علی دهقانپور دوچرخهسواری را از کودکی شروع کرده است: پنجساله بودم که پدرم برایم یک سهچرخه خرید که زین چوبی داشت و با برادرم سوارش میشدیم. بزرگتر که شدم فاصله مدرسه تا خانهمان زیاد بود و آن را با دوچرخه میرفتم. چون پدرم نظامی بود و به اقتضای کارش زیاد مأموریت میرفت، وقتهایی که او نبود من با دوچرخه تمام خریدهای خانه را انجام میدادم تا اینکه دیپلم گرفتم و وارد دانشگاه افسری شدم. از این پس بهدلیل شرایط شغلی کمتر سوار دوچرخه میشده اما ورزش را هیچ وقت ترک نمیکند.
خاطرات کودکی یلدا صفائیان پر است از همراهیهایش با پدر در کوههای هزارمسجد و زمینهای شالیزار برنج. در آن طبیعت گردیها، آقای صفائیان به دخترش میگفت: تو هم مثل من استعداد ورزش داری. خودش غیر ازآنکه به اقتضای شرایط زندگی کوهنورد و طبیعت گرد بود، والیبال هم کار میکرد. بعد که به مشهد آمدند دخترش را به سالن دوومیدانی استاد باغبانباشی در مجموعه ورزشی شهید بهشتی برد و گفت از او امتحان بگیرند. یلدا تعریف میکند: گفتند کفش مناسب نداری، نمیشود امتحان بدهی. گفتم خب کفشهایم را درمیآورم. اشتیاقم را که دیدند اجازه دادند با همان کفشها امتحان بدهم.
روز ملی پرندهنگری اولین پنجشنبه آذر هرسال اعلام شده و دلیل انتخاب این زمان، اوج حضور پرندگان مهاجر در کشور است. این روز بهانهای شد تا مدیران مجموعه گردشگری هفتحوض بهدلیل اینکه باشگاه پرندهنگری دارند، برنامههای آموزشی متفاوتی برای گروههای علاقهمند به پرندگان و دوستداران طبیعت برگزار کنند.
فاطمه جهانگیری کوهنوردی را از 8 سال پیش شروع کرده و اکنون بیشتر قلههای استان خراسان را فتح کرده است. او میگوید: خیلی از ما کوهنوردی را یک ورزش میدانیم، اما به عقیده من کوهنوردی کارخانه انسانسازی است، فقط کسانی میتوانند در این ورزش فعالیت مستمر داشته باشند که با درک درست از طبیعت و قوانین کوه خود را به دل طبیعت بسپارند و گامهای خود را همراه با کوه بردارند. حفاظت از محیطزیست و احترام به طبیعت دو اصل مهم است که باید همه رعایت کنند.
امیرسام زرافشان خراسانی ۱۲ سال دارد. اولین باری که فعالیت اقتصادی را تجربه کرده است به دهسالگی او برمیگردد. میگوهای مغازه آکواریومفروشی برای او جالب به نظر میرسند. کنجکاویهایش درباره چگونگی پرورش آنها او را در همین کم سن و سالی در مسیر شکوفایی شمّ اقتصادیاش هدایت میکند. خودش میگوید: آن روز وقتی به منزل برگشتم دیدم پرورش میگو باید تجربه جالبی باشد. اول ۷ میگو خریدم.
ورودی به نسبت بزرگ این غار پر از پروانههای سیاه و سفید است که از گرمای شدید تابستان به اینجا پناه آوردهاند. نکته جالب نسیم خنکی است که در قسمت ابتدایی غار هوای مطبوعی را ایجاد کرده است. از ورودی تقریبا کوتاه و مسقف آن که عبور میکنیم، به فضایی بزرگ و روباز با گنجایش حدود ۲۰ نفر میرسیم که فضایی مناسب برای تفریح و طبیعت گردی به شمار میرود. بارندگیهای خوب دو سال گذشته باعث روییدن چند نهال کوچک و چندین نوع گیاه کوهی هم شده که زیبایی این غار سنگی را دوچندان کرده است.
سید امیر مظلومی میگوید: روح ما انسانها با عناصر طبیعی آرام میشود، چوب یکی از بهترین عناصر است که پیغمبران ما هم با آن عجین بودهاند. من یک نجار هستم. اینجا هم کارگاه نجاری من بود که در آن برای امرار معاش کار میکردم. با تکههای چوب کتابخانه کوچکی ساختم و بیرون کارگاهم نصب کردم تا کتابهایی را که دارم با مردم به اشتراک بگذارم. بعد از مدتی دیدم استقبال خوبی از کتابخانه کوچکم شد، به همین دلیل به فکر افتادم کتابخانه بزرگتری را داخل کارگاهم درست کنم. همین فکر جرقهای شد تا کارگاهم را جمع و این بخش از خانهام را تبدیل به پاتوقی برای دورهمی کتابخوانها کنم.