محمدحسین که ورزش حرفهای را از کودکی و با رشته ووشو شروع کرده، میگوید: از هشتسالگی به ورزش علاقه داشتم و تا به امروز در رقابتهای متعدد ورزش های رزمی حاضر و 46مدال مختلف در عرصه ورزش های استانی، کشوری و بینالمللی کسب کردهام. 4سال قبل در مسابقات کشوری ووشو با رسیدن به مرحله نیمهنهایی از حریفم شکست خوردم و نتوانستم به دور نهایی بروم. مدال برنز گرفتم. خیلی ناراحت بودم و بلندبلند گریه میکردم. استاد از دیدن حال و روزم دلداریام داد و همراهم گریه کرد. منظره عجیبی بود همه سالن با تعجب به ما نگاه میکردند. همانجا به خودم قول دادم که مدال طلای این مسابقه را بگیرم و سال بعد موفق شدم.
فاطمه، نوجوان ورزش کار محله رحمانیه، میگوید: پدر و مادرم خودشان اهل ورزش هستند و حمایت و تشویق آنها خیلی تأثیرگذار بود. تمریناتم زود نتیجه داد و به مرحله مسابقات رسیدم. اولین رقابتی که در آن شرکت کردم، مسابقات استانی در رده نونهالان بود. هم بیتجربه بودم و هم استرس داشتم، اما باز هم اول شدم.
امید رخشانی بازیکن تیم فوتسال که این روزها در تیم چیپس کامل یکی از تیمهای لیگ برتر شهرمان بازی میکند و کاپیتان نیز هست. او یکی از همین جوانانی است که راه موفقیت را پله پله طی کرده است. هنگامی که به او میگویم ورزش را چطور و از کجا شروع کردهای در پاسخمان میگوید: نمیخواهم این جمله کلیشهای را که همه میگویند از زمین خاکی شروع کردیم بگویم، اما برای رسیدن به آنچه امروز دارم سختیهای زیادی کشیدهام.
حجت کرامتی سال۱۳۶۹ در محله فردوسی بهدنیا میآید. او که برادر کوچکتر مهدی (عضو سابق تیم ملی جودو ایران) است بر اثر یک اتفاق و شوخی برادرانه به دنیای ورزش حرفهای گام نهاد. حجت میگوید: یک روز من، پدر و برادرم در حال دیوارچینی بودیم. پدرم بنّا بود و برادرم آجر میداد و بقیه کارها را من انجام میدادم. من نوجوانی دهساله بودم و توان و جثه کاری به آن سنگینی را نداشتم؛ به همین دلیل گاهیوقتها کارم عقب میافتاد. برادرم با فریاد میگفت: «یره زودباش ملات بیار، حتما باید یک فن جودو روت اجرا کنم؟» مهدی چند دفعه این تذکر را داد و من باز هم عقب میماندم. در همین لحظه او با یک تکنیک جودو به سمتم آمد. من هم سعی کردم در مقابلش گارد بگیرم، اما تأثیری نداشت. همین شوخی برادرانه باعث شد تا حسابی به من بربخورد و سعی کنم که ورزش کار شوم.
سراغ تیم گمنام و تازهنفسی رفتهایم که مجوز رسمی آکادمی فوتسال بانوان را دارد. حسین زرنگ، رئیس شورای اجتماعی محله طلاب، این را میگوید و تیم دوازده نفرهای را معرفی میکند که این روزها درگیر آمادهشدن برای مسابقات است. تیم آکادمی طیرانی که سن اعضای آن بین ۱۶ تا ۳۶ سال است. هم دانشجو دارند و هم محصل و کدبانو و خانهداری که درهفته چندساعت از وقتش را میگذارد تا از میدان با همتیمیهایش پیروز بیرون بیاید. نزدیک به ۲ سال از فعالیت این فوتسالیستها میگذرد و پشتکار و اشتیاق آنها باعث شده است تا در کنار آنها تیمهای محلی دیگری به میدان بیایند و برای رسیدن به پیروزی بجنگند.
زورخانه شهدا در محله عیدگاه جزو قدیمیترین زورخانهها محسوب میشود و پیشکسوتان پیشتر از آن استفاده میکردند، اما استقبال جوانان باعث شد زورخانه دیگری در محله پایینخیابان مخصوص تمرین و آموزش جوانان و به همان سبک زورخانه شهدا با نام استاد ریاحی بهوسیله شهرداری مشهد در مجموعه ورزش ی وحدت افتتاح شود. 2مکانی که این روزها تنها زورخانههای اطراف حرم مطهر رضوی هستند.
انگار گود زورخانه عبادتگاه و خلوتگاهی میان او و خداست که نجواهای دلشان را به آسمان میبرد. محمدی از خودش میپرسد کدام ورزش است که این چنین مرا به خدا نزدیک کند. تقدسی که در روح زورخانه جاری است او را مشتاق میکند تا دیگر دل از آن برندارد. ۴2 سال است که هر روز پیش از اینکه بسمالله بگوید و کرکره مغازهاش را بالا بدهد به میان گود زورخانه میرود و مدد از ذکر یاعلی میگیرد.