مادر شهید - صفحه 18

احمد، خمس پسرانمان بود!
پدر شهید احمد تجعفری می‌گوید: خداوند به من و همسرم صبر داد، طوری‌که تا به امروز قطره، اشکی به‌خاطر ازدست‌دادن پسرم نریخته‌ام؛ چون راضی و خرسند به رضای خدا بوده‌ام
شهید حسن محمودی را به نام «سرباز ضدگلوله» می‌شناختند
شهید حسن محمودی می‌گفت: غصه نخور مادر من ضدگلوله هستم. تا حالا چند توپ و ترکش در چندسانتی‌متری من منفجر شده و من حتی یک خراش هم برنداشته‌ام.
بخت عجیب برادران شهید بختی
مصطفی و مجتبی بختی، همان دوبرادر مشهدی هستند که اردیبهشت سال ۹۴، برای دفاع از زینبیه در برابر عناصر تکفیری، راهی سوریه شدند و بعد از ۷۵ روز مبارزه، به آسمان پرکشیدند.
جواد کوهساری ۶ روز بعد از اعزام در فلوجه به شهادت رسید
صبح یکشنبه، بیست‌ویکم تیرماه ۱۳۹۴ و درحالی که ۲۵ روز از ماه رمضان می‌گذشت، جواد کوهساری با خانواده‌اش وداع کرد و برای دفاع از حرم اهل بیت به عراق رفت، او تنها ۶ روز بعد در شهر فلوجه به شهادت رسید.
کوکب خانم هنوز بی‌قرار یوسفش است
«کوکب قربانعلی» مادر شهید «یوسف کامیاب» تنها دارایی‌اش یک تخت و یک چمدان لباس است که گوشه سالن پذیرایی منزل دخترش گذاشته و مدت‌های مدید است که از دار دنیا میم مالکیت را فقط به لباس‌ها و فرزندانش می‌دهد و بس!
تلاش خانم «خانه یکی» برای رونق خانه خدا
جلسات ثابت «ثریا خانه یکی» در سیدی و طرق زبانزد مردم محله است تا آنچه آموخته را به شاگردانش هم آموزش دهد. او دستی بر نوشتن هم دارد و ۴ جلد کتاب نوشته که یکی از آن‌ها داستان زندگی خودش است.
گفته بودند بچه احمدآباد به درد جبهه نمی‌خورد!
سیدصادق قلمشاهی را باید یک بچه پولدار احمدآبادی خواند؛ بچه‌پولداری خوش‌تیپ و شوخ‌طبع. نوجوانی که وقتی برای ثبت‌نام جبهه رفت، گفته بودند بچه احمدآباد به درد جبهه نمی‌خورد.