
اواخر دهه۷۰ بود که دو نفر، کوچهبهکوچه محلات شهر را برای پیداکردن ساختمانی امن برای دختران علاقهمند به ادامه تحصیل در رشتههای فنی دانشگاهی میگشتند. آنها از قاسمآباد و الهیه که محلاتی نوپا بود تا آزادشهر و امامت را که هنوز چندان رنگ آبادانی به خود نگرفته بود، زیر پا گذاشتند تا اینکه بالاخره بعداز روزها و ماهها گشتن، با پیداکردن دو ساختمان با کاربری آموزشی در انتهای سیدرضی، به نقطه پایان جستوجوهایشان برای تأسیس تنها دانشکده فنی و حرفهای دخترانه در مشهد رسیدند.
مرضیه میررضایی از ساکنان قدیمی محله آزادشهر یکی از آن دو نفر است که تا اواخر دهه۸۰ معاونت دانشکده فنیوحرفهای را نیز عهدهدار بود. او خاطرات بسیاری از دانشکده فنیوحرفهای الزهرا (س) و تاریخچه پاگرفتنش دارد؛ مرکزی که در سالهای اخیر «آموزشکده ملی مهارت دختران مشهد- الزهرا (س)» نام گرفت.
حالوهوای کوچه سیدرضی۴۷ متفاوت با دیگر کوچههای محله آزادشهر است. دیدن جنبوجوش و آمدوشد دختران دانشجوی پرانرژی حس خوشی دارد. قرارمان را با مرضیه میررضایی در محوطه آموزشکده فنی و حرفهای دخترانه گذاشتهایم. با ورود به دانشکده گویی پا به درون باغی سرسبز و باصفا میگذاریم.
درختان سربهفلککشیده و بوتهگلهای بهغنچهنشسته زیبایی محیط دانشکده را دوچندان کرده است. میررضایی درحالیکه به ساختمانهای دوطبقه قدیمی با نمای آجری اشاره میکند، میگوید: سال تحصیلی ۷۷-۷۶ وقتی بعد کلی جستوجو به این محله آمدیم، در این نقطه شهر دو ساختمان آموزشی دیدیم که یکی هنرستان دخترانه آلیاسین بود و ساختمانی دیگر که بدوناستفاده بود. با مکاتباتی که با اداره کل آموزش عالی تهران و آموزشو پروش کل داشتیم، مقرر شد هنرستان جابهجا شود. تا زمان جابهجایی، ما در آن ساختمان بدوناستفاده مستقر شدیم.»
میررضایی میگوید: با آنکه قرار بود هنرستان بلافاصله به ما تحویل داده شود، حدود یکسال زمان برد. در این فاصله فضای اداری، آموزشی و حتی کارگاهی ما در همین ساختمان بود که این، کار را برای ما و دانشجویان خیلی سخت میکرد.
او تعریف میکند: یکی از سختترین و بدترین مشکلات آن زمان، نداشتن سرویس بهداشتی برای آن ساختمان نیمهساز بود. برای همین اولین کار احداث سرویس بهداشتی درست روبهروی این ساختمان بود.
میررضایی در مرور خاطراتش، ما را به زمان قبلتر از شکلگیری نخستین هنرستان فنیوحرفهای دختران میبرد؛ به سالهای تحصیلی ۷۴-۷۵ که آن زمان معاونت هنرستانی در محله مطهریشمالی را عهدهدار بوده است؛ «سال تحصیلی ۷۴-۷۵ ازسوی دفتر مدارسعالی کشور با آموزشوپرورش کل استان خراسان تماس گرفته بودند برای معرفی سه نیروی توانمند خانم بهمنظور راهاندازی آموزشکده فنیوحرفهای در استان. من و خانم افتخاری برای این کار معرفی شده بودیم.»
همیشه به دانشجویانم میگویم ممکن است یک روز برای تدریس، به جایی که در آن درس خواندهاید، برگردید
ابلاغیه و حکم معاونت و مدیریت برای این مدیر و معاون درحالی ثبت شده بود که پیداکردن ساختمانی با کاربری آموزشی و حتی نام دانشکده به خود آنها محول شده بود؛ «ما باید درکنار رتقوفتق امور جاری در هنرستان، بهدنبال مکانی با مالکیت آموزشوپرورش هم میبودیم.
پس از جستوجوی بسیار بالاخره در انتهای شهر، نزدیک قبرستانی به نام گلشور، ساختمانی آموزشی پیدا کردیم و به این ترتیب استارت فعالیت آموزشکده فنی و حرفهای در چهار رشته مربی بهداشت مدارس، گرافیک، حسابداری و طراحی دوخت زده شد.»
از مشکلات اولین ساختمان دانشکده الزهرا (س) دوربودن و محیط بیابانی دانشکده بود؛ جاییکه نه اتوبوس داشت و نه وسیله نقلیه عمومی دیگر، اما اینها دلیل جابهجایی این دانشکده به نقطهای دیگر از شهر نبود.
میررضایی تعریف میکند: اولین ساختمانی که ساختیم، جایی در انتهای محله طلاب و در مجاورت قبرستان گلشور بود. یک روز میآمدیم میدیدیم وسط حیاط دانشکده نشست کردهاست. یک روز دیگر میدیدیم نیممتر درِ مدرسه و اطرافش نشست کرده بود. تکرار این نشستها نگرانکنندهبود. اینطور شد که از طرف تهران مأمور به گشتن و پیداکردن مکانی دیگر شدیم. بعد کلی گشتوگذار درنهایت دوساختمان با کاربری آموزشی در انتهای بولوار سیدرضی به ما معرفی شد.
ساعت از سه بعد از ظهر گذشته و دانشجوهای بسیاری در محوطه سرسبز دانشکده تردد میکنند.
میررضایی درحالیکه به درختان سرسبز محوطه دانشکده اشاره میکند، میگوید: نیروهای آن زمان اینجا را مثل خانه خود میدانستند و برای آن از دل و جان زحمت میکشیدند. از دوندگیها برای گرفتن مجوز دیوارکشی دانشکده تا رایزنی با شهرداری منطقه برای جدولکشی و آسفالت آن. تکتک درختان این دانشکده را همکاران ما کاشتند. حتی خاطرم هست یکی از همکاران به نام خانم افشار در خزانه باغشان حدود صد نهال آلبالو داشتند که ما همه آن نهالها را خریدیم و در محوطه دانشگاه کاشتیم.
همانطورکه با میررضایی در محوطه وسیع دانشگاه قدم میزنیم، او به بنای مسجد حدود ششصدمتری دانشکده اشاره میکند و میگوید: بعد استقرارمان در سال تحصیلی۷۷-۷۸، چون زمینی با کاربری آموزشی تقریبا پشت دانشکده آموزشی بود، برای ساخت و گسترش فضاهای آموزشی دانشکده و افزایش رشتههای فنی اقدام شد.
ساخت مسجدی بزرگ به همت خیری به نام حاج محسن فرهنگی، همچنین وضوخانه و سرویس بهداشتی و در ادامه احداث ساختمانهایی مجزا به نام «کارآفن» با کاربری آموزشیکارگاهی برای دانشجوهای طراحی دوخت، کامپیوتر، مربی بهداشت، نقاشی از دیگر کارهای انجامشده بود. در اواخر دهه۹۰ کلنگ ساختمان معماری به نام مریم میرزاخانی در سهطبقه برای دانشجویان سه رشته گرافیک، معماری و نقاشی زده شد.
در جایی از گزارش از هنرستان «آلیاسین» گفتیم که سال ۷۷ بعد از دادن ساختمانهای آموزشی سیدرضی۴۷ به جایی دیگر منتقل شد. آزاده هاشمی آن سال دانشآموز این هنرستان بود و بعداز یکسال، دوباره به این دانشکده برگشت و این بار نه بهعنوان دانشآموز، که در کسوت دانشجوی کامپیوتر پشت میز نشست. او که روزی جزو دانشجویان موفق این دانشکده بود، خیلی زود مقاطع کارشناسی و کارشناسیارشد این رشته را پشت سر گذاشت تا بهعنوان استاد دوباره به الزهرا (س) برگردد.
هاشمی در حال حاضر دانشجوی دکترای کامپیوتر است و علاوهبر تدریس در این دانشکده، مدرس هنرستان و تدریس در دانشگاه فرهنگیان را هم انجام میدهد. او میگوید: بیشاز بیست سال است در این دانشکده تدریس میکنم. همیشه به دانشجویانم میگویم «ممکن است یک روز برای تدریس، به جایی که در آن درس خواندهاید، برگردید.»
اواخر دهه۷۰ با آنکه مشهد هنرستان تربیتبدنی داشت، در دانشکده فنیوحرفهای دختران بهدلیل نبود سالن و سوله ورزشی، امکان پذیرش دانشجویان علاقهمند به رشتههای ورزشی و تربیت بدنی نبود.
به گفته معاون اسبق دانشکده با پیگیریهای مدیریت و معاونان وقت و رفتوآمد به تهران، بودجه عمرانی ساخت سوله ورزشی با مساحت هشتصدمترمربع تأمین اعتبار و کار احداث سوله آغاز شد.
میررضایی تعریف میکند: همزمان ساختمانی درست جلو سوله احداث شد که شامل رختکن و دیگر رشتههای ورزش است. این بنا علاوهبر اینکه زمینه پذیرش دانشجویان رشته تربیتبدنی از سرتاسر کشور را فراهم کرد، زمینهساز درآمدزایی برای دانشکده هم شد.
میررضایی ادامه میدهد: تابستانها سالن و سوله ورزشی برای برنامههای مناسبتی به بسیج دانشجویی و... اجاره داده میشد و در طول سال دانشکده ما داوطلب میزبانی از مسابقات و مراسم مناسبتی کشوری بود. گاه تابستانها وقتی میزبانی برنامه سراسری را تقبل کرده بودیم، با مدارس اطراف هماهنگ میکردیم تا از فضای کلاسها بهعنوان خوابگاه استفاده کنیم. فضای سلف دانشکده هم بهعنوان رستوران تجهیز میشد. تلاش میکردیم برای بهتر برگزارشدن مراسم تا سالهای بعد هم میزبانی به ما داده شود و از این بخش برای مجموعه آموزشی درآمدزایی کنیم.
عصمت افتخاری، نخستین مدیر دانشکده الزهرا (س) ست که از بدو تأسیس این دانشکده تا زمان بازنشستگی، یعنی اواخر دهه۸۰ مدیریت این مجموعه آموزشی را عهدهدار بوده است.
همه دلسوزانه کار میکردیم. نتیجهاش خروجی بهترین فارغالتحصیلان در رشتههای مختلف بود
او خاطرات دانشکده قدیمی درکنار قبرستان گلشور را در خاطر دارد که دختران و کادر برای تأمین آب نوشیدنی و شستوشوی شبانه با سطل و قابلمه از ساختمان آتشنشانی نزدیک قبرستان آب میآوردند. همچنین ساختمانهای اولیه انتهای بیابانهای سیدرضی را به یاد میآورد که سرویس بهداشتی نداشت و شبها دو نفر از مسئولان خوابگاه باید با دخترها همراه میشدند تا برای رفتن به سرویس به خانه همسایهها بروند.
افتخاری تعریف میکند: وقتی ما به اینجا آمدیم، دو ساختمان آموزشی در بیابان را تحویل گرفتیم. آن زمان هنوز بولوار امامعلی (ع) که پشت دانشکده بود، بیابان بود و زمستانها صدای زوزه گرگها به گوش میرسید و برق چشمانشان دیده میشد. اما در فاصله کمتر از یکدهه، چند ساختمان آموزشی، ورزشی، خوابگاه، سلف و فضای ورزشی ساخته شد.
افتخاری حتی به یاد دارد قبل ساخت غذاخوری و آشپزخانه دانشگاه، ظرف و ظروف از خانه آورده بود و آشپز دانشکده در نبود گاز با تهیه هیزم، برای دانشجوها غذای آتشی درست میکرد.
میررضایی که مادر میرزامحمود تقیپور، یکی از شهدای مدافع حرم هم هست، بهعنوان یکی از بنیانگذاران دغدغهمند دانشکده دخترانه فنیوحرفهای الزهرای مشهد در تعریف خاطرهای میگوید: اصلا دانشکده خانه اول ما بود و بیشتر ساعات شبانهروز را آنجا بودیم. چون خانه ما تا دانشکده فقط ۱۰دقیقه پیاده راه بود، گاه شده بود تا ۱۰-۱۱شب سر کار بودم.
خاطرم هست برای عروسی دخترم فقط سه روز مرخصی گرفتم. درست روزی که مجلس عروسی دخترم بود، من تا ساعت ۲ ظهر در دانشکده بودم؛ چون جلسه مهمی بود و من باید گزارش کار میدادم. بعد اتمام جلسه به بازار رفتم تا ملزومات یخچال خانه عروس را تهیه کنم.
این درحالی بود که دخترم مدام تماس میگرفت که «مامان کجایی؟» تازه ساعت ۷ به خانه رسیدم برای آمادهشدن و رفتن به عروسی، درحالیکه همکارهایم زودتر از من رفته بودند و یکی درمیان تماس میگرفتند «خانم میررضایی شما کجا ماندید؟»
وقتی به تالار رسیدم که داشتند دیگر برای صرف شام آماده میشدند. آن شب ناراحتی و استرس را در چشمان دخترم بهخوبی حس کردم. این درگیری کار و تعهد برای انجام کارهای محوله به بهترین شکل برای تیمی که آن زمان با هم کار میکردیم، بود و همه دلسوزانه کار میکردیم. نتیجهاش خروجی بهترین فارغالتحصیلان در رشتههای مختلف بود. دانشجویانی که الان در استان پست و سمتهایی دارند یا جزو استادان همین دانشکده هستند.
گرافیک، طراحی دوخت، مربی بهداشت و حسابداری در مقطع کاردانی چهاررشتهای بود که این مجموعه آموزشی کار خودش را با آنها در سال تحصیلی ۷۴-۷۵ شروع کرد، اما بعداز کمتر از یک دهه، علاوهبر افزایش رشتههای تحصیلی در نوزدهرشته ازجمله نقاشی، گرافیک، صنایع شیمیایی، کامپیوتر، یازدهرشته در مقطع کاردانی، هفترشته در کارشناسی ناپیوسته و یک رشته در کارشناسی پیوسته به آن اضافه شده است.
بهاینترتیب دانشجویان بعداز گرفتن مدرک کاردانی یا کارشناسی آماده حضوردر بازار کار هستند. او همچنین به موفقیت دانشجویان این دانشکده در المپیادهای علمی و هنری مختلف اشاره میکند و میگوید: سال تحصیلی ۸۵-۸۴ به دعوت رایزن فرهنگی سفارت جمهوری اسلامی ایران در ترکمنستان، بهمناسبت روز زن نمایشگاهی از دستاوردهای دختران دانشجوی این دانشکده به نمایش درآمد که بسیار از آن استقبال شد. برپایی این نمایشگاه در ترکمنستان و خبر استقبال و بازدید از آثار و هنر دست دختران ما، برای ورود به بازار کار، انگیزهبخش و امیدوارکننده بود.
از افتخارات بزرگ مدیریت اسبق دانشکده الزهرا (س) اجرای طرح سوزندوزی کل قرآن برای اولینبار در جهان بههمت ۸۹۷ دختر دانشجو تحتعنوان طرح کاد و محاسبه ۲۴۰ساعته طرح کاد دختران دانشجوست.
او تعریف میکند: برای اینکه دختران در محیط امن دانشگاه باشند، تصمیم گرفتیم برای گذران ساعات طرح کاد هر دانشجو یک صفحه از سورههای قرآن را در ابعاد ۵۰*۷۰ به خط نیریزی گلدوزی کند. برای این کار چند نوبت برای بچهها کلاس آموزشی گذاشتیم. تا قبل بازنشستهشدن من، بیشتر کار انجام شد و یک جزء کامل قرآن به پایان رسید و حتی صحافی شد. ۲۸سال از آن زمان میگذرد. آخرین اطلاعات من از آن قرآن، بهپایانرسیدن و صحافی کامل آن است.
* این گزارش پنجشنبه ۲۸ فروردینماه ۱۴۰۴ در شماره ۵۹۰ شهرآرامحله منطقه ۱۱ و ۱۲ چاپ شده است.