چهارباغیها در هفدهمین قرار خود به محلههای پروین اعتصامی و عسکریه در منطقه ما آمدند تا با تاریخ و هویتِ دو المان برجسته شهر مشهد بیشتر آشنا شوند.
به گزارش شهرآرامحله، قرار اینبار چهارباغیها با هدف شناختن طرحهای شاخصِ معمار برجسته مشهدی، دکتر یعقوب دانشدوست، از خیابان گلستان شرقی و بیمارستان آریا شروع و به محله عسکریه و میدان پرواز ختم شد.
در این گشتوگذار نیمروزه که با همراهی علاقهمندان به هویت و تاریخ شهر مشهد انجام شد، دکتر یعقوب دانشدوست و دخترش نیز حضور داشتند و با توضیحات خودشان درباره معماری المان «همای رحمت» در میدان غدیر و المان سابق میدان آزادی که فعلا در میدان پرواز قرار دارد، درباره ابعاد مختلف این آثار توضیح دادند.
میدان غدیر که المان «همای رحمت» را در خود جای داده است، نخستین مکان توقف چهارباغیها در منطقه ۷ بود که دکتر دانشدوست درباره آن چنین گفت: سال ۱۳۷۴ آقای امیریپور، شهردار مشهد بود. او با من ارتباط خوبی داشت و نسبتبه نمای شهر هم بسیار دقیق و حساس بود.
این شهردارِ باسلیقه مشهدی به کارهای ماندگار علاقهمند بود و این مثبتترین نکته کارش محسوب میشد. هنگامی که برای ساخت المان، من برای بررسی مکان به پل غدیر آمدم، بدنه پل اجرا شده بود و پیمانکار هم آماده بتنریزی بود.
من از ساده بودن این کار بسیار ناخرسند بودم و به آقای امیریپور گفتم: «استفاده از بتن لخت در وسط شهر، فضا را خیلی حیف میکند.» شهردار هم با نظرم موافق بود، اما برای تغییر آرایش بتنها شرط گذاشت که نباید بیشتر از ۱۵ روز طول بکشد و من هم قبول کردم.
عوامل اجرا ناچار شدند دیوار بتنی را ۵ سانتیمتر به داخل بکشند که برجستگی ایجاد کنیم و خوشبختانه همهچیز طبق قول و برنامه پیش رفت. این نقطه قوت یک شهر است که شهرداری علاقهمند و سختکوش داشته باشد تا فضاهای مهم شهری حیف نشود.
میدانستم که باید چند طرح بهصورت فرورفته و برجسته در بتنها ایجاد کنم و با توجه به نام میدان که غدیر بود و المانی که قرار بود در آینده با عنوان «همای رحمت» در آن جاسازی شود، تعدادی طرح سرو را اجرا کردم.
سروها نوعی اشاره است که حضرت علی (ع) را در ذهن متصور میکند، بنابراین تنها یک تداعی از درخت سرو، نمایش داده شده است و این نمادها نباید خیلی دقیق یا ملموس باشد.
معمار برجسته مشهدی ادامه داد: من همیشه آن شعر معروف شهریار را در ذهن داشتم و به تشبیه زیبای امیرالمومنین (ع) به «همای رحمت» بسیار علاقهمند بودم. برای طرح زدن هم سعی کردم همای رحمت را در ذهنم بیاورم و از آن الهام بگیرم.
با خودم تصور میکردم بهترین موقعیت برای زنده کردن «همای رحمت» در توصیف علی (ع)، اینجاست. «هما» نام پرندهای مهربان است و رحمت نیز باید در وجود همان پرنده نهادینه میشد. در کنار این مفاهیم دوست داشتم چیزی روی کاغذ بکشم که علی (ع) را با خصوصیات غدیر بیان کند.
بهترین کار مجسم کردن همای رحمت درقالب نام علی (ع) بود. با ذکر یاعلی پرندهای سفید و زیبا را طراحی کردم، اما در لحظه اجرا با مشکلاتی جدی مواجه شدم.
مشکل اینجا بود که فرم حروف و بزرگی پرنده، سبب میشد نمای کلی آن بیشتر شبیه پرندههای شکاری باشد، حال آنکه «هما» پرندهای مهربان است که با پیوند رحمت در کنارش، باید حالتی دوستداشتنی و آرام داشته باشد.
میدانستم نماد همای رحمتی که طراحی میکنم، باید یادآور متانت و مهربانی باشد. بیش از بیستبار برای قسمت سر و گردن پرنده طرح کشیدم، اما هربار حالتی خشن و عصبانی داشت.
آنقدر سرسختی به خرج دادم تا اینکه بالاخره خود حضرت کمکم کرد و پرنده رام شد. بعد از بیستبار طرح زدن، پرنده مهربانی روی کاغذ خودنمایی کرد. چهره دوستداشتنیاش پیامآور مهربانی و آرامش بود. این نماد از نیمرخ، واژه یاعلی را مجسم میکند.
آنقدر سرسختی کردم تا بالاخره خود حضرت علی(ع) کمکم کرد و پرنده رام شد. پرنده مهربانی روی کاغذ خودنمایی کرد
طراحی این المان تقریبا دو ماه زمان برد؛ چون میخواستم پرنده، دلبسته تعلقات زمینی نباشد و حالت پرواز و اوج گرفتن به خود بگیرد.
او با اشاره به اینکه «همای رحمت» بنایی مدرن است که در عین حال که به سنتها و ارزشهای فرهنگی و مذهبی ما وابسته است، آزاد است و محدودیت نمیپذیرد، افزود: امروز از دیدن این المان راضی هستم؛ چراکه نماد «همای رحمت» چندین ویژگی مهم دارد؛ نخست اینکه با بیان و رفتار حضرت علی (ع) ارتباط خاصی دارد.
دوم تجلی واژه یاعلی در کنار همه ویژگیهای بناست و سوم نمادی زیباست که در قاب شهر جای گرفته و با اعتقادات و سنت مردم همراستاست.
هنوز دکتر دانشدوست از اعمال نظر برخی که سبب شدند المان «همای رحمت» در مکان اصلیاش جانمایی نشود، دلگیر است. او در اینباره به جمع چهارباغیها گفت: قرار بود پرنده همای رحمت، حالت سکون نداشته باشد و همواره متحرک و پویا بهنظر بیاید. به همین منظور دو طرف پل را نقش موجدار طراحی کردم.
اگر الان دقت کنید، موجهای هندسی را در دو طرف پل خواهید دید. آن زمان درنظر داشتم نقش و المان را با هم ببینم، بنابراین جانمایی همای رحمت را در انتهای آخرین جزیره بولوار درنظر گرفتم.
این باعث میشد کسانی که با خودرو در حال حرکت به سوی میدان هستند، با دیدن موجها و در انتها نماد همای رحمت تصور کنند که پرنده در حال پرواز است.
قصد داشتم با اجرای این طرح، حس آزادیخواهی حضرت علی (ع) را به تصویر بکشم، اما در زمان اجرا، تشکیلات روشنایی میدان، درست تنظیم نشد و مسئولان اجرا گفتند در قسمت درنظر گرفتهشده برای المانها باید پروژکتورهای پایهبلند و گرانقیمت (!) نصب شود، بنابراین جای المان تغییر کرد و به داخل میدان انتقال یافت.
اکنون موجها هنوز هست، اما خاصیت حرکت به دلیل جابهجا شدن نماد اصلی، از دست رفته است. همچنین قرار بود «همای رحمت» یکبار و بزرگتر اجرا شود که بهدلیل اصرار مسئولان اجرا برای نصب پایهچراغها، دو المان با ابعاد کوچکتر طراحی شد.
دومین جایی که چهارباغیها یکی از المانهای نوستالژیک مشهد را در کنار سازندهاش دیدند، میدان پرواز در محله عسکریه بود. المان «به سوی نور» در سال ۱۳۴۶ برای نصب در میدان آزادی (فلکه پارک) طراحی و ساخته شده است.
دو پرنده این المان طوری طراحی شده است که گویی میخواهند به طرف بالا و روشنایی بروند. همچنین حجم کرویشکلی که در بالاترین قسمت آن تعبیه شده است، قرار بوده از جنس کریستال باشد تا درخشانتر و روشنتر دیده شود و نگاه بیننده را به سمت خودش هدایت کند.
این نشان شهری که تداعیکننده دو پرنده است، تا سالها پیش در میدان آزادی نصب بود، ولی در زمان اجرای زیرگذرِ آن قسمت از شهر، از جایش کَنده شد و سالها در خارج از شهر و بلاتکلیف روی زمین ماند.
دکتر دانشدوست در این زمینه خاطرنشان کرد: آنقدر رفتم و آمدم تا بالاخره مجبور شدند تصمیمی برای نصب دوباره المان بگیرند. نخست میدان اصلی بولوار فرودگاه را برای جانمایی المان درنظر گرفته بودند، اما با مخالفت مسئولان فرودگاه و دلایلی که آنها برای به مشکل خوردن پرواز هواپیماها آوردند، المان به فضای سبز حاشیه میدان، منتقل و در اینجا نصب شد.
حالا من از مکان کنونی جانمایی المان ناراحتم، زیرا زاویه دید مناسبی ندارد و بهنوعی به حاشیه رفته است.
«پدرم (یوسف دانشدوست) اهل تبریز بود، اما دایی بزرگی (فتحا... فرزار) داشتم که رئیس دادگستری مشهد شده بود. آن موقع به او مدعیالعموم میگفتند.
وقتی سهساله بودم، ازآنجاکه سالهای بعد از جنگ جهانی بود، پدر و مادرم احساس کرده بودند شاید بتوانند اینجا با کمک داییام کاری پیدا کنند. پدرم کارمند اداره دارایی بود. وقتی هم که به مشهد آمد، در همین اداره دارایی استخدام شد.
حقیقتش را بخواهید، من خودم خیلی به رشتههای فنی علاقه داشتم؛ بهخصوص رشته فیزیک. همان زمانی هم که در دبیرستان نادرشاه تحصیل میکردم، دبیر فیزیک برای من خیلی محبوب بود.
خیلی علاقه داشتم که برای تحصیل در یک رشته فنی به خارج از کشور بروم، ولی متاسفانه آن سالها پدرم فوت کرد و این سفر میسر نشد. بعدها به تهران رفتم. خیلی دوست داشتم مهندس برق شوم ولی وقتی کنکور دادم، در رشته معماری قبول شدم.
ازآنجاکه نمیتوانستم بیخیال فیزیک شوم، در همان دانشگاه تهران گشتم تا استاد فیزیک آنجا را پیدا کردم. همیشه میرفتم مسائل فیزیک را از او سؤال میکردم؛ البته یک روز همان استاد از من پرسید که این سؤالها را از کجا میآورم، اما من توجهی نمیکردم و کاری را دنبال میکردم که علاقه داشتم.
آن استاد فیزیک اصرار داشت که «تو اگر فیزیک دوست داری، بیا فیزیک بخوان؛ وگرنه برو دنبال همان رشته خودت. میگویند آنهایی که معماری میخوانند، وضع مالی بهتری دارند. من که دکتر فیزیکم، هیچ زندگیای ندارم». حرفهای او برای من مهم نبود.
واقعیتش این بود که من عاشق فیزیک بودم و همین دانش، بعدها در معماری به کمکم آمد و در تهیه نقشههای اجرایی و فنی خیلی جلوتر از بقیه بودم. رشته تحصیلیام را ادامه دادم تا اینکه برای مرمت گنبد حرم امامهشتم (ع) دوباره گذرم به خراسان افتاد. این نخستین کاری بود که من در مشهد انجام دادم؛ البته کار شخصی من نبود و بهصورت جمعی انجام شد.
من مدتی طولانی رئیس دفتر فنی میراثفرهنگی بودم و ٣١بنای تاریخی خراسان مثل رباطشرف، آرامگاه خیام و عطار، میلرادکان و میلاخنگان زیر نظر من مرمت شده است. در داخل حرم نیز البته تا زمانیکه به حرف ما گوش میدادند (میخندد) کارهایی کردهام؛ مثلا کاشیهای نفیسی دور محوطه ضریح وجود داشت که من پیشنهاد دادم آنها را با شیشه، قاب گرفتند و هنوز هم هست.
علاوه بر این مرمت مدرسههای دودر، بالاسر، پریزاد و میرزاجعفر و مسجد گوهرشاد هم کار من است؛ البته بین همه اینها برای مدرسه میرزاجعفر بیش از همه کار کردم و یک دور اتاق پشت حجرههای مدرسه ساختم.»
دکتر یعقوب دانشدوست بهدلیل پنجدهه خدمتش به شهر مشهد و میراثفرهنگی خراسان، بارها موردتقدیر مسئولان قرار گرفته است. او همان کسی است که مفهوم غدیر را با علم مهندسی درهم آمیخته و المانی خاص برای شهر بهوجود آورده است.
این متخصص رشته معماری وشهرسازی، طراح بیمارستان آریا و سازنده المان سابق میدان آزادی و همچنین سازنده المانهای دو میدان راهآهن و فجر است. علاوه بر این، طراح فضاسازیهای آرامگاه فردوسی و المان آرامگاه سرایندگان خراسان و از معروفترین مرمتکاران حرم مطهر است.
او که در ۷۷ بهار از عمرش، عاشقانه برای ساخت المانهای مختلف شهر مشهد زحمت کشیده، هنوز نگران المانهای این شهر است و به تعدادی از آنها نقدهای پذیرفتهشدهای دارد که خوب است مسئولان شهری به آنها توجه بیشتری داشته باشند.
* این گزارش سه شنبه، ۱۱ اسفند ۹۴ در شماره ۱۸۴ شهرآرامحله منطقه ۷ چاپ شده است.