کوچه امامت ۶ با نام «شهید محسن جلیلیان کهن» تابلو خورده، قصه او شرح حال نوجوان ۱۶ سالهای است که تنها پس از ۱۷ روز شیدایی در منطقه سومار، مرد شهادت میشود.
حسین افخمیروغنگیران که ۱۷ سال بیشتر نداشت، نباید آنجا میبود؛ پدرش اجازه عزیمت به جبهه را به او نداده بود و او قاچاقی و با رضایتنامه جعلی راهی میدان جنگ شده بود. آن روزها، اما خیالش راحت بود.
تصویر شهید حسین شاطری درون ویترین شیشهای قرار دارد که درست کنار تابلو خیابان آیتالله بهجت ۲۱ با چند میله آهنی قد راست کرده است.
سرهنگ فتحالله برسیپور، از پرسنل بازنشسته نیروی هوایی است که در زمان عملیات آزادسازی خرمشهر در پایگاه هوایی بوشهر مشغول به خدمت بوده است.
«علیرضا طاحونی» یادگارهایی بسیاری از جبهه دارد، او جانباز قطع نخاعی است، شیمیایی شده و کلیهاش را هم از دست داده؛ اینها باعث شد که پسوندی به فامیلش اضافه شود بهنام؛ «۷۰ درصد.»
سبحان ایراندوست، ارتشی محکوم به اعدامی است که در چندقدمی مرگ، خبر یک آزادی بزرگ، او را از اسارت چندساله ساواک نجات داد تا او ۲۱ بهمن ۵۷، را هیچوقت فراموش نکند.
علی صفرمقدم میگوید: دیدم عراقیها با نفربر و تانک درحالیکه اسلحه را به سمتمان گرفتهاند، نزدیک میشوند.بلافاصله بعداز بیرون کشیدنمان از گودال، ما را به صف کردند و جوخه مرگ برایمان راه انداختند.






