علاقه محسن نادی به آجیل و تخمه، او را به یکی از تولیدکنندگان موفق آجیل و خشکبار تبدیل کرده و حالا خیابان ابوذر به قطب آجیل و خشکبار تبدیل کرده است.
تا آنموقع ساعت تعمیر نکرده بودم، آرام و آهسته ساعت اول را باز کردم حواسم جمع بود تا اجزای ساعت آسیب نبیند. روز بعد اول صبح، مرحوم ساعتچی صدایم زد و گفت: «این ساعتها که از دیشب خواب هستند!»
علیرضا بازگشا، کاسب خوش انصاف محله پنجتن آلعبا معتقد است که روزیِ حلال روزیای است که از دسترنج خود دربیاوری.
این مغازههایی که من در آنها کار کردم از قدیمیهای دوچرخهسازی مشهد بود، همیشه مشتری داشتند و من به عنوان تعمیرکار دوچرخه در مغازه اینها همواره کار داشتم و درآمدم خوب بود.
حسین خوشدل در حجرهای چسبیده به «کاروانسرای زغالی»، دور «میدان اعدام»، دان پرنده میفروشد؛ پیشهای که بازمانده «علافی»های قدیم است.
بهصورت اتفاقی و برای گرفتن عکس از کاپیتان افخمی، بههمراه پدرم به کابین خلبان رفتیم و در آنجا برای اولین بار صدای برج مراقبت و خلبان را شنیدم. بیشتر از قبل عاشق پرواز شده بودم. کارم شده بود رفتن به فرودگاه.
اسماعیل دباغتبریزی میگوید: با اعتمادی که عموی خدابیامرزم به من کرد، کار نقاشی گنبد مسجد گوهرشاد را براساس عکسهای قدیمی زیر گنبد شروع کردم. جایی که به آن ایوان مقصوره میگویند.