کد خبر: ۱۰۰۹۲
۲۴ فروردين ۱۴۰۴ - ۱۴:۰۰
سیدمهدی قیاسی نابغه فوتبال مشهد است

سیدمهدی قیاسی نابغه فوتبال مشهد است

اگر کارنامه کاری و ورزشی‌ سیدمهدی قیاسی را زیر‌و‌رو کنید، علاوه‌بر افتخارات بزرگ و کوچک ورزشی، یک دوره پر‌هیجان خدمت در آتش‌نشانی را هم می‌بینید که به آن می‌بالد.

فوتبال خراسان با اسامی بزرگی گره خورده است که حالا خیلی‌هایشان ردای پیش‌کسوتی را با افتخار تمام، به دوش کشیده‌اند و هنوز هم هر آنچه از دستشان برمی‌آید، برای تیم انجام می‌دهند و کم نمی‌گذارند تا شرایط ورزش را به هر شکلی که ممکن است، ارتقا دهند و بهبود بخشند.

«سید‌مهدی قیاسی» از همین دسته افراد است؛ سپیدموی و باتجربه. به‌جرئت می‌شود گفت که قیاسی از نابغه‌های ورزش مشهد است؛ نابغه‌ای که اگر کارنامه کاری و ورزشی‌اش را زیر‌و‌رو کنید، علاوه‌بر افتخارات بزرگ و کوچکی که به آن الصاق شده است، یک دوره پر‌هیجان دیگر را هم می‌بینید که به آن می‌بالد.

خدمت سی‌ساله و صادقانه او در کسوت آتش‌نشانی، این شبهه را بر اهل فن برای لزوم تالیف یک اثر بنام از بین می‌برد؛ حالا وقت مکتوب‌کردن همه اتفاقاتی است که از ۱۳۲۰ و با تولد او در محله سرشور رقم خورده است؛ حرکتی که توسط معاونت فرهنگی و اجتماعی شهرداری کلید خورده و با جمع‌آوری و تدوین اطلاعات ریزودرشت زندگی او مجموعه‌ای درحال تالیف است.

خانه پدر سید‌مهدی در سرشور بوده است؛ محله‌ای که سید به آن عرق خاصی دارد و برایش احترام ویژه‌ای قائل است. این را به این لحاظ می‌گوید که این محله، نزدیک‌ترین نقطه به حرم مطهر و مجاور با آن است. این ویژگی معنوی با داشتن پدری میان‌دار و بودن در هیئت، از همان کودکی، او را پای مکتب اهل بیت بزرگ کرده است. می‌گوید: پدرم، قهوه‌خانه کوچکی در سرشور داشت و به‌شدت پایبند و معتقد بود. محرم‌ها مرا سوار بر اسب می‌کرد و با شال سیدی در محله‌ها می‌گرداند و ذاکری اهل بیت را می‌کرد.

قیاسی، دوران ابتدایی را در دبستان دارالتعلیم دیانتی و به‌همراه افراد سرشناس و تاثیرگذار امروز گذرانده و علاوه‌بر دروس معمول، با مباحث علوم قرآنی نیز آشنا شده است.

 

«سید مهدی قیاسی» نابغه فوتبال مشهد

 

ورزش را با شنا شروع کردم

قرار ما در خانه ورزشی و اتاقی است که هر طرف نگاه می‌کنی، چشم‌ها بی‌اراده در حلقه‌ها و مدال‌های رنگین قهرمانی گیر می‌کند.‌ می‌گوید: شاید این مدال‌ها، کاپ و نشان‌های قهرمانی، حرف اول ورزش نباشند، اما برای ورزشکار انگیزه می‌آورند که برای بهتر‌شدن بیشتر تلاش کند.

حرف‌هایش را که شروع می‌کند، سر‌زنده و پراطلاعات‌تر از تصور ما نشان می‌دهد. تمام ورزشکاران و مدال‌آوران را می‌شناسد؛ آنهایی که بر صدر جایگاه‌های ورزشی قرار داشته و دارند. سید‌مهدی، تجربه حضور در رشته‌های مختلف ورزشی را دارد و به‌خاطر همین حس و حال به‌راحتی می‌تواند المپیاد، رقابت‌ها و میدان‌های ورزشی را وصف کند و توضیح دهد.


آشنایی با صابری و یک دنیای متفاوت از ورزش

روایت ما از پنج‌سالگی ورزشکار شروع می‌شود که زیر‌نظر عمویش، قهرمان شنای دهه‌۳۰ در استخر وکیل‌آباد آموزش می‌بینید. آموزش‌های مستمر درکنار علاقه‌ای که به این رشته از خود نشان می‌داد، سبب شد تا در سیزده‌سالگی با رکورد یک دقیقه و ۲۱ ثانیه در رشته کرال در جایگاه چهارم کشور قرار بگیرد. 
حدود هشت‌سال با پشتکار و جدیت ورزش شنا را دنبال می‌کرد. او علاوه‌بر کسب مقام‌هایی در رقابت‌های مختلف استانی از آمادگی و شرایط بدنی بسیار خوبی هم برخوردار بود.

این اول ماجرای و ورود بچه‌محل سرشور به دنیای پر‌پیچ‌و‌خم ورزش است، اما روزگار مسیر متفاوتی را پیش روی او می‌گذارد تا او عرصه‌های دیگر را هم با پیروزمندی تمام تجربه کند.

سید مهدی قیاسی با کسب مقام‌های متعدد توانست آوازه ابومسلم و فوتبال خطه خراسان را شهر‌به‌شهر بکشاند

او از آغاز ورودش به فوتبال این‌چنین برایمان می‌گوید: ۱۵‌سال بیشتر نداشتم که هنگام مسابقات کنار زمین به‌دنبال توپ می‌دویدم و توپ‌ها را به بازیکنان می‌دادم که همین، باب آشنایی من و صابری، یکی از مربیان دو‌و‌میدانی را باز کرد. صابری که از سرعت عمل من متعجب شده بود، از من تست گرفت و رفته‌رفته مرا از رشته شنا و قهرمانی‌هایش جدا کرد و به این سمت کشاند. البته شنا هم دوره خاصی دارد و اوج آن تا همان آغاز دوره جوانی است.

وی با اشاره‌به کسب مقام اول ماده دوی ۴ در ۱۰۰ متر در رقابت‌های قهرمانی کشور در تهران به‌همراه تیم خراسان می‌گوید: به‌دلیل سرعت خوبی که در فوتبال از خود به نمایش گذاشته بودم، به تیم سپه مشهد که آن زمان جزو تیم‌های دسته سومی استان محسوب می‌شد، دعوت شدم.

او با یادی از «ایرج مخته‌باز» و مرحوم «جمشید بیهقی» هم‌بازی‌هایش در آن دوران ادامه می‌دهد: در پایان همان سال به تیم مشهدی دیگری که در یک رده بالاتر قرار داشت، پیوستم.

 

«سید مهدی قیاسی» نابغه فوتبال مشهد

 

پا به توپ در مستطیل سبز ابومسلم

سید‌مهدی پس‌از آن به‌خاطر سرعت عمل، تیزی و چالاکی مثال‌زدنی، مورد توجه مربیان فوتبال قرار گرفت تا در میدان مستطیل سبز هم خوش بدرخشد و با کسب مقام‌های متعدد کشوری و بین‌المللی، آوازه ابومسلم و فوتبال خطه خراسان را شهر‌به‌شهر بکشاند.

جوان دیپلم دهه‌۴۰ از سال‌۱۳۴۱ وارد عرصه فوتبال می‌شود و از همان ابتدا به‌خاطر قدرت بدنی خوب در دسته‌های تراز اول، توپ می‌زند و بازی می‌کند و همیشه نشان کاپیتانی را بر بازو دارد.

سیدمهدی قیاسی همیشه پست فوروارد را در زمین به پست‌های دیگر ترجیح داده است و به یاد نمی‌آورد به غیر از این پست، در پست دیگری بازی کرده باشد. دراین‌باره می‌گوید: قبلا زمین‌های فوتبال مشهد به زمین ارتش در کوهسنگی، ورزشگاه سعدآباد، زمین وحید در محله راه‌آهن و زمین دبیرستان فردوسی خلاصه می‌شد و جوانان و علاقه‌مندان در آنها فوتبال بازی می‌کردند.


ابومسلم دردانه فوتبال خراسان است

مدیریتی که قیاسی در اولین دوره مربیگری از خود نشان می‌دهد، باعث می‌شود که چند دوره متوالی مربی تیم فوتبال ابومسلم باشد. هنوز هم به ابومسلم، ارادتی ویژه و خاص دارد. این را از لحن گفتار و کلامش می‌توان تشخیص داد.

قیاسی درباره تیم ابومسلم چنین می‌گوید: ابومسلم دردانه فوتبال خراسان است و تاریخ فوتبال خراسان بزرگ از آن ریشه می‌گیرد و به تعبیری تاریخ فوتبال این استان است. شک نکنید. همه این عوامل در‌کنار خوش‌خلقی باعث می‌شود تا در حرفه‌ای که به‌عنوان شغل انتخاب می‌کند، موفق باشد.
پیش‌کسوت فوتبال خراسان رضوی، دهه‌۶۰ را دهه طلایی فوتبال خراسان عنوان می‌کند و می‌گوید: لیگ قدس در سال‌۱۳۶۳ آغاز شد و تیم منتخب خراسان در این لیگ شرکت کرد.

قیاسی حرف‌های زیادی دارد؛ از روز‌های قهرمانی اش و دم‌خور‌بودن با چهره‌های مطرح تا دوران جنگ و دفاع مقدس. او می‌گوید: ورزشگاه سعدآباد (تختی فعلی) محل سازمان‌دهی نیرو‌های نظامی برای اعزام به جبهه بود و فوتبالیست‌های بسیاری، چون «نورا... کاظمیان»، «رضوی»، «بهروز صحابه» از این مکان اعزام شدند و برخی نیز به شهادت رسیدند.

محال است آن روز‌ها را فراموش کند؛ به‌ویژه ورزشگاه تختی را که یکی از مراکز اعزام نیرو‌های آماده مشهد به جبهه بود؛ «حدود ۲۰ اتوبوس جلوی استادیوم می‌ایستادند تا جوان‌های سربند بسته و رشید را به جبهه ببرند.»


در خدمت بچه‌های محله هستم

فکر می‌کردیم تلخی فراز و فرود‌های ورزش، انتقاد‌ها و حرف‌ها درباره ابومسلم، عملکرد ورزشکارانی که این روز‌ها چنان که باید خوب نمی‌درخشند و گره سختی که در کار فوتبال افتاده است، در حرف‌های او هم دیده شود و سخنانش را به گله از فوتبال ختم کند، اما سید‌مهدی قیاسی دوساعت از گفتگو را با استقبال تمام، پای گفتن از ورزش و فوتبال گذاشت و گفت که با اینکه عمل قلب باز انجام داده و قدرت و توانایی بدنی مناسبی ندارد، با تمام وجود در خدمت بچه‌های محله و دوستداران فوتبال و ورزش است. 

 

«سید مهدی قیاسی» نابغه فوتبال مشهد است

عشق فقط بالا‌بردن پرچم نیست

قیاسی روز‌های ورزشی‌اش را پای این گذاشته که کار تربیتی انجام دهد؛ هدفش تربیت جوانان است. اصلا ورزش را عامل تربیتی می‌داند و می‌گوید: آیین همت، سخاوت و جوانمردی، ارتباط نزدیکی با ورزش دارد.

ما فقط به‌خاطر اینکه پرچم‌مان را بالا ببریم، به ورزش نگاه نمی‌کنیم. عشق به میهن و محله به این معنا نیست که فقط پرچم را بالا ببریم؛ عشق این نیست که من اینجا بنشینم و بگویم به میهنم عشق می‌ورزم؛ این عشق را باید عملی کرد و با تمام وجود نشان داد. 
حرف برای گفتن زیاد است، اما او آرام و باوسواس، اسم افراد را می‌آورد. آدم‌های اسم‌و‌رسم‌داری که در این هفتاد‌و‌اندی سال برای او خاطره بوده و هستند. برای نشان‌دادن میزان این علاقه حتی تکه‌های ریز‌به‌ریز روزنامه‌ها را می‌آورد و انگشت می‌گذارد روی اسم و چهره آنهایی که حالا درمیان ما نیستند و خاطره شده‌اند.


دیدار سید با پهلوان تختی

درباره هر‌کدامشان که می‌خواهد حرف بزند، با احترام صحبت می‌کند؛ ورزشکارانی که جایشان در ورزشگاه و سکو‌های قهرمانی این روز‌ها خالی است.‌
می‌گوید: یکی از بهترین خاطره‌های ورزشی‌ام که بار‌ها هم به آن اشاره کرده‌ام، دیدار با پهلوان تختی است. سال‌۱۳۴۳ بود که برای آمادگی قبل‌از مسابقات المپیک ژاپن عازم اردویی ۴۵‌روزه در تهران شدم. مرحوم «عطاء‌ا... پژند» و ۴۰ نفر از ورزشکاران دیگر در این اردو شرکت داشتند.

ایران آن روز‌ها قدرت ورزشی منطقه به حساب می‌آمد. آن روز حال و هوای خوبی داشتیم. گروه ما با گرم‌کن‌هایی که آرم بزرگ مشهد روی سینه حک شده بود، وارد ناهارخوری شد و دور میز نشست. چند‌دقیقه‌ای نگذشته بود که جهان‌پهلوان تختی و همراهانش هم وارد شدند. دیدن نام‌آوران ورزشی، آرزوی هر جوان ایرانی بود. تختی، غذایش را گرفته بود و و از جلوی ما می‌گذشت که کلمه «مشهد» روی لباس‌های ما توجهش را جلب کرد. ایستاد و نگاهی به ما کرد و گفت: «امروز می‌خواهم با بچه‌های امام رضا (ع) غذا بخورم.» بعد نشست کنار ما به غذا‌خوردن.

سید‌مهدی بیشتر از اینکه مربی فوتبال باشد، آموزگاری پر‌حوصله است که هم در محله و هم در باشگاه با رفتار و مودتی که دارد، احترام و حب دل‌ها را برای خود خریده است.

 

* این گزارش در شماره ۱۷۹ شهرآرا محله منطقه ۸ مورخ ۶ بهمن ۱۳۹۴ منتشر شده است.

ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44