرانوردی به طول ۴ کیلومتر در شهر کرج شرکت کردم و اول شدم.

 البته کشور برای مسابقات صحرانوردی اعزام نداشت و بعد از این مسابقه کادر فنی تیم ملی نوجوانان از من خواست که خودم را برای ماده ۱۵۰۰ متر انتخابی المپیک نوجوانان آرژانتین که در کشور تایلند برگزار می‌شد، آماده کنم. 

پس از مدتی تمرین ما به مسابقات اعزام شدیم. روز مسابقه فرا رسید و ما تنها در بخش آقایان ۳ سهمیه گرفتیم. باز هم به مشهد برگشتم و تمریناتم را با مربی‌ام ادامه دادم. در این مدت مسابقات استانی و کشوری زیادی شرکت کردم که معمولا در جایگاه اول قرار می‌گرفتم.


حضور در تیم ملی جوانان

پس از گذراندن دوران نوجوانی نوبت به این رسید که خودم را به کادر فنی تیم ملی جوانان ثابت کنم. در رده جوانان قرار بود مسابقات رکورد گیری در شهرکرد انجام شود. در این رقابت من در مسافت ۸۰۰ متر دویدم و با اختلاف مقام اول را کسب کردم و رکورددار نوجوانان و جوانان کشور در این ماده شدم.

 مربی‌ام از رئیس فدراسیون خواست که با او و با نوجوانانی که آموزش می‌داد، تمرین کنم که خوشبختانه با حمایت فدراسیون با این موضوع موافقت شد و من باز هم با خانم جوان تمریناتم را تا مسابقات دوومیدانی بین‌المللی تهران که در انتهای سال ۹۷ برگزار شد، ادامه دادم. به پیشنهاد مربیانم و موافقت رئیس فدراسیون وقت قرار شد در ۲ ماده ۸۰۰ و ۱۵۰۰ شرکت کنم.

 در این مسابقات از کسب مدال جا ماندم. به دلیل اینکه نتوانسته بودم مدالی کسب کنم خیلی ناراحت بودم. مادرم با من تماس گرفت و گفت: «دیگر نمی‌گذارم در مسابقه شرکت کنی و دوومیدانی را باید کنار بگذاری.» البته بعد‌ها به من گفت که برای وارد کردن شوک به من این را گفته است.

سن من از همه کمتر بود، ولی باز هم روحیه جنگنده‌ای داشتم. مسابقه شروع شد و من با چند صدم ثانیه اختلاف با نفرات اول جایگاه سوم را به دست آوردم

 فردای آن روز دوباره مسابقه داشتم و به مادرم نگفتم. شب مسابقه ۸۰۰ متر مربی‌ام هم به من شوک وارد کرد و گفت: «تو استرس زیادی داری و همیشه آخر می‌شوی، پس بهتر است شرکت نکنی و بروی مسابقه را از جایگاه تماشاگر ببینی.» نپذیرفتم. روز مسابقه نفرات اول و دوم ماده ۱۵۰۰ متر نیز به همراه یکی از بهترین دونده‌های بزرگ‌سال کشور که تا آن روز رکورددار این ماده در بخش بانوان بود، پای خط آمده بودند. 

مربی‌ام با گفتن جمله «حالا که آمدی ترس را کنار بگذار و مدال بیاور» به من قوت قلب داد. سن من از همه کمتر بود، ولی باز هم روحیه جنگنده‌ای داشتم. مسابقه شروع شد و من با چند صدم ثانیه اختلاف با نفرات اول جایگاه سوم را به دست آوردم. من در تهران ماندم و تمریناتم را ادامه دادم تا بتوانم رکورد بزرگ‌سالان کشور را بزنم.

 در همین بازه زمانی در مسابقات دانش‌آموزی کشور شرکت کردم و ۳ مقام نخست برای استان کسب کردم و با کمک من تیم استان اول شد. قرار بر این شد؛ ترکیب تیم برتر به کشور کرواسی برای مسابقات دانش‌آموزی جهان اعزام شود که البته بعد‌ها این موضوع در حد یک وعده باقی ماند.


مسابقات قطر

فروردین سال ۹۸ رسید و قرار بود ترکیب تیم اعزامی به مسابقات آسیایی قطر انتخاب شود. زمان لازم برای اعزام به این رقابت‌ها ۲.۰۹ بود. ۱۷ فروردین روز انتخاب اعضای کاروان رسید و بهترین‌های دوومیدانی کشور که همگی سنشان از من بیشتر بود برای این رقابت‌ها آمده بودند.

 روز مسابقه باد شدیدی در تهران می‌وزید و من نگران این موضوع بودم، اما مربی به من می‌گفت هوا خوب است و بهترین فرصت است که رکورد ایران را بزنم. مسابقه شروع شد و من پس از رسیدن به پایان خط متوجه شدم در جایگاه اول قرار گرفتم و تمام رقیبانم را در ماده ۸۰۰ متر پشت سر گذاشته‌ام.

 هیجان مسابقه نگذاشت آن موقع بفهمم که مسافت ۸۰۰ متر را در مدت ۲.۱۱ دویده‌ام و رکورد ایران را در این ماده یک ثانیه شکسته‌ام. قرار شد به مسابقات قطر اعزام شوم. اردیبهشت به سرعت رسید و من همراه کاروان کشور به دوحه قطر رفتم.

 پیش از مسابقه متوجه شدم اسم من در گروه مقدماتی همراه با بهترین دونده‌های جهان که دارنده مدال‌های المپیک و جهانی هستند، قرار گرفته است، اما بی‌توجه به این موضوع در روز مسابقه پای خط ایستادم و به دویدن شروع کردم. 

در این مسابقه نفر اول در مدت زمان ۲.۰۲ خود را به پایان خط رساند و من در مدت ۲.۱۱ خودم را به پایان خط رساندم، اما با رکورد ۲.۱۱.۵۵ موفق شدم رکورد کشور را که در اختیار ساجده فانی با رکورد ۲.۱۲.۵۱ بود، بشکنم. در مسافت ۱۵۰۰ متر نیز من شرکت کردم و با رکورد ۴.۳۷.۸۱ بهترین رکورد خودم را تا آن روز ثبت کردم.


سومین بازیکن پر امتیاز لیگ

افزون بر جایگاه ملی، من در لیگ باشگاه‌های کشور نیز ۲ سال است فعالیت می‌کنم. سال گذشته با وجودی که چند شهر به من پیشنهاد حضور در تیم شهرشان را داده بودند در تیم خراسان رضوی که با پشتیبانی شهرداری مشهد در لیگ شرکت کرده بود، حضور داشتم و از رئیس شورای شهر نیز لوح تقدیری دریافت کردم.

 با این حال متأسفانه به دوومیدانی بانوان در لیگ بهایی داده نمی‌شود، قرارداد فصل قبل من با وجودی که رکورددار کشور هستم و تنها با اختلاف ۲ امتیاز در جایگاه سومین دونده پر امتیاز لیگ بانوان هستم ۱۵ میلیون تومان بود که در برابر هزینه‌هایی که تقبل می‌کنم اصلا رقمی نیست.


کرونا و لغو برنامه‌ها

این روز‌ها کرونا زندگی و شغل من را که ورزش و کوشش برای کسب افتخار برای کشور است، مانند دیگر مردم تحت شعاع قرار داده است که از جمله آن‌ها می‌توانم به لغو ۲ مسابقه مهم آسیایی اشاره کنم. من خودم را برای مسابقاتی که قرار بود، بهمن ماه در چین برگزار شود، آماده کردم و شانس زیادی برای کسب مدال داشتم، اما با شیوع کرونا این مسابقات لغو شد. 

پس از آن برای رقابت‌های صحرانوردی در هنگ کنگ آماده شدم و حتی ساکم را بستم که این رقابت‌ها هم به دلیل شیوع کرونا لغو شد. افزون بر این شرایط برای تمرینات من نیز مشکلات زیادی ایجاد کرده است.

در صورتی که مسئولان از من حمایت کنند با کسب مدال در مسابقات آسیایی پیش‌رو و کسب سهمیه در المپیک پاسخ اعتماد آن‌ها را بدهم

 این روز‌ها در‌های تمام سالن‌های ورزشی به روی من بسته شده است و من برای اینکه خودم را در حالت آماده نگه‌دارم مجبور هستم در بیرون از شهر همراه با برادرم تمرین کنم. 

من در این روز‌ها از مسئولان ورزشی انتظار ندارم در خانه ما را بزنند و حالم را بپرسند یا اقلام پیشگیری از کرونا را به من بدهند، تنها خواسته من در این روز‌ها از مسئولان این است که در یک سالن را برای من باز کنند تا من به تنهایی در آنجا تمرین کنم.

 چرا که مطمئن هستم به زودی دوران زندگی ویروس کرونا به اتمام می‌رسد و من باید آمادگی خودم را برای افتخارآفرینی برای کشورم نگه‌دارم. من بسیار امیدوارم که در صورتی که مسئولان از من حمایت کنند با کسب مدال در مسابقات آسیایی پیش‌رو و کسب سهمیه در المپیک پاسخ اعتماد آن‌ها را بدهم.

کلمات کلیدی
ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44