مترجم

روایت زندگی پزشکی که هم‌زمان به فکر مداوای انسان‌ها و زمین است
برای اینکه به حال طبیعت کمک کنم، کمتر گوشت قرمز مصرف می‌کنم، کمتر با هواپیما به مسافرت می‌روم، درخت و گل زیاد می‌کارم، آب کمتری مصرف می‌کنم، هر بار که به طبیعت می‌روم علاوه بر اینکه از مناظر زیبا استفاده می‌کنم آشغال‌های رها‌شده در طبیعت را هم جمع‌آوری می‌کنم، سخنرانی، کلاس‌های آموزشی و... این‌ها بخشی از کارهایی است که برای بهتر شدن حال زمین انجام می‌دهم.
زبان مادری من زبان اشاره است
مادرم با زبان اشاره خودش با من و خواهرم ارتباط برقرار می‌کند. این همان زبان مادری ماست. هنگامی که به دنیا آمدم مادربزرگم (مادر مادرم) بیشتر زمان‌ها برای نگهداری‌ام به مادرم کمک می‌کرد. پدرم هم با گذاشتن سمعک می‌تواند صداها را بشنود. هنگامی که گریه می‌کردم او مادرم را بیدار می‌کرده تا مرا ساکت کند.