کد خبر: ۱۲۰۵۹
۲۲ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۰۸:۰۰
پرستاران درمانگاه حضرت زینب(س) گلشهر عاشق کارشان هستند

پرستاران درمانگاه حضرت زینب(س) گلشهر عاشق کارشان هستند

فائزه تپه‌جیکی می‌گوید: بهترین خاطره من، احیای بیماری بود که بیست‌دقیقه علائم حیاتی نداشت. آن شب با همکاری پزشک و بقیه همکاران توانستیم بیمار را احیا کنیم. وقتی قلبش تپید، انگار دنیا را به ما دادند.

یکی‌شان ساکن محله آوینی است و دوتای دیگر از این سو و آن سوی شهر به گلشهر می‌آیند و به‌خاطر برخورد خوب مردم، نمک‌گیر اینجا شده‌اند. شغلشان آسان نیست، اما آن‌طور‌که می‌گویند فقط عشق به کار، آنها را برای سال‌ها به ادامه راه ترغیب کرده است.

روپوش سفید، نگاهی مهربان و دستانی امیدبخش تصاویری هستند که از آنها در ذهن بیماران گلشهری نقش بسته است. هنوز چندسالی بیشتر از بحران شیوع کرونا نگذشته و دلسوزی و سخت‌کوشی‌شان پیش چشم مردم است. برایشان فرقی هم ندارد بیمار فقیر یا غنی باشد، نگاهی انسانی به آدم‌هایی دارند که روی تخت افتاده‌اند.

روز جهانی پرستار بهانه‌ای شد که درمیان سرشلوغی‌هایشان برای دقایقی با سفیدپوشان سخت‌کوش درمانگاه شبانه‌روزی حضرت‌زینب (س) در محله امیرالمومنین(ع) گفت‌و‌گو کنیم.

 

خدمت به گلشهری‌های مهربان

پرستار بخش تخصصی و مدیر داخلی درمانگاه است. کنار دستگاه تست ورزش ایستاده است و به‌نوبت بیماران را ارزیابی می‌کند. فائزه تپه‌جیکی، ۳۲‌سال سن دارد و حدود ۱۰‌سالی می‌شود که در این درمانگاه مشغول کار است. خانه پدری او در محله شهید‌آوینی گلشهر قرار دارد و مردم اینجا را خوب می‌شناسد؛ مردمی که از نظر او افتاده و مهربان هستند.

 

- از چه زمانی به پرستاری علاقه‌مند شدید؟

دقیق نمی‌دانم، شاید از خردسالی. یادم می‌آید در بازی‌های کودکانه‌مان همیشه نقش پرستار را داشتم. آن زمان‌ها در روستایمان همسایه‌ای داشتیم که پرستار بود. آن خانم در مرکز بهداشت کار می‌کرد و برای تزریقات به خانه ما و همسایه‌های دیگر هم می‌آمد. با همان سن کم متوجه می‌شدم که بین مردم عزیز و محترم است.

- از نظر شما کار پرستاری سخت است؟

سخت که هست؛ ولی هرگز پشیمان نشده‌ام که پرستاری خواندم و اگر دوباره به سال‌های قبل برگردم باز همین رشته را می‌خوانم.

- چرا؟ از نظر شما پزشکی بهتر نیست؟

برای من پرستاری بهتر است؛ چون احساس می‌کنم پرستار‌ها رابطه بهتر و عمیق‌تری با بیمار دارند.

- در این چند سال کار، مردم گلشهر را چطور دیدید؟

مردمی قدرشناس و فهیم هستند. چند سال پیش در بیمارستانی واقع در قسمت مرفه‌نشین شهر کار می‌کردم. آنجا مراجعان گاهی آن‌چنان نگاه بالا به پایینی داشتند که باعث رنجش و دلخوری همکاران می‌شد.

- بهترین خاطره خدمت شما در گلشهر چیست؟

خاطرات خوب کم نیستند، اما بهترینشان احیای بیماری بود که بیست‌دقیقه علائم حیاتی نداشت. آن شب با همکاری پزشک و بقیه همکاران توانستیم بیمار را احیا کنیم. وقتی خط صاف در دستگاه منحنی شد و قلبش تپید، انگار دنیا را به ما دادند. حالا هرازچندگاهی به اینجا می‌آید و از اینکه دوباره او را می‌بینیم، خوشحال هستیم.

- سخت‌ترین دوره کاری شما چه زمانی است؟

شیفت‌های طاقت‌فرسا و اتفاقات ناگوار سخت است، اما بدترینشان قطعا دوران شیوع کرونا بود. آن دوران همین‌جا خدمت می‌کردم و درمانگاه فوق‌العاده شلوغ بود. ماسک، شیلد، دو دستکش و لباس مخصوص داشتیم و ساعت‌ها سر پا بودیم. هیچ اجباری در کار نبود، اما خودمان می‌خواستیم بیاییم تا به مردم کمک کنیم. یادم هست که هیچ‌کدام از همکاران درخواست نمی‌کرد یک شیفت کمتر بیاید.

- در مواقعی که بیماران برخورد نامناسبی دارند، چه کاری انجام می‌دهید؟

یاد گرفته‌ام که سکوت کنم. وقتی سکوت می‌کنیم، آن آتش لحظه‌ای آرام‌آرام خاموش می‌شود و بیمار هم معمولا بعداز مدتی به آرامش می‌رسد.

- اگر همه خوبی‌ها و بدی‌های شغل پرستاری را کنار هم بگذارید، بازهم می‌ارزد که این کار را ادامه دهید؟

کسی که پرستاری می‌کند، همه‌چیز را به جان خریده است و اگر پرستار به این حرفه عشق نورزد، نمی‌تواند در محیط کار دوام بیاورد.

 

پرستاران درمانگاه شبانه‌روزی حضرت زینب(س) گلشهر از تحمل سختی‌های کارشان می‌گویند

 

شاخه گلی ویژه در روز پرستار

از کنار این تخت به سمت تخت دیگر می‌رود. هنوز سرم آن یکی تمام نشده، دیگری از راه می‌رسد. محمد کیال، ۴۸‌سال دارد و رسما بازنشسته شده، اما بازهم دلش نمی‌آید پرستاری را کنار بگذارد. او هر‌ماه عصر‌ها چند شیفت در این درمانگاه خدمت می‌کند. با اینکه راهش خیلی دور است و در محدوده الهیه زندگی می‌کند، ۹سال است که به گلشهر می‌آید و اینجا را خیلی دوست دارد.

 

اگر پرستار به این حرفه عشق نورزد، نمی‌تواند در محیط کار دوام بیاورد

- چه شد که به پرستاری علاقه‌مند شدی؟

وقتی بچه بودم، همسایه‌ای داشتیم که پرستار بود. هر وقت او را با روپوش سفید می‌دیدم، محو تماشایش می‌شدم. می‌دیدم که کار مردم را راه می‌اندازد و آدم مهمی در آن منطقه است. برای همین از همان سن کم دوست داشتم مثل او پرستار شوم.

- می‌توان گفت شغل پرستاری بیشتر برای خانم‌هاست؟

فرقی نمی‌کند پرستار آقا یا خانم باشد؛ به نظر من، روحیه آدم‌ها در این حرفه اهمیت بیشتری دارد. تصور عامه مردم از پرستار و پرستاری‌کردن معطوف به خانم‌هاست. در کار حرفه‌ای فرقی وجود ندارد، اما شاید برخورد خانم‌ها با بیمار کمی لطیف‌تر باشد.

- پس از چند‌سال کارکردن در این محدوده مردم گلشهر را چطور می‌بینی؟

خیلی خوش‌رفتار و کم‌توقع هستند. با انجام یک کار کوچک، انگار لطف بزرگی در حقشان کرده‌ای، خیلی تشکر می‌کنند. به‌خاطر همین اخلاق خوب و قدردانی است که به گلشهر می‌آیم.

- برای پرستاران فرق می‌کند که چه کسی و در چه جایگاهی روی تخت خوابیده است؟

نه خودم این‌طور هستم و نه همکارانم را با این اخلاق دیده‌ام. همه کار‌ها به فوریت نیاز بیمار و بعد از آن ترتیب نوبت انجام می‌شود. حالا می‌خواهد هر‌کسی با هرموقعیتی باشد.

- بهترین خاطره شما از این چند سال کار در گلشهر چیست؟

سه‌سال پیش روز پرستار، دختربچه کلاس اول دبستان با مادرش به اینجا آمد. یک شاخه گل به من داد. بغلش کردم و با هم عکس یادگاری انداختیم تا برود و به معلمش نشان بدهد. آن روز تا آخر شیفت سرحال‌تر از همیشه بودم.

- خاطره بدی هم هست که ذهنتان را مشغول کرده باشد؟

در شغل ما به‌طور قطع اتفاقات ناگواری پیش می‌آید؛ مثلا چند سال پیش، نوزادی را به این درمانگاه آورده بودند که متأسفانه خفه شده بود. هر‌چه تلاش کردیم، احیا نشد و فوت کرد.

- خاطرات بد محیط کار تا چه زمانی همراه شما می‌ماند؟

بعضی موقع‌ها زود فراموش می‌کنیم، اما مواردی هم هست مانند فوت این نوزاد که به‌راحتی از خاطرمان نمی‌رود.

- بااین‌همه استرس و گاهی ناراحتی بازهم پرستاری را دوست دارید؟

سختی‌ها به کنار؛ شیرینی کار آنجا‌ست که عموم مردم تشکر می‌کنند و پدر و مادرمان را خدابیامرزی می‌دهند. همین برای پاک‌کردن سختی‌ها و مشکلات کافی است.

 

پرستاران درمانگاه شبانه‌روزی حضرت زینب(س) گلشهر از تحمل سختی‌های کارشان می‌گویند

 

شیوع کرونا تلخ‌ترین دوران

با هر بیمار روی تخت خوابیده خوش‌وبشی کوتاه می‌کند و احوالشان را می‌پرسد. رفتارش آن‌قدر آرامش دارد که ناخودآگاه بیماران هم آرام می‌شوند. سمانه رجبیان سی‌و‌یک‌ساله است و در بیمارستان‌های مختلف و در بخش‌های قلب و عروق، دیالیز و زنان و زایمان خدمت کرده است.

حالا هم حدود چهارسالی می‌شود که در این درمانگاه خدمت می‌کند. او دلش می‌خواسته پزشکی بخواند، اما پرستاری قبول می‌شود و از اینکه در این مسیر افتاده خوشحال است. در یک‌کلام می‌گوید: همه کار‌های درمان در هر نقشی خدمت به مردم است.

- قسمتی از کار شما با درد و حتی خون‌ریزی بیمار ارتباط دارد. تحملش سخت نیست؟‌

می‌توانم بگویم دیگر عادت کرده‌ام و کار هر‌روزه‌ام شده است. نه اینکه سنگدل شده باشیم، اما به‌هرحال پرستار باید از خون و زخم نترسد تا بتواند بیمار را مداوا کند.

- کدام بخش کارتان برای شما سخت‌تر بوده است؟

تقریبا همه بخش‌ها سختی خودش را دارد، ولی زمانی که در بیمارستان کار می‌کردم، وقتی بچه‌های کوچک را برای دیالیز می‌آوردند، خیلی سخت می‌گذشت و فکرم دائم مشغول و ناراحت بود.

- این اتفاقات ناگوار در زندگی شخصی و روحیه فرد هم مؤثر است؟

قطعا تأثیر می‌گذارد، اما من نشان نمی‌دهم و اطرافیانم متوجه این دست اتفاقات نمی‌شوند.

- تلخ‌ترین خاطره ایام کارتان کدام است؟

صرفا نه یک اتفاق، بلکه یک دوران تلخ داشتیم. دوران شیوع کرونا به‌صورت داوطلبانه در بیمارستان امام‌رضا (ع) و در بخش مرکزی خدمت می‌کردم. متأسفانه خیلی از بیماران از دست می‌رفتند و بیمارستان‌ها و درمانگاه ماتمکده بود و ما نیز کاری از دستمان بر‌نمی‌آمد.

- در دوران کرونا موظفی نداشتید؛ چرا داوطلبانه برای خدمت رفتید؟‌

نمی‌شد نرفت. تعداد پرستاران کم بود و تعداد بیماران خیلی زیاد. نه‌تنها من، بلکه بقیه همکاران همین کار را کردند و برای کمک آمدند. این حداقل کاری بود که از دستمان بر‌می‌آمد.

- در این چند‌سالی که اینجا خدمت می‌کنید، رفتار مردم چطور بوده است؟

ساکنان گلشهر مردمی ساده و بی‌ریا هستند. اینجا مردم مظلوم و قدردانی دارد.

- شیرین‌ترین خاطره دوران کارتان در گلشهر را برایمان تعریف کنید.

دختربچه خردسالی هست که بیماری روماتیسم دارد و هر هفته برای تزریق آمپول به اینجا می‌آید. صبر می‌کند تا شیفت من شود و هر بار که می‌آید، یک شاخه گل به من می‌دهد. خیلی دوستش دارم و دلم می‌خواهد زودتر خوب شود.

 

* این گزارش دوشنبه ۲۲ اردیبهشت‌ماه ۱۴۰۴ در شماره ۶۲۲ شهرآرامحله منطقه ۵ و ۶ چاپ شده است.

ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44