بازپسگیری جزایر سهگانه در سال ۱۹۷۱میلادی، پس از یک عملیات سری صورت میگیرد؛ عملیاتی که سه شهید دارد و یکی از این شهیدان «رضاسوزنچیکاشانی» بچه کوچهپسکوچههای مشهد است.
من جزو اولین کسانی هستم که اوایل سالهای ۵۰ به اینجا آمدم. یک جاده از مردارکشان به سمت شهر میرفت که آن هم مالرو بود. یعنی اصلا آن زمان ماشینی وجود نداشت که بخواهد به این قسمت بیاید.
مرحوم عبدالهادی قلمبُر که اسفند سال گذشته از میان ما رفت، نخستین مدیر امور اداری و مالی راهآهن مشهد بود؛ او که سرد و گرم ۱۰۳ سال زندگی را پشت سر گذاشت، تاریخ شفاهی راهآهن مشهد بود.
خانه تاریخی «الستی» متأسفانه با اینکه ثبتملی بوده، تخریب شده است. مالک این خانه «حاجکاظمالستی» نخستین رئیس اتاق بازرگانی و یکی از بزرگترین تجار مشهد در دوران پهلوی اول و دوم بوده است.
گنبدالله وردیخان نه از بیرون که زیر سقفِ حرم هم رنگینکمانی از رنگها و نورها را درهم تنیده و بهشتی ساخته است از کاشی و نقش که بهگفته کارشناسان نظیرش را در معماری جهان اسلام کمتر میتوان دید.
۵مهر، نودمین سال پا گرفتن نخستین غسالخانه بلدیه در مشهد است؛ غسالخانهای که، چون از لحاظ امکانات بهداشتی به انواع امروزی خود شبیه بود، بعد از افتتاح به این نام شهرت یافت: «غسالخانه جدید بلدیه».
«علینجات» جانباز ۷۰ درصدی که بدون یک دست و یک چشم و البته با صورتی که بعد هفده عمل جراحی سنگین سر جایش نشسته، همه این سالها را به جمعکردن خاطرهها و ساختن مستندهای جنگ گذرانده.
قصه «صدیقه یاوری» از هشت سال جنگ شاید ده، دوازده روز بیشتر نباشد. او بقیه سهچهار ماه زندگی در سنندج و دیواندره را از ترس و دلهره خمپاره، موشک و راکت، در اتاقهای دربستهای گذراند.
امير برزگر شاعر اهل نوغان شکل کوچههای بچگیاش را اینطور برای آدم ۶۰ سال بعد توضیح میدهد: درِ خانهها و عرض کوچهها تنگ و باریک ساخته میشد تا در صورت حمله مهاجمان سرعت عبور آنها را کاهش دهد.