مادر شهید - صفحه 5

برادران شهید پیروی بر زمین نماندن تفنگ برادر راهی جبهه شدند
عباسعلی اولین شهید خانواده پیروی است که در هجده‌ سالگی راهی جبهه شد. همو هم بهانه رفتن جعفر و محمدعلی به جبهه بود، بهانه‌ای که در جمله «نمی‌خواهیم تفنگ برادرمان روی زمین بماند» خلاصه می‌شود.
شهید ناصر سلطانی در محله‌ به «ناصر هیئت» معروف بود
شهید ناصر سلطانی، جوان محله شهید قربانی در شهرستان خاش به دست قاچاقچیان به شهادت رسید، او جان خود را برای امنیت و اقتدار میهن‌مان فدا کرد.
مادر شهیدان سلامی، بچه‌هایش را در عالم رویا می‌بیند
همه می‌دانستند نفس‌ام‌البنین‌خانم به نفس محمد، بند است و اگر یک روز او را نبیند، دوام نمی‌آورد. اما بازی روزگار شرایط دیگری را برایش رقم زد و هر‌دو پسرش را از او گرفت. او حالا سال‌هاست با محمد زندگی می‌کند و هر شب خواب غلامرضا را می‌بیند.
بی‌بی‌رقیه با وجود آلزایمر نام دوشهیدش را فراموش نکرد
عکس مهدی رفت کنار عکس محمدحسین روی طاقچه! با این تفاوت که برای پسر کوچک‌تر نوشتند «شهید‌مهدی محمدی‌نیک‌پور» ولی برای برادر بزرگ‌تر نمی‌دانستند که چه پیشوندی باید اضافه کنند؛ شهید یا مفقود‌الاثر!
احمد و محمود پوراکبر برای شهادت تربیت شده بودند
در سال‌های دفاع مقدس حجیه علیزاده، مادر شهید ان پوراکبر چشم‌انتظار مرد‌های خانه بود؛ زنی که به گفته خودش از امانت‌های خدا دست شسته بود و در راه اسلام و امام (ره) فرستاده بودشان زیر آتش جنگ.
شهید محسن امیرکانیان فارغ‌التحصیل دانشگاه جبهه شد
محسن امیرکانیان، شانزده‌ساله بود که عزم میدان جنگ کرد. در عملیات آزادسازی خرمشهر، دست راستش پشت خاک‌ریز‌ها جا ماند؛ چند ماه بعد با دست مصنوعی دوباره راهی میدان شد و پس از ۵ سال حضور در جبهه شامگاه ۳۰‌آبان‌۶۶ شهد شیرین شهادت را نوشید.
حامد عبدالهی؛ یکی از ۱۴ مرزبان شهید سال‌۹۲
اسم «حامد عبدالهی» در بین اسامی بود که آن شب از اخبار شبانگاهی پخش شد. بعد از اینکه خبر درگیری اشرار سر مرز با مرزبانان ایرانی در سراوان اعلام شد، نام ۱۴ سربازی که در آن درگیری شهید شده بودند، اعلام شد.