کد خبر: ۱۱۴۸۶
۲۵ بهمن ۱۴۰۳ - ۰۸:۰۰
ساخت بزرگ‌ترین مرکز درمان ناباروری شرق کشور با وقف مرادنژاد

ساخت بزرگ‌ترین مرکز درمان ناباروری شرق کشور با وقف مرادنژاد

جواد مرادنژاد، ۲ ملک خود را در حوزه سلامت وقف آستان‌قدس‌رضوی کرد و نتیجه آن کمک به ساخت بزرگ‌ترین مرکز ناباروری شرق کشور بود. می‌گوید: استقبال بی‌نظیر زوجین نابارور برای بهره‌مندی از خدمات خبری خوشحال‌کننده است.

ایثار، گذشت و پشت‌پا‌زدن به دنیا و تمام تعلقاتش را از خیلی سال پیش شروع کرده است. قبل‌تر از اینکه دارو‌ندارش را وقف کند. از همان زمان که بهترین سال‌های عمر و جوانی را در میدان جنگ و میان آتش و خون گذراند. هشت سال، عمر کمی نیست.

از همان زمان که مجروحیت‌های پیاپی و بدنی پر از ترکش، افتخار جانبازی را سهمش کرد و حالا با کوله‌باری پر‌بار از ایثار و گذشت، یک‌بار دیگر، ثابت کرد دنیا و مادیاتش پیش چشم او ارزشی ندارد.

از جواد مرادنژاد می‌گوییم؛ هم‌محله‌ای ما در محله آزادشهر که ۲ ملک خود را در حوزه سلامت وقف آستان‌قدس‌رضوی کرد و نتیجه آن کمک به ساخت بزرگ‌ترین مرکز ناباروری شرق کشور بود. او با این کار جا پای واقفین این مسیر نهاد تا رسم نیکی به هم‌نوع را تجلی بخشد.

 

مرد روز‌های جنگ

پدرش، حاج‌احمد از حجره‌دار‌های خوش‌نام محلات قدیم مشهد بود؛ کوچه نخودبریزها. آقاجواد متولد۱۳۳۹ پسر ارشد خانواده است؛ پسر زبر‌و‌زرنگی که از وقتی دست چپ و راستش را شناخت، درکنار درس و مشق مدرسه در نقره‌فروشی پدر شاگردی می‌کرد. دبیرستان را در رشته ریاضی‌وفیزیک مدرسه نمونه‌دولتی نادرشاه با معدل بالا گذراند.

در جریانات انقلاب اسلامی باتوجه‌به همسایگی با منزل پدر رهبر معظم انقلاب و ارتباطاتی که با انقلابیون داشت، جزو فعالان انقلابی بود و حتی یک‌بار برای اینکه کتاب تفسیر نوین محمدتقی شریعتی را همراه داشت، ازطرف ساواک، دستگیر و زندانی شد.

او بعد‌از پایان تحصیلات متوسطه، در رشته کامپیوتر دانشگاه ملی (شهید بهشتی) قبول شد. اما با پیروزی انقلاب و به‌دنبالش انقلاب فرهنگی و تعطیلی دانشگاه‌ها دوباره به حجره پدر برگشت تا زمام امور را به دست گیرد. در این فاصله با ثبت نام در مراکز آموزش فنی‌و‌حرفه‌ای، دیپلم فنی مهندسی برق قدرت را گرفت.

شروع جنگ ایران و عراق، ورق را برای جواد جوان برمی‌گرداند. او که از همان آغازین روز‌های پیروزی انقلابیون، لباس خدمت به تن کرده بود، راهی جبهه شد. مرادنژاد چهار‌ماه بعد‌از آتش‌بس با تنی پر از ترکش و دلی آرام به خانه برگشت.

‌او تعریف می‌کند: در طول ۸۵ ماه حضور در جبهه در سه عملیات بیت‌المقدس، کربلای‌۵ و بدر مجروح شدم. اما در عملیات بدر، شدیدترین مجروحیت را داشتم و بیشترین دوره نقاهت را گذراندم که فرصتی شد دوباره در کنکور شرکت کنم، به‌طوری‌که از همان بیمارستان به جلسه کنکور منتقل شدم.

اگرچه باز هم برای حضور در منطقه از رفتن به دانشگاه سرباز زد، این‌بار به‌جای انصراف، تعویق ترم گرفت تا فرصت تحصیل به وقت صلح را از دست ندهد.

 

قبول مسئولیت با حکم امام جمعه

فاصله سال‌های ۶۸ تا ۷۸ اوج پیشرفت علمی او بود. جنگ تمام شده و او درس را دوباره شروع کرده بود و مدرک کارشناسی، کارشناسی‌ارشد و دکترایش را در رشته اقتصاد گرفت. در کنکور فوق‌لیسانس نفر اول رشته خودش یعنی اقتصاد گرایش انرژی شد و بعد دو سال تحصیل در این مقطع با معدل بالای ۱۹ برای دکترا شرکت کرد.

البته که برای کسی، چون جواد مرادنژاد، درس و تحصیل نمی‌توانست بهانه‌ای باشد برای قبول‌نکردن مسئولیت و خدمت. برای همین وقتی در سال‌۶۸ امام‌جمعه وقت مشهد، آیت الله ابوالحسن شیرازی، در دیدار با جانبازان، پیشنهاد قبولی مسئولیتی در حوزه جانبازان در بنیاد جانبازان خراسان بزرگ را به او داد، به گفته خودش حسب تکلیف، بی‌چون‌وچرا قبول کرد؛ «وقتی آن پیشنهاد داده شد، فقط به نیت خدمت به بچه‌های جبهه و جنگ و جانبازان، مسئولیت را قبول کردم. اما را فقط دو سال عهده‌دار بودم. دراین مدت هم انتقالی گرفتم تا از درس و دانشگاه عقب نمانم.»

در طول ۸۵ ماه حضور در جبهه در سه عملیات بیت‌المقدس، کربلای‌۵ و بدر مجروح شدم 

فاصله سال‌های‌۷۰ تا ۹۰ اوج فعالیت جواد مرادنژاد بود؛ چون با دعوت ستاد کل نیرو‌های مسلح راهی تهران شد. او در این سال‌ها در‌کنار تحصیل، مسئولیت‌های متعددی را عهده‌دار شد، تا اینکه سال‌۹۰ بعد از چهل سال خدمت، خود را بازنشسته کرد.

البته او که از سال‌۸۳ در‌کنار همه مشغله‌ها یک مجموعه زیارتی به نام «راهیان‌نور» را در مسیر فراهم‌کردن سفر‌های زیارتی برای آرزومندانش راه‌اندازی کرده بود، بعد‌از بازنشستگی بیشتر وقتش را در آنجا می‌گذراند؛ مجموعه‌ای که به قول خودش دلی است و انتفاعی ندارد.

 

سبقه وقف در خاندان مرادنژاد

و، اما داستان وقف حاج‌جواد مراد‌نژاد، قصه دیروز و امروز نیست. او عمری به گذشتن از مال و کسب رضایت دوست فکر می‌کرده است؛ داستانی که در خاندان او غریب نبود.

خودش تعریف می‌کند: حاج مؤمن علی‌خان‌زاده، دایی پدرم، تاجر زغال بود. او در حوالی پنج‌راه پایین‌خیابان، مسجد بزرگی به مساحت ۱۲۰۰‌مترمربع در سه طبقه ساخت. در توسعه تکیه کرمانی‌ها هم با خرید ملکی وقفی کمک کرد. هر‌سال در ماه مبارک، سی‌روز را سفره افطار می‌انداخت و، چون اولادی نداشت، هرچه را داشت و نداشت، در زندگی وقف خدمت به مردم کرد. جد مادری‌ام به نام حاجی عبدالله نیا کارگاه فرش‌بافی داشت و فرش‌های حرم را تأمین می‌کرد. الان فرش‌های اسم‌خورده به نامش در موزه حرم نگهداری می‌شود.

دایی مادرم هم برای توسعه تکیه کرمانی‌ها ملکی را خرید تا تکیه بزرگ‌تر شود و در مراسم مناسبتی عاشورا وتاسوعا جمعیت بیشتری بتوانند از مراسم فیض ببرند.»

مرادنژاد ادامه می‌دهد: این سبقه خانوادگی سبب شده بود من هم برای اموالم برنامه‌ای داشته باشم. ملکی با مساحت پانصد‌مترمربع در خیابان راهنمایی و ملکی تجاری با مساحت دویست‌مترمربع در محله وکیل‌آباد، بخش اعظم اندوخته‌ام، در تمام سال‌های کار و خدمتم بود که تصمیم گرفتم برای سلامت مردم و به ویژه کسانی که تمکن کمتری دارند، از آن بگذرم و وقفشان کنم.

 

ساخت بزرگ‌ترین مرکز درمان ناباروری شرق کشور با وقف جواد ‌مرادنژاد

 

بالاخره مسیر وقف را یافتم

تصمیم، تصمیم سختی بود. او از خیلی سال قبل به عملی‌کردن نیتی که در سر داشت، فکر کرده و مسیر‌هایی را برای وقف مالش پیش نظر آورده بود؛ از ساخت مدرسه و مسجد تا خوابگاه و مشارکت در ساخت‌و‌ساز‌های موقوفی دیگران؛ «زمانی‌که دایی پدرم، ساخت مسجد امام‌خمینی (ره) در محله پایین‌خیابان را شروع کرده بود، یک روز به ایشان پیشنهاد کردم من هم به قدر سرسوزنی در ساخت مسجد کمک کنم، اما ایشان بنا به نیت و اعتقادی که داشت، اجازه نداد.

بعد آن به ساخت مسجد، مدرسه، خوابگاه شبانه‌روزی، درمانگاه و‌... هم فکر کردم. اما دیدم ما در این مملکت خیّر مدرسه و مسجد‌ساز کم نداریم. درمانگاه و خوابگاه و‌... هم اگر در پروسه اداری بیفتد، شاید بهره‌برداری اش سال‌ها طول بکشد. برای همین مستأصل مانده بودم که چه کنم.»

تنها مزیت روز‌های سیاه شیوع کرونا برای حاج‌جواد، کمک به او در گرفتن تصمیمی بزرگ بود و آن تصمیم به وقف مال در راه سلامت بود. او تعریف می‌کند: به‌قدری مستأصل و سردرگم شده بودم که به خود امام‌رضا (ع) پناه بردم تا در تصمیم‌گیری برای خرج مالم کمکم کند. جرقه وقف سلامت همان‌جا در ذهنم زده شد و تصمیم به این کار گرفتم.

 

ساخت بزرگ‌ترین مرکز درمان ناباروری شرق کشور با وقف جواد ‌مرادنژاد

 

کمک در تکمیل بخش ناباروری بیمارستان

حضور در مجامع علمی و اطلاع از آمار و اطلاعات پایین‌آمدن نرخ باروری و کاهش جمعیت و مهم‌ترین عامل، تأکید رهبر معظم انقلاب مبنی بر جوانی جمعیت، همه دست به دست هم داد تا مرادنژاد که حالا گرد سپید گذر عمر بر سرش نشسته و سرد و گرم روزگار چشیده است، برای کمک به ساخت و تجهیز بخش ناباروری بیمارستان رضوی عزمش را جزم کند.

او تعریف می‌کند:، چون سال‌ها عضو هیئت‌علمی دانشگاه بودم، از پایین‌آمدن نرخ رشد جمعیت و کاهش روزافزون جوانی جمعیت و از‌طرفی آمار ناباروری و هزینه‌های سنگین درمان بی‌خبر نبودم؛ بنابراین تصمیم گرفتم برای کمک به خانواده‌های ناتوان در هزینه‌های درمان ناباروری، قدمی بردارم.

به‌قدری سردرگم شده بودم که به امام‌رضا (ع) پناه بردم تا کمکم کند. جرقه وقف سلامت همان‌جا در ذهنم زده شد

ساختمان نیمه‌ساز بخش درمان ناباروری بیمارستان منتسب به آستان قدس رضوی و ارادت به حضرتش، راه را برای مرادنژاد آسان کرد تا با تکمیل و در ادامه تجهیز آن بخش، به مراد دل برسد و نیتش را عملی کند؛ «دارو‌ندارم از امام رضاست. بعد کلی کلنجار‌رفتن با خودم و تصمیم قطعی برای وقف مالم در راه سلامت، ازطریق دوستانی مطلع شدم بخش درمان ناباروری بیمارستان رضوی ناتمام است.

این شد که با کمک به اتمام ساختمان این بخش و در ادامه تجهیزش به دستگاه‌های مخصوص، بالاخره اردیبهشت سال گذشته به لطف خدا و عنایت امام‌رضا (ع) به بهره‌برداری رسید.»

 

خیلی زود دیر می‌شود

جواد مرادنژاد با ذکر یک خاطره، مردم را دعوت به وقف می‌کند. می‌گوید: رئیس بیمارستان رضوی، آقای دکتر محور، ماجرای پزشکی را برایم تعریف کرد که سهام‌دار مجموعه‌ای درمانی بود. فرزندان او همه در خارج از کشور بودند و نیازی به مال و اموال پدر نداشتند. آقای دکتر تصمیم می‌گیرد سهام خودش را به نفع سلامت مردم وقف کند. همه کار‌های اداری انجام می‌شود، اما روزی که به‌همراه همسرش برای امضای قرارداد‌ها می‌آیند، امضای برگه‌های واگذاری سهام را به جلسه بعد موکول می‌کنند؛ جلسه بعدی که هرگز نمی‌آید و آن دو بعد مدتی فوت کردند.

من این داستان را برای همسرم تعریف کرده بودم. ایشان که وسواس و حساسیت من را در وقف مال می‌دید، مدام به تصمیم‌گیری هر‌چه زودتر تأکید می‌کرد و می‌گفت «حواست باشد خیلی زود دیر می‌شود.»

الان من هم به همه آنها که قصد وقف مال در کار خیر را دارند، همین جمله را می‌گویم. پس تا دیر نشده، تصمیمشان را عملی کنند و خیر دنیا و آخرت را برای خود بخرند.

 

ساخت بزرگ‌ترین مرکز درمان ناباروری شرق کشور با وقف جواد ‌مرادنژاد

 

- نظر همسرتان درباره تصمیم به وقفی که گرفته بودید، چه بود؟

همسرم در تمام مراحل زندگی همه‌جوره همراه و هم‌پای من بوده است. در‌زمینه تصمیم برای وقف، اصرار ایشان به عملی‌کردن، بیشتر بود و به‌نوعی مشوق من بود.

- به همین‌دلیل است که بخش آزمایشگاه کلینیک درمان ناباروری بیمارستان رضوی به نام خانم شما نام‌گذاری شده است؟

همان‌طور‌که گفتم همسرم در زمان جنگ و ناملایمات آن سال‌ها، از دوری و مجروحیت تا مأموریت‌های چند‌ماهه، بار زندگی را به‌تنهایی به دوش گرفت. خواستم با این کار نامش ماندگار شود.

خیلی‌ها سعی کردند نظرم را برگردانند اما من با خدا و امام‌رضا (ع) معامله کردم

- نظر فرزندانتان در‌این‌باره چه بود؟

من یک فرزند بیشتر ندارم. دخترم، فاطمه هم با من و مادرش در تصمیمی که گرفته بودیم، موافق بود.

- آیا کسی هم بود که به‌خاطر این تصمیم و وقف اموال، سرزنشتان کرده باشد؟

بله. حتی فامیل نزدیک خیلی سعی کردند نظرم را برگردانند؛ اینکه امام‌رضا (ع) و آستان قدس کم ندارد و این همه سرمایه و زندگی من است و‌.... اما من با خدا و امام‌رضا (ع) معامله کردم. این صدقه جاریه‌ای است که من هم نباشم، ساری و جاری است.

- برای این اقدام، وقف‌نامه‌ای هم تنظیم شده است؟

در حال حاضر وقف‎‌نامه‌ای در دست تنظیم است. براساس مفاد آن وقف‌نامه‌ای، زوجین نیازمند که تمکن مالی پرداخت هزینه‌های درمان را ندارند، از تخفیفات بهره‌مند می‌شوند. حتی برای برخی که از‌سوی مددکاری بیمارستان معلوم شود ناتوان از پرداخت هزینه‌ها هستند، مراحل درمان صد‌درصد رایگان خواهد بود.

- بهترین خبری که بعد از افتتاح بزرگ‌ترین مرکز ناباروری شرق کشور شنیدید، چه بود؟

استقبال بی نظیر زوجین نابارور از سرتاسر کشور و حتی کشور‌های همسایه برای بهره‌مندی از خدمات این مرکز و نیاز به تانک‌های نگهداری جنین که برای من خبری واقعا خوشحال‌کننده است.

- درباره پروژه بعدی و احداث ساختمان تخصصی قلب هم توضیح می‌دهید؟

یکی از بخش‌های سلامت که نیت داشتم درزمینه آن، قدمی بردارم، بیماری‌های قلبی بود. درمانگاهی در نهصد‌مترمربع در محدوده چهارراه دکترای خیابان ابن‌سینا در‌حال آماده‌سازی است. بخشی از مبلغ فروش املاک وقفی برای این مجموعه تخصصی قلب هزینه خواهد شد که ان‌شا‌ءالله تا سال آینده به بهره‌برداری می‌رسد.

 

* این گزارش پنج‌شنبه ۲۵ بهمن‌ماه ۱۴۰۳ در شماره ۵۸۴ شهرآرامحله منطقه ۱۱ و ۱۲ چاپ شده است.

ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44