هادی سروری، طراح و شمایلزن محله آزادشهر تنها کسی است که توی مشهد دارد این هنر را بهطور جدی دنبال میکند. هنری که دوست دارد برای زنده نگه داشتن و ترویجش، آن را به جوانان هم آموزش بدهد.
غلامحسین حدادیبازه یکی از شانزدهسالههای محله مهرآباد است که سال ۶۲ در عملیات والفجر ۳ به شهادت رسید. او دوماه بعد از مراسم عقد، هوایی رفتن به جبهه شد و برای رفتن به هیچ کس چیزی نگفت.
مادر شهید جاویدالاثر حسین مولوی قلعهنو از عملیات مرصاد تا به امروز در خانهاش را نبسته است. میگوید: «همیشه منتظرم برگردد. مگر میشود این همه پیکر و پلاک بیاید، اما از حسین من چیزی از آن سفر برنگردد؟»
اگرچه اکنون حدود دوازده مناره یا گلدسته در حرمرضوی دیده میشود، نشان دو گلدسته از این تعداد را باید در همه دورانهای ایجاد تا توسعه حرم مطهر دید. دو گلدسته که قدمت نخستینشان به عهد غزنویان میرسد.
سیدحمیدالهاشمی دانشجوی سال سوم دانشکده افسری عراق بود، اما از آنجاکه شیعه و سادات بود، بنا به توصیه مادرش شبانه همراه گروه سینفره از افسران شیعه به جبهه مردان آیتالله خمینی (ره) میپیوندد.
سیدموسی رفاهی که به تاریخ سجلش ۷۰ را گذرانده، یکی از استخوانخردکردههای هنر جارو و حصیربافی مشهد است؛ هنری که به گفته خودش، سالهاست در انزوا قرار گرفته و به روزهای مرگ نزدیک میشود.
ذوالفقارِ ویرانههای شام و حلب که هیچگاه خودش را فرمانده تیپ فاطمیون مدافع حرم معرفی نکرد، در دفاع از حرم زینب کبری (س) فدایی شد؛ آن هم در روزهایی که همه خانواده چشمانتظار دیدارش بودند.
مهدی وکیلی سال ۸۳ با کسب مقام اول کشوری، نامش سر زبانها میافتد و از سال ۱۳۸۴ به مربیگری رو میآورد. وکیلی افتخار خادم بودن حرم مطهر را به دلیل ورزش میداند.
اسمش محمد وطنی است. چهلوچهارسالهای از اهالی محله مهرآباد که پیش از جنگ سوریه، ساعتهایش را با هرم آتش نانوایی قسمت میکرده تا در لباس شاطری، لقمهنان حلالی بر سر سفره خانوادهاش ببرد.