مریم احمدزاده، همسر شهیدعلی اکبر حسینزاده است که تنها یک سال با همسر شهیدش زندگی کرده است، او میگوید: من سیزدهساله بودم که با شهید حسینزاده ازدواج کردم و ۱۴ سال داشتم که همسرم شهید شد.
سال۵۶ به صورت مخفیانه کلاسهای ایدئولوژیک در زیرزمین خانه پدربزرگم زیر نظر استادان روحانی به نام حجتالاسلام نقره و حجتالاسلام فرجام برای تعدادی از جوانان و نوجوانان انقلابی برگزار میشد.
شهربانو سلیمانی که دو فرزند شهید دارد و یک جانباز میگوید: چه دلی داشتم که جواد و مهدی و محمود هرسه با هم به خط مقدم رفتند. انگار یکی چنگ میانداخت توی قلبم و فکر و خیال دست از سرم برنمیداشت.
حاج احمد سعیدی نجات که روزگاری مدیر مدرسه عسکریه بود، داغ شهادت پسرانش را در فاصله ۲ روز تجربه کرد.
محمد شوشتری، شهروند محله فرهنگیان و یکی از رزمندگان هشتسال دفاعمقدس است که در سالهای ابتدایی جنگ، نگهبانی از اسرای عراقی را برعهده داشت.
فک و صورت سیدعلی سیدخدادادی جانباز محله جاهدشهر در دوران جنگ، پر از ترکش شد. او بیش از هشت بار عمل جراحی کرده است.
شهید سیدعبدالله نصرالله زادهجوان، در نوجوانی عازم جبهه شد و عاقبت در ارتفاعات شمال غرب کشور و در عملیات نصر۸ با شهادت، نام خود را جاودانه کرد.