محله زرکش

محله
منطقه ۲

زرکش

محله زرکش

برخلاف نقل برخی شایعات پیرامون برداشت طلا از محله «زرکش» در روزگاران دور، امروز تنها نامی طلایی برای این محله مانده و از لحاظ امکانات یکی از محلات کم‌برخوردار و پر مشکل مشهد است. کال زرکش از گذشته‌های دور مسیل انتقال آب‌های سطحی از شاندیز به کشف‌رود بوده و زمانی پرآب بوده، اما اکنون در بیشتر روز‌های سال خشک است. خیابان‌های این محله به نام شهیدبصیر، اولین فرمانده شهید بولوار توس نامگذاری شده است.

محله زرکش
روایت‌های دست اول و طلایی از کال زرکش
قدمت این روستا چند‌صدساله است. پدربزرگ‌های ما می‌گفتند در زمان حمله روس‌ها، روستا بسیار بزرگ و باشکوه بوده است و به همین دلیل به آن چهل‌حجره می‌گفتند.
شاعر «مویرگ»، رتبه اول کشوری جشنواره جوان خوارزمی
نوجوان ساکن محله زرکش اگرچه در رشته علوم تجربی درس می‌خواند، علاقه‌ به شعر رهایش نمی‌کند. طوری که با سرودن مجموعه شعر مویرگ، رتبه اول کشوری جشنواره جوان خوارزمی را به دست آورده است.
روضه‌خوان محله زرکش به دیدار حق شتافت
زین‌العابدین سراجی یکی از قدیمی‌ترین روضه‌خوان‌های خیابان توس85 بود. خودش در مصاحبه آخرش گفت 88سال دارد و نزدیک به 38سال در محله زرکش زندگی کرده است. اما هنوز آرامش روستای کودکی‌اش رویین اسفراین را فراموش نکرده است. صدای آقا زین‌العابدین هنوز توی گوشم مانده است: روستای ما به شکل پلکانی بود، روستایی در دره‌ای سرسبز که زمستان‌های پربرف و سردی داشت و تابستان‌های معتدل. در این روستا چهار اصله درخت چنار با قدمتی پانصدساله وجود دارد.او ده‌ساله بود که پدر دستش را گرفت و به مکتب‌خانه فرستاد:معلم مکتب وقتی قرآن می‌خواندم تشویقم می‌کرد و می‌گفت زین‌العابدین صدای خوبی داری. من هم از تعریف میرزا جلو بچه‌ها ذوق می‌کردم.
«دانشی» به دنبال دانش
محمد دانشی بعد از خرید مغازه کارش را به عنوان اولین دوچرخه‌ساز محله زرکش شروع و به‌تدریج کسب وکارش رونق می‌گیرد. او می‌گوید: 45سال قبل، هیچ مغازه دوچرخه‌سازی‌ای در محدوده زرکش وشهرک مطهری تا سه‌راه دانش وجود نداشت. کارم را که شروع کردم به‌تدریج مشتری‌ها بیشتر شدند. تنها مشکلی که وجود داشت این بود که چون ساکن شهر بودم چند ساعتی طول می‌کشید که خودم را با دوچرخه یا با تک‌وتوک مینی‌بوس‌هایی که به جاده قدیم می‌آمدند به مغازه برسانم. زمانی که به در مغازه می‌رسیدم چند نفر با دوچرخه‌ منتظرم نشسته بودند.
دعای گیرنده‌ها، تسکین غم خانواده محمود بود
حوالی ساعت 7 یا8 بود که یکی از دوستانش به من خبر داد. از ترس اینکه فشار خون همسرم بالا برود به او چیزی نگفتم و به بهانه‌ای از خانه بیرون زدم. آن شب که اجازه ملاقات ندادند و مشغول گرفتن عکس و آزمایش بودند. اما صبح روز بعد تلفنی از ما خواستند به بیمارستان برویم. آنجا اولش کمی زمینه‌چینی کردند که دعا کنید، حالش زیاد مساعد نیست و... در نهایت گفتند فرزند شما با همین دستگاه‌هایی که به او وصل است زنده است، دستگاه‌ها که کشیده شود، زنده نمی‌ماند. این روایت اکبر بوری پدر محمود، بیمار مرگ مغزی‌شده از جریان اهدای عضو فرزندش هست.
کوچه زینبیه
اواخر دهه40 و ابتدای دهه50، شهید انفرادی محل سکونت مهاجران شهرهای مختلف شد. تا آن موقع زمین‌های اطراف کوچه، باغ و زمین کشاورزی بودند. این محدوده کدخدایی به نام غلام‌حسین کرمانی‌نژاد داشت که آن را اداره می‌کرد. هر سال، یک روز مردم محله کل زمین کدخدا را درو می‌کردند. او هم مشکلات مردم را حل می‌کرد. آرام آرام زمین‌ها خانه شدند و باغ‌ها آپارتمان. این معبر مدت‌ها پیش، شهیدمنتظری و سپس شهید مطهری و در زمان جنگ شهید انفرادی نام گرفت، استاد بنایی که داوطلبانه به جبهه رفت و تخریبچی لشکر5 نصر شد، او در عملیات والفجر8 به شهادت رسید.
لذت مکبّری حرم
یکی از بهترین اجراهای تواشیح او به مناسبت عید غدیر و در حرم مطهر رضوی بوده است. این اجرای موفق سبب راهیابی او به حرم مطهر رضوی به عنوان مکبر می‌شود. علیزاده می‌گوید: گروه هم‌خوانی منتظران موعود(عج) با حمایت مدیر دارالقرآن یحیی‌بن‌زید، حسین بازودار از بین قاریان نوجوان حاضر تشکیل شد و در این چند سال برنامه‌های متعددی را با حمایت مدیر و مربی دارالقرآن، به مناسب اعیاد مذهبی و ملی در آموزش و پرورش، صدا و سیمای خراسان رضوی و شبکه قرآن اجرا کردیم.