شادی هنری میگوید: پدر برای ساماندهی وضعیت نوانخانه شهرداری و احداث آسایشگاه فیاضبخش فعلی از جان مایه گذاشت؛ او باوجود معلولیت و شرایط سخت جسمانی 24ساعت شبانهروز پیگیر کار ساکنان نوانخانه بود. سپس پیگیر زمینی شد که ازسوی آستان قدس رضوی برای احداث آسایشگاه دراختیار هیئتامنا قرار داشت؛ در نوانخانه در کنار دفتر نگهبانی، اتاقی برای خودش درست کرده بود و بسیاری از شبها هم در همان اتاقک میخوابید. پدرم آنقدر روی هدفش متمرکز شده بود که به وضعیت جسمانی خودش بیتوجه بود، طوری که درست چند ماه قبل از افتتاح آسایشگاه ی که بنا بود مدیرعاملی آن را به عهده بگیرد، در چهلوهفتسالگی فوت کرد.
اگر بخواهیم روایت درستی از تاریخچه مرکز رضا(ع) داشته باشیم، باید برگردیم به اوایل دهه50؛ حدود سالهای 52-1351. مرحوم احمد خیامی که آن روزها تازه کارخانه ایرانناسیونال و خط تولید پیکان را راه انداخته بود، کُلنگ یک بیمارستان و مرکز درمانی ویژه بیماران سرطانی را در خیابان کوهسنگی مشهد به زمین زد. بیمارستان سال1353 افتتاح شد. دکتر اتکینسون از انگلیس سرپرستی بخش رادیوتراپی را برعهده داشت و تعدادی دیگر از متخصصان مشهدی بدون اینکه یک ریال حق ویزیت بگیرند در این مرکز مشغول به کار شدند. احمد خیامی یک باغ سیب وقف این بیمارستان کرده بود و بخشی از سود کارخانه ایران ناسیونال و مابقی لایملکش را به مرکز رضا(ع) اختصاص داده بود.
خیابان جاهد از جمله اولین معابر ساخته شده در منطقه12 است که بخشی از محله جاهدشهر به حساب میآید. معبری که یک طرف آن، از ابتدا تا انتها در اختیار مؤسسات و بنیادهای خیریه است، بیشتر ساختمانهای مسکونی این خیابان برخلاف بسیاری از معابر و محلات منطقه12، حیاطدار و دراصطلاح ویلایی است و از آپارتمانهای سربه فلک کشیده و چندینطبقه خبری نیست.
در ساختمان کارگاههای آموزشی و مهارتپروری آسایشگاه معلولین شهید بهشتی، همه چیز با نظم و آرامش در گذر است؛ البته تا زمانی که مواد اولیه کارگاهها تأمین شود و بچهها سرشان به کار گرم باشد. وسایل کارشان که نباشد، کلافه و سردرگم به زمین و زمان اعتراض میکنند. آنها درکی از تورم، کرونا و مشکلات اقتصادی جامعه ندارند، تنها خواستهشان تأمین چند قلم مواد اولیه است که با دستان هنرمندشان آنها را شکل دهند و با فروششان حس کنند تواناییهایشان دیده شده است.