جواد غفوریان تعریف میکند: عراقیها که از سرنگونی هواپیماهای تدارکاتی ناامید شده بودند، نقشه ترور خلبانان آن ازجمله من را کشیده بودند که البته نافرجام ماند.
محله سعدآباد در میان اهالی بهواسطه خیابان معروفش، به نام سناباد نیز شناخته میشود. اما خیابان سناباد امروزی در زمینهای روستای سناباد قدیم قرار ندارد و فقط در مسیر رسیدن به قنات آن بوده است. مزرعه سعدآباد از قدیمیترین مزارع وقفی خراسان و شهر مشهد است. بنا بر وقفنامه گوهرشاد تمامی مزرعه سعدآباد وقف مسجد گوهرشاد شده است.
اصغر حسیننژاد میگوید: در دورهای که خبر از غذاهای فستفودی نبود، محبوبترین غذای مردم مشهد، آبگوشت بود. اینطور نبود که برنج در بازار نباشد؛ اتفاقا بهترین برنج دمسیاه ایرانی وجود داشت، اما گران بود.
پژوهشگر قدیمی تاریخ مشهد، این مسیر را از پدرش به ارث برد و پس از فوت او بر سر این کار نشست. ابتدا یادداشتهای پدر را سامان داد و منتشر کرد و بعد کتابهای خودش متولد شد.
مادر شهید قائمی هنوز هم لباسهای پسرش را درون ساکی که همراه همیشگی راه مشهد-کرمانشاهش بود، نگه میدارد. لباسهایش بعد از گذشت ۳۰ سال هنوز نو و اتوکشیده است.
محمد مهرابی که جانبازی را با دست و پا و چشمان خود لمس کرده در سالهایی که سعی دارد به عنوان یک رزمنده در میدان باشد، از هنر و عشق و علاقهاش به هنر خوشنویسی هم نمیگذرد.
محمد نداف میگوید: میدان سعدآباد با آجرهای رنگی قرمز پوشیده شده و بخش دیگری از خیابان خاکی بود. دور و اطراف خیابان تکوتوک خانههایی ساخته شده بود.بیشتر صاحبان خانهها باغداران و کسبه بودند.
به عقیده حاچی کفاش تمام مردهها در سهشب چراغبرات آزادند و منتظر خیرات قوم و خویشان خود؛ خیراتی که هرکس بهاندازه توانایی خود انجام میدهد.






