قصه از یک روز معمولی در یک کلاس درس شروع میشود؛ وقتی یکی از دانشآموزان کلاس از او راجع به خودکشی میپرسد. از پرسش دانشآموز غافلگیر میشود و سعی میکند علت را بفهمد .
سیدحسین علوی، معلم کلاس، فکری به ذهنش میرسد و داستان همکلاسی دوران دانشجوییاش را تعریف میکند که در اوج تنگدستی و نداری، جزو نخبههای کلاس بود. رو به بچهها میپرسد بین شماها کسی را مثل دوست من داریم؟
محمدرضای ریزنقش، یکی از 3دانشآموز نخبه مدرسه، سربهزیر و محجوب دست بالا میبرد. بریده بریده داستان زندگیاش را تعریف میکند. او تازه میفهمد پدر محمدرضا به جرمی ناخواسته در زندان است و او بهعنوان فرزند ارشد باید حواسش به خانواده هفتنفرهشان باشد. همین روایت کوتاه جرقه یک کار خیر را در ذهن آقامعلم میزند تا در حد توانش از او حمایت کند. نیتی که سبب شکل گرفتن خیریهای با نام «یاران» میشود که گردانندگان اصلی آن سیدمحمود علوی و همسرش هستند.
او اینطور روایت میکند: با مشورت و همراهی یکی از همکاران، محمدرضا که از دانشآموزان نخبه مدرسه بود، به بخش حمایت از دانشآموزان نخبه یک مرکز نیکوکاری معرفی شد. البته خودمان هم حواسمان بود تا اگر جایی به کمک نیاز داشت، حمایتش کنیم. در این میان تحقیقات برای آشنایی با خانوادههای دانشآموزان کمبضاعت شروع شد و 4خانواده دیگر هم شناسایی شدند. فعالیتمان را با حمایت از همین خانوادهها شروع کردیم. ابتدا بهتنهایی ماهیانه بستههای معیشتی را به آنها میرساندیم، اما کمکم دیدیم دخل و خرجمان با وجود حقوق آموزگاری من و همسرم به هم ریخت. پس فکر تازهای کردیم. وامی از طریق آموزشوپرورش به ما تعلق گرفته بود. با بخشی از آن سوپرمارکتی راه انداختیم؛ با این نیت که سود آن خرج راه خیر شود. مغازهمان کنار مسجد امام سجاد(ع) است. رمضان سال۹۴ بود که همسایهها با دیدن آمادهکردن بستههای موادغذایی متوجه نیتمان شدند و بدون اینکه حرفی بزنیم، پای کار آمدند. خلاصه آن سال 3 و نیم میلیون تومان جمع شد. وقتی دیدیم دست خیر بیشتر شده است، اشتیاقمان برای ادامه راه دوبرابر شد. با کمک دوستان، نیازمندان و خانوادههای آبرودار محله را شناسایی کردیم. تعداد مددجوهای ما به ۱۷خانواده رسید ،اما بعد از ماه رمضان برخی از دوستان پا پس کشیدند. ما ماندیم و خانوادههایی که بدون شک با حقوق کارمندی از عهده تأمین نیازشان برنمیآمدیم. شک ندارم و نداشتم خدا کمکمان میکند. همینطور هم شد. یادم رفت بگویم ۶فرزند مرحوم الوندی، از اهالی همین محله که در کار ساختوساز بودند، به نیت شادی روح پدرشان و نذری که داشتند، تا چندماه یک میلیون و پانصد هزار تومان به خیریه کمک کردند و البته بعد از ادای نذر که به ۱۵میلیون تومان رسید، باز هم ما را رها نکردند و کنارمان ماندند و این مایه قوت قلب من و همسرم شد .
نیت که خیر باشد، خدا هم آدم را تنها نمیگذارد. این باور سید است که امروز ۶۰خانواده نیازمنده با همراهی همسر، دوستان و همکاران خیرش را زیر پوشش خیریهشان دارد: چون مدتی در تیم پیام بودم، دوستان فوتبالی زیادی دارم. آنها وقتی از این جریان مطلع شدند، کمک میکردند؛ هر اندازهای که در توانشان بود. نمیتوانم از همکاران فرهنگی و دوستانی که در این راه همراهیام کردهاند، نامی نبرم .
علوی میگوید: خیرخواهان عادت ندارند در روزهای سخت آسوده بنشینند، مقداری از درآمد و پساندازهای اندکشان را روی هم میگذارند و تقدیم مجموعه میکنند. در شرایط شیوع کرونا و تعطیلی بازارها در آخر سال خیلیها بینامونشان سراغمان آمدند و در آستانه نوروز جانانه کمک کردند. شاید باورتان نشود، یکی از آنها نگهبان بازار فردوسی بود و برخیهایشان هم بازاریهای ایثار. کرونای منفور یک حسن هم داشت و آن پررنگ شدن حس همدلیها در هر قشر و صنف بود. در همین ایام خیلیها با توجه به باورها و اعتقاد به قربانی کردن گوسفند و... مبالغی را به این منظور به حساب من واریز کردند. پولی که با آن حدود ۸گوسفند ذبح شد. حتی چون مقدار کشتارها زیاد بود، گوشتها به چند خیریه دیگر داده شد تا بین مددجوهای آنان تقسیم شود. این زیاد شدن دست به وقت بحران و نیاز حرکت قشنگی است که در تمام کشور شاهدش بوده و هستیم. داستانی از کرونا که در کنار تمام نازیباییهایش در تاریخ سرزمین ما ثبت خواهد شد.
یکی از خاطرات شیرینش برمیگردد به عزیز مهاجری که زمانی دانشآموزش بوده است و از ماجرای خیریه خبر داشت: بعد سالها که از او بیخبر بودم، تماس گرفت و گفت میخواهم مبلغی از خمس مالم را که سهم سادات است، به مددجوهای شما بدهم و تأکید کرد که سیدِ مهاجر باشد. وقتی از او علتش را سؤال کردم، گفت «اینها غریب و بیکس هستند. یارانه و بیمه هم ندارند. اگر ندار و فقیر هم باشند، شرایط برایشان خیلی خیلی سخت میشود.» موضوعی که هیچوقت به آن توجهی نداشتیم، اما بعد آن گفتوگو بیشتر حواسمان به این موضوع بود.
مؤسس خیریه در پایان میگوید: در تلاش هستیم با متمرکز کردن فعالیتهای این مجموعه زیر نظر کمیته امداد امام خمینی(ره) با عنوان مرکز نیکوکاری، ادامه کار رسمی و هیئتامنایی باشد. کمکهای این مجموعه بیشتر در قالب بستههای موادغذایی و پوشاک به عنوان هدیه به خانوادههای آبرودار تقدیم میشود؛ با این هدف که همان کمک اندک امیدشان از درگاه رحمت الهی قطع نشود.