مربی

مدافع فوتبالیست!
محمدحیاتی فوتبالیست و مربی جوان محله مهرآباد است. او 42 سال سن دارد و در خانواده ده نفره‌ای بزرگ شده است. از بین اعضای خانواده فقط محمد به سمت ورزش و آن هم فوتبال را انتخاب می کند. حیاتی با بازیکنان سرشناش تیم ملی هم بازی بوده است و حالا با کوله باری از تجربه دغدغه کشف استعدادهای بچه های حاشیه شهر را دارد. او چند مرتبه هم برای دفاع از حرم حضرت زینب(س) عازم سوریه شده که در این بین یکبار موج انفجار شنوایی گوش سمت راستش را گرفته و یکبار دیگر هم شیمایی شده است.
دنیای شیرین «یاسمین»
سال اول دبستان انعطاف بدنی یاسمین مورد توجه دبیر ورزش قرار می‌گیرد و او از طرف مدرسه امام علی(ع) به کلاس ژیمناستیک در همین محله ساختمان فرستاده می‌شود توی یک سال در مسابقات مختلف چند مدال کسب می‌کند اما پس از مدتی مربی متوجه می‌شود که یاسمین در رشته‌های رزمی هم استعداد دارد و برای استعدادیابی به باشگاه رزمی در همین منطقه معرفی می‌شود. ته همه این پشت‌کار، تلاش و تمرین‌ها می‌شود مدال‌های طلا و برنز و نقره که یاسمین توی مسابقات مختلف در ناحیه و استان و کشور کسب کرده است.
ووشوکار از حریف شکست نمی‌خورد، به خودش می‌بازد
سال‌های زندگانی استاد سیدعلی معراجی از شش‌سالگی به این سو همواره با ورزش رزمی همراه بوده است. او سال‌ها در قامت ورزشکار مبارزه می‌کرده و بعد از اتفاق ناگواری که هنوز آثار آن بر پیکر او هویداست، ترجیح داده وارد صنف مربی ان شود. حالا با همکاری نهادهای مختلف منطقه تمام تلاش خود را برای ارتقای ورزش و اخلاق نوجوانان صرف می‌کند. او هم‌اکنون استاد ووشو با کمربند مشکی دان5 است و البته ریاست شورای اجتماعی محله خواجه ربیع را هم برعهده دارد.
پای رویای دختران ایستاده‌ام
فاطمه عزتمند، مربی جوان و پرانرژی دخترهای رزمی‌کار پورسیناست. او تا چند سال پیش یک مربی ساده و معمولی بود در منطقه‌ای دیگر. اتفاقی گذرش به این نقطه از شهر می‌افتد و استعداد این بچه‌ها را که می‌بیند تصمیم می‌گیرد در پرورش آن‌ها سهمی داشته باشد. آن‌قدر درگیر این بچه‌ها می‌شود که محل زندگی‌اش را هم به پورسینا تغییر می‌دهد.
سبز شدن استعدادها از زمین خاکی
«حسین یزدانی» یکی از ساکنان قدیمی محله وکیل‌آباد است که هنوز هم در زمین‌های خاکی و کوچه پس کوچه‌های محله به دنبال یافتن استعدادهای فوتبالی است. همه امکانات ورزشی این محله که نزدیک به 5هزار نفر جمعیت دارد، در حد یک زمین خاکی است که نه تیر دروازه درست و حسابی دارد و نه در و دیوار مشخص.
جای خالی زینب صابری مربی و بازیکن پرافتخار راگبی کشور در تیم استان!
در این سال‌ها خیلی وقت‌ها بود که به عنوان مربی دو تیم در لیگ‌های راگبی کشور داشتم و خودم هم‌زمان مربی و بازیکن بودم. قهرمانی‌های زیادی دارم؛ اما به نظر می‌رسد کسی این زحمات را نمی‌بیند. وقتی از تیم کناره گرفتم کسی هیچ توضیحی نخواست که چرا مربی تیم اخراج شده است. زمانی که به عنوان مربی برتر انتخاب شدم حتی یک تبریک یا تشکر ساده نکردند.
چرخ ماشین، تاتامی کاراته‌کاران شد
از هیچ‌جایی حمایت مالی نمی‌شویم و پشتیبان نداریم، بنابراین تامین هزینه‌های آن سخت است و هزینه‌های باشگاه و تیم‌داری از جیب خودم تأمین می‌شود. شرایط طوری پیش رفته است که ما مجبور شدیم برای تأمین هزینه‌ها خودرو و لپ تاپ شخصی‌ام را بفروشم و پول حاصل از آن را برای شرکت و تیم صرف کنم. هیچ‌وقت از این کارم پشیمان نشده و نخواهم شد؛ زیرا تلاش دارم این باشگاه و شرکت را همیشه سرپا نگه دارم.