وقتی در 3سالگی نقاشی روی کاغذ را به پدر و مادرش نشان میدهد، آنها پی به استعدادش میبرند. با گذشت زمان این استعداد بیشتر آشکار میشود و در طول سالهای مدرسه همیشه رتبه اول نقاشی مدرسه را کسب میکند. او درسالهای بعد با تحصیل در رشته گرافیک و با الهام از کاشیکاریهای فیروزهای هزار ساله شهر زادگاهش نیشابور، این نقشهای سنتی و فراموششده را دوباره احیا میکند و با تلفیق سنت و صنعت طرحی نو در میاندازد.
کارهای حجمی و نقاشیهای مفهومی این هنرمند کاشیکار را که از هنرمندان فعال در بهار فیروزهای و طرحهای نوروزی شهر است امروز میتوان در گوشه کنار شهر مشاهده کرد. طرحها و نقشهایی که با زیبایی و رنگهای خیرهکننده خود، ما را به گذشته هنری و سنتیمان پیوند میدهد. اصالت هنر و سنتی که در شهرهای ما کمتر دیده میشود و حالا جایش را به دیوارهای سیمانی خشن و ستونهای سنگی داده است.
این هنرمند کاشیکار معتقد است که میتوان با تلفیق هنر سنتی و اصیل ایرانی با هنر مدرن و امروزی، گذشته باشکوه خود را حفظ کرد. در گفتوگو با مرجان موحد، هنرمند کاشیکار و حجمیساز محله فرامرز عباسی، خاطرات و آثار او را مرور خواهیم کرد. بانویی که کارگاه سفالگریاش هنوز در نیشابور فعال است اما در محله فرامرز عباسی منطقه ما سکونت دارد.
سال1360 در نیشابور به دنیا میآید. علاقه و استعدادش در نقاشی از کودکی خودنمایی میکند:«اعضای خانواده معتقد هستند که من استعداد هنریام را از مادرم به ارث بردهام. مادرم زن هنرمندی بود و در زمینه گلدوزی، قلاببافی و عروسکسازی فعالیت داشت. اما پدرم اعتقاد چندانی به هنر و هنرمندی نداشت او معتقد بود که بچه باید درس بخواند دکتر و مهندس بشود. کار هنری برای آدم نان وآب نمیشود. اما من از بچگی به هنر نقاشی علاقه داشتم.»
هنوز خاطره کشیدن اولین نقاشی را به یاد دارد: « حدود 3سال داشتم که یک نقاشی از طبیعت کشیدم و برگه را برای پدر ومادرم بردم. در واقع با کشیدن این نقاشی استعدادم کشف شد. بعد از آن هر چه پول توجیبی میگرفتم صرف خرید دفتر نقاشی و مداد رنگی میکردم. در همان سنین کودکی، یکی از نقاشیهایی را که کشیده بودم برای روزنامه کیهان فرستادم. آنها هم از استعدادم در نقاشی تعریف کردند و به عنوان هدیه یک بسته آبرنگ و چند دفتر نقاشی برایم فرستادند.
این هدیه در تشویقم به هنر نقاشی تأثیر زیادی داشت. در دوران مدرسه به خاطر نقاشیهایم معروف بودم. تمامی تصاویر و نقاشیهای روزنامههای دیواری مدرسه را میکشیدم. طراحی و چهرهپردازی عروسکهای گروه نمایشی مدرسه نیز برعهده من بود. این علاقه به نقاشی سبب شد که تحصیلاتم را در رشته گرافیک ادامه داده و کارشناسی آن را بگیرم. مدرک درجه2 هنریام را نیز از اداره میراث فرهنگی دریافت
کردم.»
موحد که در نقاشی موفقیتهای خوبی کسب کرده بود، بعد از ازدواج با تماشای یک برنامه تلویزیونی در زمینه تولید و ساخت کاشی و سرامیک، اولین تجربه در ساخت کاشی فیروزهای را با کمک همسرش انجام میدهد: «بعد از ازدواج درسال 1382، در یک برنامه تلویزیونی از استاد قان بیگی که از استادان بزرگ ایران در زمینه سفال وکاشی است شاهد نحوه تولید کاشی بودم. در این برنامه تلویزیونی مراحل مختلف تهیه و ساخت سفال توسط استاد قان بیگی توضیح داده شد.
من نیز چون نقاشیام خوب بود، به فکر تولید کاشی افتادم و با خودم گفتم کار راحتی است. نقاشیهایم را روی سفالهای تولیدی میکشم بعد سفالها را در کوره قرار میدهم تا پخته شوند. چون برادر همسرم نیز کوره ذوب فلزات داشت، فکر میکردم که میشود از این کوره استفاده کرد. اطلاعات کافی نداشتم و فکر میکردم که سفال را میتوان در هرکورهای گذاشت و پخت. اولین تجربهام در زمینه تولید سفال موفقیتآمیز نبود. بعد از این ماجرا برای آشنایی با هنر سفال و نحوه ساخت آن، تحقیق و جستوجو را شروع کردم چون در آن زمان مثل امروز اینستاگرام، تلگرام و فضای مجازی وجود نداشت مدتی طول کشید تا راه و چاهش را یاد گرفتم.»
در مسیر آموزش تحقیقاتش با هنرمندان خانه ملک مشهد آشنا میشود: «خانه ملک، چند کارگاه هنرهای سنتی مثل؛ چرمدوزی، نقاشی، مجسمهسازی و سفالگری داشت. در کلاسهای کارگاه سفالگری ثبتنام کردم، نزد خانم ملکه سلطانی و صبوری از استادان سفالگری خانه ملک مقدمات هنر سفالگری و سرامیک، تهیه مواد اولیه، رنگشناسی و چگونگی پخت سفال را آموختم.
با وجود داشتن یک نوزاد یک ساله، هر هفته 3روز به خانه ملک میرفتم
با وجود داشتن یک نوزاد یک ساله، هر هفته 3روز به خانه ملک میرفتم تا بتوانم در کلاسها شرکت و با فوت وفن ساخت سرامیک و سفالگری آشنا شوم. در همین زمان با استاد فضلینژاد که در داخل مجتمع امام رضا(ع) کارگاه سفالگری داشتند آشنا شدم و در کلاسهایش شرکت کردم. همان سال به کمک همسرم یک کارگاه کوچک سفالگری در منزل راه انداختیم. چون همسرم در زمینه صنعتی و فنی مهارت داشت، هیچ کدام از وسایل کارگاه را از جای دیگری نخریدم و همه وسایل از جمله: کوره و چرخ سفالگری و حتی کوچکترین جزئیات و وسایل سفالگری را خودم با کمک همسرم ساختیم. در همان زمان کارمند اداره میراث فرهنگی نیشابور نیز بودم. سازمان میراث فرهنگی نیشابور نیز به تازگی یک کارگاه سفالگری زده بود و من در این مدت به صورت آزمون وخطا کار ساخت وتهیه سفال را در این کارگاه انجام میدادم.»
مرجان موحد بعد از یک سال کارمندی در اداره میراث فرهنگی شغلش را رها میکند و در کارگاه سفالگری شخصیاش، باز تولید سفالینههای هزارساله و قدیمیشهر نیشابور را شروع میکند: «کارمندی با روحیه و شور وحال زیادی که من داشتم سازگار نبود. به همین دلیل بعد از یک سال، کارمندی را رها کردم و با کمک همسرم بهروز بکائیان کارگاه کوچک خودمان را تکمیل و کارمان را شروع کردیم.
همسرم بزرگترین و بهترین حامیام در زمینه راهاندازی و توسعه کارگاه سفالگری بود. بعد از تجهیز و آمادهسازی کارگاه سفالگری به این فکر افتادیم که چه چیزی را تولید کنیم که در کنار اصالت و زیبایی، خریدار هم داشته باشد. به دنبال تحقیقاتی که انجام دادم متوجه شدم نیشابور در زمان سامانیان و سلجوقیان یکی از مراکز سفالگری در ایران بوده است و در کاوشهای باستانشناسی که توسط باستانشناسان فرانسوی انجام شد، سفالینهها و ظروف لعابی بسیاری کشف شده است. بسیاری از این ظروف و سفالینههای کشف شده در 33موزه معروف جهان از جمله موزه مترو پولیتن نیویورک، سانفرانسیسکو و ژاپن و لوور پاریس نگهداری میشوند. ویژگی ممتاز این سفالینهها در کنار تنوع رنگآمیزی و لعاب منحصر به فرد، این بود که این ظروف و سفالینه ها هر کدام دارای کتیبه و نوشتههای پندآموز و حکمتآموز بودند که به طور معمول در داخل ظرف یا دیوارههای آن نوشته شده بود.
بعد از تحقیقات لازم، بازتولید و احیا دوباره این سفالینههای قدیمی که بازمانده میراث سنتی هزار ساله بود شروع کردیم. ابتدا از طریق سایت موزههایی که این سفالینهها را نگهداری میکردند، عکس سفالینهها را تهیه و بعد از آن طراحی و ساخت را انجام میدادیم. بسیاری از این نقشها و سفالینهها را عبدا... قوچانی در کتاب سفالینههای نیشابور جمعآوری کرده است و این کتاب نیز یکی از منابع اصلی ما برای بازتولید این سفالینهها بود. زمانی که در میراث فرهنگی نیشابور بودم، بخشی از این سفالها را بازتولید کرده بودم.
بعد از تولید آنها در اندازه و مشابه با سفالینه اصلی و قدیمی، اطلاعات مربوط به زمان و مکان کشف سفالینه و کلمات قصاری را که روی آن نوشته بود به 3زبان انگلیسی، عربی و فارسی بازنویسی میکردیم و با اینکار سفالینه مورد نظر شناسنامهدار میشد. با این کار مشتری در کنار لذت از زیبایی و نقش و نگار سفالینه، با هویت آن که جزئی از میراث فرهنگی کشورمان بود آشنا میشد. ازسال 1384 برنامه بازتولید این سفالینهها را شروع کردیم و تا امروز ادامه دارد. از طرفی با توجه به غنی بودن گنجینه سفالینههای موجود ما مشکلی برای تهیه طرح سفالینهها نداریم.»
بعد از بازتولید، اطلاعات مربوط به زمان و مکان کشف سفالینه و کلمات قصاری را که روی آن نوشته بود به 3زبان انگلیسی، عربی و فارسی بازنویسی میکردیم و با اینکار سفالینه مورد نظر شناسنامهدار میشد
موحد سابقه 33بار حضور در نمایشگاههای صنایع دستی داخلی و خارج از کشور را دارد. او در کنار فروش این آثار ارزنده از اینکه توانسته است در قالب سفالینههای قدیمی بخشی از فرهنگ معنوی و ادبی کشور را به خارجیان نشان دهد بسیار خوشحال است.
این بانوی هنرمند با تأیید این مطلب میگوید: از سال 1384 تا به امسال، در 31نمایشگاه داخلی از جمله: نمایشگاه صنایع دستی تهران، مشهد، شیراز و اصفهان حضور داشتم و همیشه نیز این آثار ارائه شده به دلیل داشتن زیبایی و اصالت هنری که در آن به کار رفته است مورد استقبال بازدیدکنندگان قرار گرفته است. همچنین در 2نمایشگاه صنایع دستی خارج از کشور، اولی در کشور ترکمنستان و دیگری نمایشگاه بینالمللی مالزی که در برجهای دوقلوی شهر کوالالامپور برگزار شد حاضر شدم و تولیداتم را عرضه کردم. در این 2نمایشگاه بینالمللی بازدیدکنندگان استقبال خوبی از آثار عرضه شده داشتند. اشعار و کنایات ادبی که در این آثار نقش بسته بود، برای خیلیها جالب و خواندنی بود.»
او خاطرهای را در این زمینه به خاطر میآورد: «در نمایشگاه مالزی، زن و مردی استرالیایی جذب مطالب نوشته شده در پشت ظروف شده بودند، آنطوری که مترجم همراه ما به من گفت: این مرد استرالیایی فردی فرهنگی است و به شغل معلمی مشغول بود. او با خواندن این جملات زیبا و حکمتآموز، از اینکه ایرانیها در بیش از هزار سال قبل چنین فرهنگ غنی و ریشهداری داشتند شگفتزده شده بود. در یکی دیگر از نمایشگاهها، مردی هندی چنان تحت تأثیر زیبایی و نقشهای اصیل سفالینههای غرفه ما قرار گرفت که تمام سفالینهها و ظروف موجود را یکجا خریداری کرد و ما مجبور شدیم دوباره محموله جدیدی را سفارش بدهیم.
در نمایشگاه مالزی، زن و مردی استرالیایی جذب مطالب نوشته شده در پشت ظروف شده بودند، آنطوری که مترجم همراه ما به من گفت: این مرد استرالیایی فردی فرهنگی و به شغل معلمی مشغول بود
این مرد هندی که تا حدودی با زبان فارسی آشنا بود به من گفت: صاحب رستوران معروفی در دهلی پایتخت هند است و به خاطر زیبایی خیرهکننده و شفافیت و جلای رنگهای جادویی به کار رفته در این ظروف سفالی عاشق آنها شده است و تا کنون ظروفی به این زیبایی و اصالت را حتی در هنرهای سنتی فرانسه، روم وایتالیا ندیده است. به همین دلیل این سفالینهها را برای تزیین نمای داخلی رستورانش انتخاب کرده است. در طی این سالها تاکنون بارها محمولههایی را به کشورهای چین، کانادا، هند و آمریکا فرستادهایم.
کاشی وسرامیک به عنوان یکی از مصالح و مواد خام مورد استفاده در معماری سنتی و اصیل ایرانی، علاوه بر ماندگاری کمترین آسیب را به محیط شهری وارد میکند. موحد با تأکید بر این موضوع میگوید: کاشی و سفال لعابدار، متریال سنتی دارد و منطبق با شرایط آب و هوایی ایران است، این ماده خام هیچ آسیبی به فضای اطراف خود نمیزند و به سرعت در طبیعت تجزیه میشود. همچنین تداعیکننده معماری سنتی و اصیل ایرانی است. اما متأسفانه امروز با استفاده از متریالهای وارداتی مثل کامپوزیت و سنگ که هیچ تناسبی با معماری سنتی و آب و هوایی ما ندارد، با انعکاس نور خورشید باعث گرم شدن شهر، خفگی و نازیبایی در نمای شهر میشود.
با استفاده از مصالحی چون آجر، سرامیک و سفال لعابدار علاوه بر زیبایی و جذابیت نماهای شهری میتوانیم برای صدها نفرکار ایجاد کنیم. ما در عرصه صنعتی هر چقدر هم که پیشرفت کنیم به پای صنایع پیشرفته کشورهای اروپایی و آمریکایی نمیرسیم. اما در صنایع دستی و هنرهای سنتی به دلیل سابقه طولانی و داشتن هنرمندان مجرب و کارکشته میتوانیم حرف برای گفتن داشته باشیم. ما از لحاظ هنرهای سنتی جزو 10کشور اول دنیا هستیم و بسیاری از اروپاییها و حتی کشورهای همسایه و حاشیه خلیج فارس، خریدار هنرهای دستی ما هستند. با حمایت مسئولان میراث فرهنگی و دیگر دستاندرکاران میتوانیم با صادرات تولیدات صنایع دستی و سنتی شاهد ارزآوریهای میلیاردی برای کشور باشیم.
بسیاری از اروپاییها و حتی کشورهای همسایه و حاشیه خلیج فارس، خریدار هنرهای دستی ما هستند
این هنرمند از سال 1390در ساخت المانهای نوروزی با شهرداری مشهد همکاری خودش را شروع میکند و تا امروز المانهای مختلفی از ساختههای او در نواحی مختلف شهر مشهد نصب شده است.
موحد در توضیح این مطلب میگوید: سرامیک وسفال لعابدیده از جمله مواد خام ماندگار در معماری سنتی و اصیل ما هستند که در معماری مساجد و امامزادهها به چشم میخورد و با گذشت صدها سال همچنان پا برجاست. سال 1387 شهرداری نیشابور فراخوانی را برای ساخت المان میدان آزادی نیشابور داد، ما نیز شرکت و برنده مناقصه شدیم. با گذشت بیش از 13سال کاشیها وسرامیک به کار رفته در این المان مثل روز اول جلوه دارد. بعد از موفقیت در این مناقصه سال 1390 تعدادی از طرحهایم را برای خانه هنرمندان مشهد فرستادم. آنها نیز طرحها را تأیید کردند و اولین سفارش را که نصب 10 المان از اسامی امام رضا(ع) در بولوار فرودگاه بود از شهرداری مشهد گرفتم.
در طراحی این المانها از همان نقش ولعابهای سفالینههای نیشابور استفاده کردیم. بعد از آن نیز به سفارش خانه هنرمندان طرحها و المانهای دیگری از جمله: المان میدان توحید، طرح کاشی نیشابور در ابعاد 4ونیم متر در میدان احمدآباد، المانهای پل غدیر، پل جمهوری و چهره دکتر علی شریعتی و مرحوم پدرشان را در ورودی مترو تقیآباد کار کردیم. همچنین طراحی برخی جوایز مسابقات و همایشهای شهرداری مشهد را انجام دادیم. از جمله این المانها ساخت سرو فیروزهای بود که به هنرمندان برگزیده جشنواره استقبال از بهار تقدیم شد. طرح زیورآلات تزیینی سرامیکی یکی دیگر از طرحهای ماست. در این طرح ما انگشتر، دستبند و گردنبندهای سرامیکی با نقشهای اصیل و سنتی تولید کردیم که مورد استقبال قرار گرفت و خریداران داخلی و خارجی بسیاری پیدا کرده است.
موحد چندسالی است به عنوان مربی، آموزش کلاسهای سفالگری را در برنامه کاریاش قرار داده و تا امروز شاگردان موفقی را در زمینه تولید سفال و سرامیک تربیت کرده است.