محله سعدآباد

محله
منطقه ۱

سعدآباد

محله سعدآباد در میان اهالی به‌واسطه خیابان معروفش، به نام سناباد نیز شناخته می‌شود. اما خیابان سناباد امروزی در زمین‌های روستای سناباد قدیم قرار ندارد و فقط در مسیر رسیدن به قنات آن بوده است. مزرعه سعدآباد از قدیمی‌ترین مزارع وقفی خراسان و شهر مشهد است. بنا بر وقف‌نامه گوهرشاد تمامی مزرعه سعد‎آباد وقف مسجد گوهرشاد شده است.

محله سعدآباد
مسیرگشت و گذار دانش‌‌آموز و والدین
خیابان مجد39 در محله سعدآباد از یک سمت به خیابان قرنی و از سمت دیگر به خیابان آبکوه منتهی می‌شود. از 2طرف دیگر نیز به میدان شهدا و میدان فردوسی راه دارد. به گفته اهالی این کوچه و کوچه‌های هم‌جوارش روزگاری زمین خاکی بوده است که بچه‌های محله در آن گل کوچک بازی می‌کردند. اما سال‌هاست اینجا بورس کلی فروش و جزئی فروشی چسب و نوشت‌افزار شده است و خریداران اکنون می‌دانند برای تهیه این 2کالا از این خیابان دست پر برمی‌گردند.
قصه زندگی یکی از قدیمی‌های صنعت زهتابی؛ از سیگارپیچی تا مدرسه‌سازی
حسین شهسوار امیری درباره پیشگویی‌های یکی از همکارانش می‌گوید: سال ۳۵ وضع مالی‌ام خیلی خوب شد. آن سال، هم در کار روده بودم و هم در کار پوست و چرم. مراودات شغلی‌ام را دوباره از سر گرفتم و ضمن اینکه در تهران کار می‌کردم در مشهد هم کارخانه زهتابی داشتم. یک کلیمی در خیابان فردوسی تهران به نام آقای اکرم نماینده دو شرکت فیلم‌سازی گلد‌مایر و کلمبیا در ایران بود که وارد حرفه زهتابی شد و خیلی هم موفق بود. همیشه پیش‌بینی‌ها و تحلیل‌های اقتصادی او درست از آب در‌می‌آمد. برای مثال می‌گفت:  امسال چرم گران می‌شود و همین طور هم می‌شد. یک سال گفت: امسال گندم کم می‌شود و اتفاق افتاد.
اصناف از دیرباز مرجع حل اختلاف مردم بودند
کریم علیجان‌نژاد از فعالیت‌های اجتماعی اصناف به صداقت گفتار، قانع‌شدن به سود کم و ارتباط نداشتن با ذخایر دنیا اشاره می‌کند و می‌گوید: در صنف برنج‌فروشان مشهد مرحوم سیدمظفر مشیریان، معروف به «شرکت اول»، با ۸۰ سال سابقه تجارت و مرحوم حاج سیدابوالقاسم سادات‌فاطمی با ۶۰ سال سابقه تجارت حضور داشتند. مرحوم آقای مشیریان با سرمایه‌اش می‌توانست بهترین بنز درجه یک آلمان را سوار شود، اما در زندگی خود فقط ۲ نوع خودرو اپل و پراید داشت و مرحوم حاج سیدابوالقاسم فاطمی نیز با دوچرخه رفت‌وآمد می‌کرد.
برنامه‌ریزی، عامل موفقیت داور ملی تجربه‌نگاری
در ابتدا اعتقاد بسیاری بر این بود که یک زن نمی‌تواند از عهده کار برآید اما خوشبختانه توانستم سربلند بیرون بیایم. از همان سال تاکنون دبیر نظام پیشنهادهای دانشگاه هستم. برای این مسئولیت نیز تلاش کردم و در نهایت در این زمینه سردمدار شده و از وزارت بهداشت نیز پیشی گرفتیم. علاوه بر مسئولیت‌های کاری، عضو عوامل اجرایی و دبیر اجرایی همایش‌های ملی نیز بودم و به همین دلیل با حوزه‌های مختلف دانشگاه همکاری داشتم. در جایگاه کاری خود به دنبال این بودم که مؤثر باشم.
صف دانش‌آموزان در «دانش‌سرا»
خیابان دانش‌سرای شمالی بخش کوچکی از محله سعدآباد است که در دل خیابان‌های آبکوه و مجد قرار گرفته است. انبار کتاب آموزش و پرورش در خیابان دانش‌سرا قرار داشت. در دهه شصت که کتاب درسی کم بود دانش آموزان مناطق حاشیه شهر، حواله کتاب به دست، به این خیابان می‌آمدند. پشت در انبار کتاب صفی از دانش آموزان در هوای سرد پاییزی جمع می‌شد.
قدم‌های بی‌حمایت
اگر قالبی نباشد کفش و کفاش هم بی‌معناست. در شرایطی که تأکید بر حمایت از تولید ملی است، ضرورت دارد اشتغال افرادی که در این کارگاه مشغول به کار هستند ادامه داشته باشد و این کار با حمایت دولت اتفاق می‌افتد. این گفته محمد احمدی‌مجیدی، کاسب محله سعدآباد است؛ فردی که از دوازده‌سالگی وارد حرفه قالب‌سازی کفش شده است و حال که در هفتادوپنجمین بهار زندگی‌اش به سر می‌برد با اشتغال‌زایی برای دیگران کارگاهش را پابرجا نگه داشته است.