هنوز یادگاریهای جنگ بدن براتعلی موحد را قلقلک میدهد. او میگوید: ۳۰۰ یادگاری در بدن دارم. اصلا گویی خمپارههای ۶۰ و ۸۲ که در همان سال ۶۴ تکهتکه شدند، یکراست توی بدنم جاخوش کردهاند.
انیس خوشقدم حسنکیاده و همسرش ولیالله حقانی هر دو در راه انقلاب شهید شدند. انیس خانم در راهپیماییهای پیش از انقلاب و ولیالله زمانی که درحال آوردن مهمات از سنگ بست بود به شهادت رسید.
فتحالله برسیپور یکی از همافرانی بود که همراه با همکاران خود در دهه طلایی پیروزی انقلاب در نیروی هوایی تهران توانست نقش بسزایی در آزادسازی ارتش از رژیم طاغوت داشته باشد.
حجتالاسلاموالمسلمین حسین زاهدی را «شاعر انقلاب» نامش دادهاند، چرا که در کلاس چهارم دبستان اولین شعر وزندارش را در وصف امام خمینی و به بهانه ورود ایشان سرود.
قصه دلدادگی قاسم بخارایی و ۱۷امدادگر دیگری که جزو همرزمان او در روزهای دفاع مقدس به شمار میآیند، کمی متفاوتتر از چیزی است که تاکنون شنیدهایم، ترکشهای عملیات رمضان در تن او به یادگار مانده است.
اعظم صابری، نایبقهرمان تنیس بانوان کشور، بدون هیچ چشمداشتی، بخش زیادی از زمانش را به مربیگری تنیس روی میز در مساجد اختصاص میدهد. خودش میگوید: این کار زکات هنر و علم ورزشیام است.
مهین قربانی معلم و مدیری است که دانشآموزانش او را مادر مدرسه صدا میکنند. او میگوید: خوشحالم که ۱۸ سال از این حرفه را در خدمت دانشآموزان نابینا و کم بینا بودهام و برایشان مادری کردهام.
فاطمه ابوییمهریزی یکی از بانوان فعال منطقه ۲ است. مرکز ثقل فعالیتهای وی در این است که توانسته است در مدت حدود دو سال بیش از هشتصد بانوی هنرمند شهر را در دل مسجد امامخمینی (ره) تربیت کند.
خیلی از اهالی، دانشجوی۹ را به «کوچه گلها» میشناسند. تعبیر این نامگذاری حضور سرای سالمندانی است که در این کوچه زندگی میکنند. دراین خانه سالمندان، ۲۴ مادر سالمند زندگی میکنند.
حسن جوان ۵۰ سال است که با پیچ و مهره و ابزار سر و کار دارد. او بزرگ و معتمد محله است؛ بهگونهای که در اختلافات همسایگی همیشه بهعنوان قاضی و معتمد محله وارد میدان میشود.