احمد تشدیدی تعریف میکند: حدود سال۷۶ بود که بعداز دوندگیهای بسیار بالاخره اولین اتوبوس به محلهمان آمد. مردم خیلی خوشحال بودند؛ چون دیگر قرار نبود مسیر طولانی را در خیابان خاکی پیاده بروند.
سایه برجهای ارتفاعات جنوب سالهاست بر سر روستای «کلاتهسرهنگ» سنگینی میکند، روستایی که با وجود نزدیکی به شهر آب لولهکشی و کنتور گاز و مدرسه و اتوبوس ندارد.
نرگس اصغری بانوی راننده اتوبوس ی است که هر روز کلی مسافر را جابجا میکند، او که جزو اولین رانندههای خانم اتوبوس رانی مشهد است آروز دارد دوباره در خط وکیل آباد به حرم مطهر رضوی کار کند.
زینب وکیلیزارچ با وجود متعارفنبودن رؤیایش، از آن دست نکشید. با آنکه کاردانی ارتباطات دارد، تعلیم رانندگی پایهیک را برای فعالیت در جامعه انتخاب کرد.
از اوایل سال۱۳۹۵ پایانه به سمت افول رفت و اعتماد بخش زیادی از مسافرانش را از دست داد. این روند تا آنجا پیش رفت که اتوبوس های مشهد به کلات، یکی پساز دیگری از مسیر خارج شدند.
اینجا اول خیابان شهید سلیمانیمنش است که تا ابتدای دهه70 گاراژ میهنتور را در خود جای داده بود؛ گاراژی که نامش روی یک خیابان ماند.آنطور که روی در نوشته شده است، این ملک در حال حاضر به سازمان اتوبوس رانی مشهد تعلق دارد ولی تا سیسال پیش محلی برای حملونقل مسافر به شهرستانهای کشور بوده و سابقه دیرینه آن باعث شده بود تا علاوهبر مردم در اسناد شهرداری هم نام این خیابان به نام گاراژ یا همان «میهنتور» شناخته شود.
سید حسن عادل کاردان، جزو پارکابیهایی بود که برای نخستین بار پشت اتوبوس های شرکت واحد مشهد نشستند. در « اتوبوس های یک قِرانی» یک نفر رانندگی میکرد و یک نفر هم به عنوان پارکابی، بین مسافرها میچرخید و کرایه را جمعآوری میکرد.