اولین تصویر آقامحمود از جاهدشهر مربوط به ۲۷ سال قبل است که زمینهای خالی در محاصره خندق بودند. آن روزگار، وقتی شب میشد، چراغ روشن خانهها کورسوی امیدی برای ساکنان میشد. آقامحمود، چهاردهمین سال مهاجرتش از سیستانوبلوچستان به مشهد را میگذراند که بهواسطه کارمندی در شرکت پگاه خراسان، پایش به این محدوده بازشد. سال ۱۳۷۷ بود که زمین خودش را از تعاونی مسکن جهاد تحویل گرفت و با ساخت خانه، شد یکی از ویلایینشینهای باوفای جاهدشهر.
روایت این سطرها از زبان محمود سرگلزایی پنجاهوهفتساله نشان میدهد این شهرک چقدر زود با کمکهای جهاد به رشد و توسعه رسید و از کارمندنشینی خارج شد. خودش میگوید: روزی که پایم به اینجا رسید، تا چشم کار میکرد، زمینهای خالی قطعهبندی شده بود. سال ۱۳۷۷ نخستین آسفالت ریخته شد و تابستان ۱۳۷۸ هم نخستین علمک گاز گذاشته شد.
تهیه نان و ارزاق، از کارهای سخت آن روزها بود. «علیآقا نانوا» را از قاسمآباد راضی کردیم اینجا نانوایی راه بیندازد. خیلی از نانهایش میماند و مشتری کم داشت، اما مردانگی کرد و ماند.
بعداز واگذاری زمینها، مدیران جهاد تصمیم گرفتند به اهالی جدید، آپارتمان واگذار کنند و بهاینترتیب در سالهای ۱۳۸۰ و ۱۳۸۱ نخستین آپارتمانهای جاهدشهر دور میدان بوستان قد علم کردند.
اولین مسجد این محدوده که در آن نماز برگزار شد، فضایی از سوله تعاونی مسکن جهاد بود. بعداز ساخت بوستان جاهدشهر در دهه ۱۳۸۰ مسجد امامخمینی (ره) هم با کمکهای مردمی و شهرداری ساخته شد.
با علمشدن آپارتمانهای سربهفلککشیده، دیگر میدان نمایشگاه که تبدیل به تقاطع چهارسطحی آزادگان شده، از این محدوده دیده نمیشود. در این نقطه درختهای قدیمی تنومندی بود که امروز درحال خشکشدن هستند.
یکی از نقاط قوت جاهدشهر برای من همسایهداری در آن است. باوجود تغییر سبک زندگی همچنان همسایههایمان در غم و شادی هم شریک و کمکحال یکدیگرند. آقای سلمانزاده، سید مهدی مصطفوی و آقای حسینی از همین همسایهها هستند.
* این گزارش پنجشنبه ۱۲ مهرماه ۱۴۰۳ در شماره ۵۶۶ شهرآرامحله منطقه ۱۱ و ۱۲ چاپ شده است.