عاشورا

مجید، پهلوانِ هنرمند
مجید پهلوان از 30سال پیش علاوه بر تئاتر در چندین فیلم سینمایی کوتاه و تلویزیونی هم حضور داشته که از مهم‌ترین آن‌ها می‌توان به فیلم تلویزیونی «شب شوم» اشاره کرد، درامی که با همدردی و حس عمیق به بررسی معضل اعتیاد می‌پردازد. او سال‌هاست هر تاسوعا با لباس تعزیه‌خوانی وارد روستای آبا و اجدادی‎اش می‌شود تا ارادتش به ائمه اطهار(س) را با لباس دیگری به ‌جای آورد، رسمی که او را «شمر» گروه تعزیه‌خوانی روستای حسین‌آباد شیروان کرده‌ است. هنرمند ساکن محله الهیه در رادیو هم کار می‌کند و از ساخت نمایش‌های رادیویی تا گزارشگری و مجریگری را تجربه کرده ‌است. خودش می‌گوید آچار فرانسه رادیو است و هرجا بخواهند، «نه» نمی‌گوید.
خطبه‌خوانی تاریخی در حرم امام رضا(ع)
در عاشورا ی سال 1357 و در آذرماه خواندن خطبه به نام امام خمینی(ره) ازسوی رهبر معظم انقلاب، حضرت آیت الله خامنه ای اتفاق افتاد.
همه راهپیمایی‌های انقلاب به حرم منتهی می‌شد
در بحبوحه انقلاب، راهپیمایی و تظاهرات‌ از هر نقطه‌ مشهد که آغاز شده‌بود، به حرم منتهی می‌شد؛ با این باور که حرم امام‌رضا(ع) سنگری برای روشنگری مردم مذهبی به آنچه در حکومت می‌گذرد، خواهدبود. به واسطه همین در آخرین ماه‌های مبارزات (آبان تا بهمن) حرم پایگاهی برای فعالان انقلاب شده‌بود و بیشتر سخنرانی‌ها هم در همین مکان برگزار و قطع‌نامه‌های پایانی قرائت می‌شد. نقش حرم در سال 1357 باعث شده‌بود تا سرآغاز یا پایان‌ ماجراهای زیادی به این مکان برگردد؛ وقایعی که به عنوان رویدادهای تاریخی در حافظه این مکان ثبت شده‌است.
شورانگیزی بهار در ایستگاه قطار
مسئولان حوزه فرهنگی واجتماعی شهرداری مشهد المان های موقت و دائم را در شهر با توجه به موقعیت معابر، بافت محدوده و جمعیت حاضر برای نصب جای گذاری می کردند. عرصه ایستگاه راه آهن مشهد به دلیل جنبه گردشگری و همچنین نزدیک بودن به بافت حرم مطهر، نقطه راهبردی و حساسی است. علاوه بر این، ایستگاه راه آهن مشهد المان ثابتی دارد؛ المانی به نام «همیشه به سوی او» اثر یعقوب دانش دوست که سال1351 نصب شده و سال1397 بازطراحی و استحکام بخشی شده است تا جذابیتی دوباره پیدا کند.
کنده زیر دیگ شله هنوز می‌سوزد
همه اهالی محله کلاته‌برفی سیدعلی‌اکبر زارعی را می‌شناسند، سال‌هاست که به شغل گچ‌کاری مشغول است. ۲۸ سال است که با شروع ماه محرم و عزاداری امام‌حسین (ع) در و دیوار خانه‌اش را سیاه‌پوش می‌کند و در این حسینیه کوچک به‌اقامه عزای جدش می‌پردازد. دو نسل از اهالی محله با خاطرات این حسینیه عزاداری کرده و بزرگ شده‌اند.