علیرضا تیموری میگوید: فضای سنتی خانه پدربزرگم در تحریک حس طراحی ما بیتأثیر نبود. داخل حیاط بزرگی که به ساختمانی قدیمی مشرف بود، روی تختی زیر درخت مینشستیم و هرچه به ذهنمان میرسید روی کاغذ طراحی میکردیم. کمکم به فکرمان رسید مکانی را برای کارمان آماده کنیم و به این ترتیب، شروع به کار کردیم.ما تنها برای فروش کار نمیکنیم. کارهایی طراحی میکنیم و میسازیم که یا نیستند یا کم وجود دارند یا ساختشان سخت است یا عجیب و غریباند. به صورت کلی، سبک کارهای ما خاص است.
محله سجاد که امروز از محلههای مدرن مشهد است، در گذشته بخشی از زمینهای مزرعه «زرگران» بوده است. باغهای خوشآبوهوای این محله، محلی برای فرار مردم مشهد از گرمای تابستان بوده است. ولیان، استاندار وقت خراسان، حدود سال ۱۳۵۴ زمینهای این محله را به مهندسان، معلمان و استادان دانشگاه واگذار کرد و حق فروش زمین را از آنها گرفت تا محله مختص همان اقشار بماند.

جیره غذایی ما یکسان بود، یعنی اگر به ما یک عدد تن ماهی با یک نان میدادند، اسیران عراقی هم همین غذا را میخوردند، از تشنگی اسیران عراقی خبری نبود، اگر بیسواد بودند، به آنها سواد میآموختند، اگر شیعه بودند به زیارت بقاع متبرکه اهل تشیع مشرف میشدند. درحقیقت فرماندهان ایرانی بیشتر سعی میکردند اسیران عراقی را از کردهشان متنبه و پشیمان کنند. بعضی از آنها به قدری نادم و پشیمان بودند که زار زار گریه میکردند و فریاد «دخیل یا خمینی» سر میدادند. این بخشی از روایت مسعود وارسته از سالهای دفاع مقدس است.
محمد زرچی که از دهسالگی بهصورت حرفهای ورزش بدمینتون را زیر نظر پدرش شروع کرد، در سالهای بعد با کسب چند رتبه کشوری و مقام نایبقهرمانی مسابقات بدمینتون غرب آسیا، به یکی از افتخارآفرینان این رشته ورزشی تبدیل شد. میگوید: یکسال از تمریناتم بیشتر نگذشته بود که در اولین مسابقه استانی بدمینتون در سال1393 شرکت کردم. در مسابقات تکنفره رتبه اول و در رده تیمی مقام دوم را کسب کردم. بعد از آن بهعنوان نماینده استان خراسانرضوی در مسابقات نوجوانان تیمملی که در استان تهران برگزارشد، مقام سوم را به دست آوردم.
چند سالی است که مردم ما به سمت کریسمس که یک فرهنگ غربی است سوق یافتهاند، گویی که سنتهای دیرینه خود را به دست فراموشی سپردهاند. به همین دلیل تمام همّ و غم خود را صرف این میکنم که بچهها به آیینهای کشور خود که از سابقه زیادی برخوردار است پایبند و از آن اطلاعات کافی و کامل داشته باشند. یکی از این رسوم، یلداست که از گذشته برای ایرانیان ارزشمند بوده است. این را فائقه احتشام، معلم کلاس که 19سال سابقه تدریس دارد، میگوید.
افرا اردکانی میگوید: قرارگرفتن با ملیتهای مختلف در یک موقعیت مشترک برایم حس و حال خوب و تجربه خاصی به همراه داشت زیرا موسیقی یک زبان بینالمللی است و میتوان بدون بیان کلمهای آن را به دیگران منتقل کرد. پس از آنکه به ایران بازگشتم، کلاس نهم بودم که در جشنواره دانشآموزی خوارزمی در رشته پیانو شرکت کردم و رتبه دوم ناحیه را به دست آوردم. سال دهم نیز دوباره در جشنواره دانشآموزی خوارزمی شرکت کرده و این بار موفق به کسب رتبه یک ناحیه و رتبه سوم استان شدم.
قدیم در هر محله و خیابانی صدای پرندگان به گوش میرسید اما اکنون فقط در پارکها میتوان آنها را مشاهده کرد. علت اصلی آن نیز آلودگی هوا و کمبودن فضایسبز است. از تمام محلات به ما مراجعه میکنند. مناطق پایینشهر بیشتر پرنده نگه میدارند و مناطقی مانند محله سجاد به نگهداری از حیواناتی مانند سگ و گربه علاقهمند هستند.این بخشی از روایت داریوش بابازاده درباره دنیای حیوانات و پرندگان است.
زهره قاسمیان میگوید: اگر کودکان و نوجوانان خود را باور نداشته باشند و در اجتماع نیز تحقیر شوند مخرب خواهند شد. در واقع تحقیر بچهها جامعه را تهدید میکند. ما با ویروس کرونا فهمیدیم که حتی غذا خوردن دیگران به ما ربط دارد بنابراین رفتارهای ما نسبتبه یکدیگر اهمیت دارد و در نتیجه ما موظف هستیم که در زندگی مثبت عمل کنیم، زیرا همه ما به هم ربط داریم. همیشه به دانشآموزانم گفتهام که کنکور یکی از امتحانهای زندگی آنهاست و آخری نیست.