پدربزرگم غلامرضا طیّرانیدستمالچی از کودکی در اطراف حرم به دستفروشی پارچههای عزای دهه محرم مشغول بود، او بعدها حجرهای در آن محدوده میخرد و در آن به کلیشهدوزی و شمایلدوزی مشغول میشود.
عمدهترین و به نوعی بزرگترین مراسم آیینی روستای بیوهژن مراسم خیمه پوشان است که از صبح تا ظهر تداوم دارد. این مراسم با حرکت علمهای روستا آغاز میشود و با برپایی خیمه و بیرق گردانی به اوج خود میرسد.
این گزارش روایتی تاریخی از هجوم به زائران و مجاوران حرمرضوی در محرم ۹ قرن پیش است. این نخستین واقعهای است که در تاریخ مشهد، در روز عاشورا رقم خورد و تلخی آن در حافظه تاریخی این شهر مقدس باقی ماند.
کلهپزها که تعدادشان به ۲۰ نفر میرسید، از ظهر شروع میکردند به پاککردن کلهپاچهها و ۲۰ دیگ بارمیگذاشتند. کلهها تا ۴ صبح فردا میپخت و بین ۲ تا ۳ هزار نفری که پشت در میایستادند، تقسیم میشد.
ساعت۱۴:۲۶ بعدازظهر، صدای مهیب انفجار به گوش میرسد، اما حیرت از چنین جنایتی آن هم در زمین مقدس مشهد و در روز عاشورا سبب میشود تا همه دیر و سخت باور کنند که در حرم بمبی منفجر شده است.
حمیدرضا غفاری معروف به حمید شیردل جوان ۳۰ سالهای که ۹ سال است هر تاسوعا با لباس تعزیهخوانی وارد روستای آباواجدادیاش میشود تا ارادتش به آستان حضرت دوست را با رسم دیگری بهجا آورد.
جواد همایونی گردآورنده گروه تعزیه خوان «عاشقان حرم» میگوید: من عادت پدربزرگ را سرلوحه کار خودم قرار دادم و نهتنها در هیچ نمایشی از تماشاگران پول نگرفتم که گاهی نیز با کمک سایر اعضای گروه، به حاضران خرج دادم.