
توسی نژاد| هنرش خوشنویسی و نقاشی و سنگتراشی است و از همین تواناییها نان میخورد اما سرنوشت در کسب روزی، گونه خاصی از هنرنمایی را برایش مقدر کرده است؛ حکاکی روی سنگ قبر. کاری که اگرچه خودش اشتغال به آن را از سر ناچاری میداند، در جای خود مهم است و بیشتر مردم نیاز دارند کسی برایشان آن را انجام دهد.
تصور کنید در اجتماعی از گورهای سختشمار ردیفشده، کسی بخواهد قبر عزیزش را پیدا کند و ضمن نثار فاتحهای، خودش را هم تسکین بدهد. بدون سنگقبر چقدر این کار شدنی بود؟ بماند که آقای سنگتراش به برخی زیادهرویها و اسراف کردنها و خودنماییها در سفارشدادن سنگ، انتقاد دارد و بهسختی معتقد است که سنگقبر کمکی به عزیز ازدسترفته نمیکند و آنچه برای فردِ درگذشته سودمند است، باقیاتِ صالحات یا همان امور صالحی است که ثواب آن تا ابد باقی میماند.
او باور دارد که به جای خریدن سنگقبرهای آنچنانی میتوان با سنگی ارزان هم قبر فرد فوتکرده را مشخص و پیدا کردن آن را آسان کرد و مابهالتفاوتش را صرف خیرات و کمک به نیازمندان کرد تا به عنوان ثوابی، نصیب عزیزِ درگذشته شود. این اعتقاد نیک، باور سنگتراشی است که با او در یکی از مغازههای فروش صنایع سنگی در مقابل آرامگاه خواجهربیع روبهرو میشویم.
عبدالرضا تقیزاده ۴۰ ساله است و اهل شهرستان گرمه در خراسان شمالی است و حالا در محله خواجه ربیع مشهد سکونت دارد. درباره خودش میگوید: در شهر خودمان دیپلم ادبیات و علومانسانی گرفتم و در همانجا در کارخانه سازههای آلومینیومی مشغول به کار شدم. مدتی بعد کارخانه با مشکل مالی روبهرو شد و من هم مانند عدهای دیگر از نیروهای آن تعدیل شدم. این شد که در تیرماه ۱۳۷۹ به دنبال شغل، به مشهد آمدم و کار جدیدی آغاز کردم.
او ادامه میدهد: در دوران دبیرستان در گرمه، اوقات فراغتم را در مغازه تابلونویسی یکی از دوستانم میگذراندم که همین باعث شد به صورت تجربی خوشنویسی و نقاشی و حکاکی روی سنگ را یاد بگیرم.
به همین خاطر در مشهد به کوچه بیمارستان شاهینفر رفتم و در یکی از تابلونویسیهای آنجا مشغول کار شدم. مدتی بعد هم کار در یک مغازه فروش صنایع سنگی را در نزدیکی آرامگاه خواجهربیع شروع کردم که در آنجا چهرهپردازی سنگقبرهای سفارشی را به من محول کردند.
این سنگتراش عنوان میکند: البته من سیار کار میکنم و در دیگر سنگتراشیهای شهر که بخش مهمی از آن در بهشترضا (ع) واقع شده است، هم حکاکی روی سنگ انجام میدهم.
او درباره کارش میگوید: این شغل را از سر ناچاری انتخاب کردهام؛ البته از آن راضی هستم اما در میان مردم وجهه خوبی ندارد. به همین دلیل وقتی کسی از کارم میپرسد، میگویم تابلونویسم.
تقیزاده با اشاره به خوبیهای سنگتراشی اظهار میدارد: خدا را شکر درآمدش کفاف مخارج زندگیام را میدهد و هر روز بعد از هشتساعت کار، وقتم آزاد میشود تا به علایقم -که مطالعه کتابهای تاریخی و کشیدن تابلوهای نقاشی است- برسم اما مشکلاتی هم وجود دارد که نقاط منفی این شغل به شمار میآید.
او تصریح میکند: با ورود دستگاههای لیزر، در آینده بازار ما سنگتراشهایی که به صورت دستی و با دستگاه ضربهزن کار میکنیم، کساد خواهد شد؛ چون با دستگاههای لیزر، هم راحتتر میتوان کار کرد و هم تولید افزایش مییابد.
هرچند به دلیل بهای زیاد آن که حدود ۴۰ تا ۵۰ میلیونتومان میشود، فعلا فقط در دوسهتا از کارگاههای مشهد از این دستگاهها استفاده میشود. اما کار سنگتراشی سنتی که من به آن مشغولم، آسیبهایی نیز به تندرستی آدم میزند؛ به طوری که خود من دیسک کمر گرفتهام و از سروصدای کار گاهی گوشدرد میشوم.
سنگتراش محله خواجهربیع معتقد است شغلش باعث نزدیکی او به خدا میشود. او میگوید: اینکه دائم چهره کسانی را که از دنیا رفتهاند بر سنگ حکاکی کنی، باعث میشود حواست باشد که ممکن است چند روز دیگر خود تو هم زنده نباشی. با این شغل، مرگ همیشه مقابل چشمان آدم است و فکر کردن به حقیقت آن، بازدارنده از انجام خیلی از گناهان.
حکاکی روی سنگقبر هم خاطرات تلخ و شیرین خود را دارد. تقیزاده در اینباره میگوید: زیاد پیش میآید که هنگام کار ناراحت و متاسف شوم و سبب آن هم جوانی چهرههایی است که عکسشان را میآورند تا روی سنگ حک کنم؛ بهویژه وقتی که خانواده فردِ درگذشته از زندگی و رنجهای او برایم میگویند.
یکبار پیرمردی که برای سفارش کار به مغازه آمده بود، با دیدن چهره جوانی بر روی یکی از سنگقبرها به گریه افتاد. او تعریف کرد که کامیونی به طور همزمان با آن جوان و پسرش برخورد کرده و حالا از سر اتفاق، سنگ قبر هر دوجوان به یک مغازه سنگتراشی سفارش داده شده بود.
او ادامه میدهد: البته اتفاقهای جالبی هم میافتد. برای نمونه گاهی در نوشتههای روی سنگ اشتباه میشود. خودم یکبار بعد از حک اسم متوفی در بالای سنگی بزرگ به ابعاد ۲ متر در ۶۰ سانتیمتر و نوشتن متنی درباره آن مرحوم در پایین سنگ، ۳۰، ۴۰ سانتیمتری در میانه جای خالی اضافه آوردم.
برای همین در آن جای خالی نوشتم فلانی فرزند مرحوم فلانی؛ چون متوفی حدود ۵۰، ۶۰ سالی داشت و تصور کردم لابد پدرش هم فوت کرده است، اما پدر زنده بود و این باعث اعتراض خانوادهاش شد.
افرادی پیدا میشوند که سنگهایی مجلل و قیمتی برای مردههایشان سفارش میدهند
تقیزاده به نکته جالبی اشاره میکند که جای درنگ دارد. او میگوید: اگرچه شغل من سنگتراشی است، لازم است یادآوری کنم که سنگ قبر برای یادبود و آسان پیدا کردن قبر مدنظر در میان قبرهای پرشمار است، بنابراین نه قداستی دارد نه اهمیت دیگری.
با اینحال افرادی پیدا میشوند که سنگهایی مجلل و قیمتی حتی به بهای میلیونهاتومان برای مردههایشان سفارش میدهند، آنهم در شرایطی که قیمت متعارف برای سنگقبر ۳۰۰ تا ۵۰۰ هزار تومان است و حتی با ۶۰ هزارتومان هم میشود سنگی ارزان سفارش داد.
وقتی افرادی نیازمند وجود دارند که این مبالغ گوشهای از مشکلاتشان را رفع میکند، خرید سنگقبری آنچنان بزرگ که با جرثقیل حمل شود، فقط حرکتی خودنمایانه است. این شهروند تاکید میکند: باقیاتِ صالحات است که به درد آن دنیای انسان میخورد نه سنگهای گرانبها.
* این گزارش یکشنبه، ۲۲ تیر ۹۳ در شماره ۱۱۱ شهرآرامحله منطقه ۳ چاپ شده است.