
تابستان بلاخیز مشهد در سال ۶۱
در تاریخ مشهد، مهار سیلابها و ایمن کردن شهر در برابر طوفانهای هولناک، همیشه یک دغدغه مهم و اساسی بوده است. بعد از ساخته شدن باروی شهر در دوره شاهتهماسبیکم صفوی و بهدنبال آن، ساخت خندق عمیق اطراف بارو، آسیب سیل به حداقل رسید و دستکم، سیلاب کمتر به داخل شهر راه پیدا میکرد و خسارت میزد، اما با تخریب این خندق در دوره پهلوی اول و جایگزین نشدن مسیلی مناسب برای کنترل سیلابهای فصلی، آسیبهای ناشی از سیل و طوفان دوباره گریبان مشهدیها را گرفت. معدود مسیلهای داخل شهر مانند «کال قرهخان» عملا قادر به کنترل این آسیبها نبودند.
طوفانهای مهیب سالهای ۱۳۲۹ و ۱۳۳۳ خورشیدی، نمونههایی قابلارائه و بررسی در این عرصه هستند؛ نمونههایی که خسارات مالی و جانی آنها را پیشتر طی گزارشهایی تاریخی در همین صفحه بررسی کردهایم ولی شاید کمتر کسی بداند که طوفانهای مهیب، حتی در دهه۶۰ قرن ۱۴خورشیدی هم در مشهد قربانی میگرفتند و حوادث تلخ میآفریدند.
یکی از این طوفانها در اوایل خرداد سال۱۳۶۱خورشیدی اتفاق افتاد؛ زمانی که بهدنبال یک گرمای بیسابقه، باران سیلآسا و بادهای ویرانگر به مشهد هجوم آورد و مردم را غافلگیر کرد. این طوفان به جز تلفات جانی فراوان، خسارات شهری بسیاری بر جای گذاشت، آنچنان که مسئولان شهری آن دوران ناچار شدند کل تابستان را صرف ساختوسازهای شهر پس از طوفان کنند.
سوای این، عوارض ناشی از این واقعه، تابستان سال۱۳۶۱خورشیدی را به یکی از بحرانیترین تابستانهای مشهد تبدیل کرد؛ درواقع هنگامی که دمای هوا افزایش پیدا کرد، شیوع بیماریهای مسری، بهویژه سالک، در نواحی شمالی مشهد بهدنبال تخریبهای ناشی از سیل، وضعیت اسفباری را به وجود آورد که کمتر در این نواحی مسبوقبهسابقه بود. سطرهای بعدی قصه این طوفان و تبعات پس از آن است.
نخستین روز خردادماه سال۱۳۶۱خورشیدی برای مردم مشهد یک روز سخت و تاحدود زیادی ترسناک بود
هجوم طوفان به مشهد
نخستین روز خردادماه سال۱۳۶۱خورشیدی برای مردم مشهد یک روز سخت و تاحدود زیادی ترسناک بود؛ رعدوبرقهای شدید و تندبادهای مخرب، ناگاه در ساعاتی پس از ظهر، اقلیم مشهد را دگرگون کرد. در ابتدا شاید خیلی از مردم آن را جدی نگرفتند ولی وقتی صدای مهیب افتادن پیاپی درختها در برخی از معابر شهر به گوش رسید، وضعیت تغییر کرد.
در کمتر از یک ساعت، بیش از صد اصله درخت -عموما درختان سپیدار- نتوانستند در برابر تندباد مقاومت کنند و بر زمین افتادند؛ البته این فروافتادنها فقط آسیب مالی به بار نیاورد؛ روزنامه خراسان دوم خردادماه۱۳۶۱خورشیدی گزارش داده است که دو نفر در بولوار ملکآباد مشهد -که در آن روزگار بهدلیل درختان بلند و زیبایش یکی از زیباترین معابر شهری ایران محسوب میشد- بر اثر اصابت تنه سنگین درخت، جان باختند و سه نفر دیگر بهدلیل قطع کابلهای برق در معابر شهری و برخورد با آن، کشته شدند. بااینحال، تندبادهای شدید روز نخست خردادماه، فقط مقدمه حوادث وحشتناک روز بعد بود.
شمال مشهد در محاصره سیل
روز دوم خردادماه سال۱۳۶۱خورشیدی، درحالیکه مردم مشهد هنوز در شوک ناشی از تندباد روز قبل بودند، در ساعات اولیه صبح، بارش شدید باران آغاز شد. بهدلیل شدت بارندگی، خیلی زود سیلاب سراسر شهر را فرا گرفت و از سمت جنوبغربی به شمالشرقی جاری شد و، چون شیب برخی مناطق تندتر بود، شتاب سیلاب نیز افزایش یافت و در نزدیکی ایستگاه راهآهن مشهد، عملا همهچیز را از کنترل خارج کرد.
سیلاب پس از درنوردیدن مناطق مختلف و وارد آوردن خسارتهای سنگین مالی، به چهارراه مقدم طبرسی (شهدای گمنام) رسید و درست از مسیر اراضی قدیمی منطقه «جمعآباد»، جایی که مخازن شرکت نفت در آنها قرار گرفته بود، به سمت اراضی «شادکن» و «محرابخان» جاری و در این بین، زیر پل راهآهن در ابتدای خیابان طبرسی، آب زیادی جمع شد، بهطوریکه ارتفاع آن از بلندای یک خودرو معمولی فراتر رفت.
سرعت هجوم آب بهقدری بود که بسیاری از وسایل نقلیهای که وارد مسیر زیرگذر پل راهآهن شده بودند، فرصت فرار پیدا نکردند و در محاصره سیل و آبگرفتگی بسیار خطرناکی قرار گرفتند.
روزنامه خراسان، روز سوم خرداد۱۳۶۱خورشیدی گزارش داد که در عملیات امدادونجات آتشنشانی مشهد در ماجرای آبگرفتگی زیر پل راهآهن خیابان طبرسی، حدود صد نفر از شهروندان از مرگ حتمی نجات پیدا کردند.
در مناطق شمالی مشهد، سیل با شتابی مضاعف به حرکت درآمد و تقریبا همه خانههایی که دارای زیرزمین بودند، دچار آبگرفتگی شدید شدند و به تعداد زیادی از آنها خسارات جدی وارد آمد.
بااینحال، شدیدترین ضربات سیل و طوفان سال ۱۳۶۱خورشیدی در مشهد، به منطقه «مستضعفنشین» التیمور وارد شد؛ جایی که در اسناد تاریخی مشهد به «الهتیمور» مشهور بود و اراضی آن از زمینهای وقفی بسیار قدیمی محسوب میشد.
کمتر از نیم ساعت بعد از شروع سیل، آب به دهانه خروجی کانال التیمور رسید و بلافاصله تخریب عظیمی به وجود آورد
«التیمور»، بیدفاع در برابر طوفان
عامل آسیبزا به منطقه التیمور، قرار گرفتن آن در انتهای مسیر کانال جدیدی بود که آن را برای انتقال سیلابهای احتمالی مشهد احداث کرده بودند و هنوز به پایان نرسیده بود. دهانه انتهایی این کانال درست در انتهای کوی پنجتن و ابتدای منطقه التیمور و در مسیر جاده «ابلق» بیرون میآمد و در امتداد یک آبراه قدیمی قرار میگرفت که ظرفیت و گنجایش چندانی برای انتقال آب نداشت.
در سیل روز دوم خردادماه، حجم خروجی مسیر کانالی که به التیمور ختم میشد، به آخرین ظرفیت خود رسید. این در حالی بود که روی مسیر کانال را تا ابتدای ورودی التیمور پوشانده بودند و این وضعیت، باعث میشد کل حجم سیلاب بهطور ناگهانی وارد این منطقه بیحفاظ در برابر سیل شود.
کمتر از نیم ساعت بعد از شروع سیل، آب به دهانه خروجی کانال التیمور رسید و بلافاصله تخریب عظیمی به وجود آورد. تقریبا همه خانههایی که در دو طرف مسیل ساخته شده بود، ویران گردید. خبرنگار روزنامه خراسان که عصر همان روز در منطقه حاضر شده بود، وضعیت را بسیار بحرانی توصیف میکند.
او در گفتوگو با «خرسندی» و «شیرزاد»، دو تن از نمایندگان شورای محله در التیمور، متوجه میشود که بیش از صد خانه در هجوم سیل بهکلی ویران شدهاند و تعدادی از اهالی نیز همچنان ناپدید هستند و نشانی از آنها در دست نیست. تعدادی هم جان خود را از دست دادهاند. خانههای تخریب شده عموما بدون مجوز و در نقاط ناامن ساخته شده بودند. افزون بر اینها تقریبا همه خانههای التیمور دچار آبگرفتگی و وسایل زندگی مردم روی آب شناور شده بود.
گفتوگوی تفصیلی با نمایندگان شورای محله التیمور نشان داد که آنها از مدتها قبل بهدنبال ایجاد ایمنسازی در منطقه بودهاند. خرسندی اذعان میکرد که برای مهار این مشکل که ظاهرا گاهوبیگاه دامن اهالی را میگیرد، بهسراغ شهرداری مشهد رفته، اما نتیجهای نگرفته است.
التیمور در آن زمان هنوز بخشی از شهر مشهد محسوب نمیشد و شهرداری قانونا مسئولیتی در قبال شرایط حاکم بر آن نداشت؛ بااینحال، برخی مسئولیتها متوجه شهرداری وقت میشد؛ کانال هنوز از نظر فنی به اتمام نرسیده بود و حتی در شرایط عادی هم تلفات میگرفت.
خرسندی در گفتوگو با خبرنگار روزنامه خراسان، از سقوط کودکان، زنان و سالخوردگان در کانال سخن گفته و تأکید کرده است: «از آقای شهردار میخواهیم چنانچه قادر به اتمام کانال نیستند، دستور بدهند آن را پر کنند؛ چون اگر کانال نباشد، در این محل سیل جاری نخواهد شد.»
این ادعا، البته چندان دقیق نبود؛ سیل پیش از آن هم التیمور را تهدید میکرد و این مسئله به موضوع شیب منطقه و فقدان تمهیدات لازم برای چنین مواقعی مربوط میشد.
با این حال، رفع این مشکل بهدلیل قرار نگرفتن التیمور در محدوده شهری، ظاهرا بر عهده اداره راه و ترابری مشهد قرار میگرفت، اما این اداره هم اقدام مؤثری برای رفع مشکل انجام نمیداد.
خرسندی به موضوع نیمهتمام گذاشتن پروژه پوشاندن کانال هم اشاره کرده و گفته بود: «مسئولان در شهرداری فاضلاب شهر را به این طرف کشانده و فقط تا کوی پنجتن روی آن را پوشاندهاند و از کوی پنجتن به آن طرف را به امان خدا رها کردهاند.»
ماجرای گرفتاریهای مردم التیمور در این برهه تاریخی، تنها به مسئله سیل خلاصه نمیشد؛ «فرقانی»، رئیس شورای محله التیمور که در همان گفتوگو حضور داشت، به مسئله نداشتن خط تلفن و نیز پزشک و کادر درمان در این ناحیه اشاره و تأکید کرده بود با وجود احداث ساختمان درمانگاه توسط خود اهالی، خبری از پزشک و بهیار نیست.
این شرایط، زمانی که اتفاقاتی مانند سیل به وقوع میپیوست، اوضاع را بغرنجتر میکرد و باعث آسیبهای جانی و مالی بیشتر میشد. شیوع بیماری بعد از واقعه سیل و بیخانمان بودن جمعی از اهالی التیمور تا پایان تابستان آن سال، عملا باعث شد که عوارض سیل تا چند ماه به طول بینجامد.
بااینهمه، با پیوستن التیمور به مشهد در اواخر دهه۶۰خورشیدی، موضوع مهار سیلابهای فصلی در دستورکار قرار گرفت و با بهبود شرایط زهکشی و اتخاذ تمهدیات ویژه، مهار شد.
* این گزارش یکشنبه ۲۹ تیرماه ۱۴۰۴ در شماره ۴۵۳۴ روزنامه شهرآرا صفحه تاریخ و هویت چاپ شده است.