محمدکاظم انوری از مهاجران افغانستانی ساکن مشهد، نابغه ریاضی است و گرچه مشکلات فراوانی پیش رو داشته، دانشجویان زیادی را در دانشگاه پیام نور و فردوسی مشهد آموزش داده است.
خیابان شهید رجائی۶۶ یکی از معابر پرتردد محله تربیت است. وجود تعدادی مجموعه آموزشی و ورزشی و همچنین ساختمانهای اداری دانشگاه پیامنور در این خیابان سبب شده است که در ساعات مختلف روز تردد دانشآموزان و دانشجویان به چشم بخورد. همین رفت و آمدها باعث کمبود جای پارک خودرو یا شلوغی خیابان در ساعات میانی روز میشود.
«سمیه» که در عین سلامت روح و جسم، قبول کرده با پسری نابینا ولی عاشق به نام «جواد» ازدواج کند و مسیر خوشبختی خود را در وجود او بیابد. سمیه برخلاف بیشتر دخترهایی که زیبایی چهره و اوضاع و احوال مالی طرف مقابل برای آنها یک معیار و شرط اصلی ازدواج قلمداد میشود، اخلاق، ایمان، سادگی و عشق را مبنای ازدواج خود قرار داد و دستان خود را به دستان جوانی سپرد که با وجود نابینایی چشمانش، قول داده عروس قصه ما را خوشبخت کند. سمیه و جواد شروع یک عاشقانه ساده و بیآلایش هستند و بچههای شهرآرامحله را هم به جشن خود دعوت کردهاند، آنها خانه عشق خود را در محله امیریه بنا کردهاند.